گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۲۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۳: خط ۹۳:
<span id='link237'><span>
<span id='link237'><span>


== جملات ديگرى از كلام خدا در مدح انصار ==
«'''يُحِبُّونَ مَن هَاجَرَ إلَيهِم '''» - يعنى مردم مدينه، كسانى را كه از مكّه به سويشان هجرت مى كنند، به خاطر اين كه از دار كفر، به دار ايمان و به مجتمع مسلمين هجرت مى كنند، دوست مى دارند.
«'''يحبون من هاجر اليهم '''» - يعنى مردم مدينه كسانى را كه از مكّه به سويشان هجرت مى كنند به خاطر اينكه از دار كفر به دار ايمان و به مجتمع مسلمين هجرت مى كنند دوست مى دارند.


«'''و لا يجدون فى صدورهم حاجه مما اوتوا'''» - ضمير در «'''لا يجدون '''» و در «'''صدورهم '''» به انصار برمى گردد، مى فرمايد: انصار در باطن خود حاجتى نمى يابند. و ضمير «'''اوتوا'''» به مهاجرين برمى گردد، و منظور از حاجت بدانچه به مهاجرين دادند، اين است كه چشم داشتى به فى ء بنى النضير نداشتند. و كلمه «'''من '''» در «'''مما اوتوا'''» به قول بعضى بيانيه ، و به قول بعضى ديگر تبعيضى است . و معناى جمله اين است كه : انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت چرا رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از فى ء بنى النضير به مهاجرين داد و به ايشان نداد، و از اين بابت نه دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند.
«'''وَ لَا يَجِدُونَ فِى صُدُورِهِم حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا'''» - ضمير در «لَا يَجِدُونَ» و در «صُدُورِهِم»، به انصار بر مى گردد. مى فرمايد: انصار در باطن خود حاجتى نمى يابند. و ضمير «أُوتُوا» به مهاجران بر مى گردد. و منظور از حاجت بدانچه به مهاجران دادند، اين است كه چشمداشتى به فِئ بنى النضير نداشتند. و كلمۀ «مِن» در «مِمّا أُوتُوا»، به قول بعضى «بيانيه»، و به قول بعضى ديگر «تبعيضى» است. و معناى جمله اين است كه: انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت چرا رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از فِئ بنى النضير به مهاجران داد و به ايشان نداد و از اين بابت، نه دلتنگ شدند، و نه حسد ورزيدند.


بعضى هم گفته اند: مراد از حاجت ، معلول حاجت است و آن حالتى است كه حاجت انسان را دچار آن مى سازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه : انصار در دل خود از اين بابت خشمى احساس نمى كنند.
بعضى هم گفته اند: مراد از حاجت، معلول حاجت است و آن، حالتى است كه حاجت انسان را دچار آن مى سازد، يعنى حالت غيظ. و معناى جمله اين است كه: انصار، در دل خود، از اين بابت خشمى احساس نمى كنند.


«'''و يوثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصه '''» - «'''ايثار'''» به معناى اختيار و انتخاب چيزى بر غير آن است . و كلمه «'''خصاصه '''» به معناى فقر و حاجت است . راغب گفته : كلمه «'''خصاص البيت '''» به معناى شكاف خانه است ، و اگر فقر را خصاصه خوانده است ، بدين جهت است كه فقر نمى تواند شكاف حاجت را پر كند، و به همين جهت است كه از آن به كلمه «'''خلة '''» نيز تعبير مى كنند.
«'''وَ يُؤثِرُونَ عَلَى أنفُسِهِم وَ لَو كَانَ بِهِم خَصَاصَةٌ '''» - «ايثار» به معناى اختيار و انتخاب چيزى بر غير آن است. و كلمۀ «خَصَاصه»، به معناى فقر و حاجت است. راغب گفته: كلمه «خصاص البيت»، به معناى شكاف خانه است، و اگر فقر را «خصاصه» خوانده است، بدين جهت است كه فقر نمى تواند شكاف حاجت را پُر كند و به همين جهت است كه از آن، به كلمۀ «خلّة» نيز تعبير مى كنند.


و معناى آيه اين است كه : انصار، مهاجرين را بر خود مقدم مى دارند، هر چند كه خود مبتلا به فقر و حاجت باشند. وتوصيف از توصيف سابق در مدح رساتر، و گرانقدرتر از آن است . پس در حقيقت اين آيه در معناى اين است كه بفرمايد: «'''نه تنها چشمداشتى ندارند'''». بلكه مهاجرين را مقدم بر خود مى دارند.
و معناى آيه اين است كه: انصار، مهاجران را بر خود مقدم مى دارند، هرچند كه خود مبتلا به فقر و حاجت باشند. و این توصيف، از توصيف سابق در مدح رساتر، و گرانقدرتر از آن است. پس در حقيقت اين آيه در معناى اين است كه بفرمايد: «نه تنها چشمداشتى ندارند»، بلكه مهاجران را بر خود مقدّم مى دارند.


«'''و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون '''» - راغب مى گويد: كلمه «'''شح '''» به معناى بخل توام با حرص است ، البته نه در يك مورد، بلكه در صورتى كه عادت شده باشد.
«'''وَ مَن يُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ المُفلِحُون '''» - راغب مى گويد: كلمۀ «شُحّ»، به معناى بخل توأم با حرص است. البته نه در يك مورد، بلكه در صورتى كه عادت شده باشد.


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۳۵۸ </center>
و كلمه «'''يوق '''» كه در اصل «'''يوقى '''» بوده ، مضارع مجهول از مصدر «'''وقايه '''» است كه به معناى حفظ كردن است . و معناى آيه چنين است : هر كس كه خدا او را از شر تنگ چشمى و بخل حفظ فرموده ، در نتيجه نه خودش از بذل مال مضايقه دارد، و نه از اينكه ديگران مالدار شوند ناراحت مى شود، چنين كسانى رستگارند.
و كلمه «يُوقَ» - كه در اصل «يُوقى» بوده - مضارع مجهول از مصدر «وقايه» است، كه به معناى حفظ كردن است. و معناى آيه چنين است: هر كس كه خدا او را از شرّ تنگ چشمى و بخل حفظ فرموده، در نتيجه، نه خودش از بذل مال مضايقه دارد، و نه از اين كه ديگران مالدار شوند، ناراحت مى شود، چنين كسانى رستگارند.


وَ الَّذِينَ جَاءُو مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاخْوَنِنَا الَّذِينَ سبَقُونَا بِالايمَنِ
«'''وَ الَّذِينَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لاخْوَانِنَا الَّذِينَ سبَقُونَا بِالإيمَانِ'''»:


اين آيه هم مى تواند عطف به آيه قبل باشد، و هم استينافى و جديد، همان طور كه آيه «'''و الذين تبووا الدار و الايمان يحبون '''» دو احتمال داشت . و بنابراين كه استينافى باشد موصول «'''الذين '''» مبتداء، و جمله «'''يقولون ربنا...'''» خبر آن خواهد بود، و منظور از آمدن اين طايفه بعد از آمدن آن طايفه ، اين است كه اين طايفه ، يعنى انصار، بعد از مهاجرين و بعد از پايان يافتن دوران هجرت ، يعنى بعد از فتح مكّه به اسلام در آمدند. بعضى هم گفته اند: مراد مردمى است كه بعد از مسلمانان صدر اول مى آيند.
اين آيه، هم مى تواند عطف به آيه قبل باشد و هم، استينافى و جديد. همان طور كه آيه «وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الإيمَانَ يُحِبُّونَ» دو احتمال داشت. و بنابراين كه استينافى باشد، موصول «الَّذِينَ» مبتدا، و جملۀ «يَقُولُونَ رَبَّنَا...»، خبر آن خواهد بود. و منظور از آمدن اين طايفه بعد از آمدن آن طايفه، اين است كه اين طايفه، يعنى انصار، بعد از مهاجران و بعد از پايان يافتن دوران هجرت، يعنى بعد از فتح مكّه به اسلام در آمدند. بعضى هم گفته اند: مراد مردمى است كه بعد از مسلمانان صدر اول مى آيند.


و جمله «'''ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان '''» دعايى است به جان خودشان ، و به جان مؤ منينى كه قبل از ايشان بودند، دعائى است به مغفرت . و اگر از مسلمانان قبل از خود تعبير كردند به اخوان براى اين بود كه اشاره كنند به اينكه ايشان را از خود مى دانند، همچنان كه قرآن درباره همه مسلمانان فرموده : «'''بعضكم من بعض '''» پس مسلمانان يكديگر را دوست مى دارند، همان طور كه خود را دوست مى دارند، و براى يكديگر دوست مى دارند، آنچه را كه براى خود دوست مى دارند.
و جملۀ «رَبَّنَا اغفِر لَنَا وَ لِإخوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالإيمَانِ»، دعايى است به جان خودشان، و به جان مؤمنانى كه قبل از ايشان بودند. دعایى است به مغفرت. و اگر از مسلمانان قبل از خود تعبير كردند به «اخوان»، براى اين بود كه اشاره كنند به اين كه ايشان را از خود مى دانند، همچنان كه قرآن درباره همه مسلمانان فرموده: «بَعضُكُم مِن بَعضٍ». پس مسلمانان يكديگر را دوست مى دارند، همان طور كه خود را دوست مى دارند، و براى يكديگر دوست مى دارند، آنچه را كه براى خود دوست مى دارند.


و به همين انصار بعد از آن دعاى خود گفتند: «'''و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين امنوا ربنا انك روف رحيم '''» از خدا خواستند كه هيچ غلى ، يعنى عداوتى ، از مؤ منين در دلشان قرار ندهد. و در جمله «'''للذين امنوا'''» همه مساءله را نسبت به همه مؤ منين تعميم دادند، چه مؤ منين از بين خودشان ، يعنى انصار، و چه از مهاجرين ، كه قبل از ايشان ايمان آورده بودند. و هم اشاره كردند كه به جز ايمان هيچ غرض و هدفى ندارند.
و به همين جهت، انصار بعد از آن دعاى خود گفتند: «وَ لَا تَجعَل فِى قُلُوبِنَا غِلّاً لِلّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ». از خدا خواستند كه هيچ غلّى، يعنى عداوتى، از مؤمنان در دلشان قرار ندهد. و در جملۀ «لِلَّذِينَ آمَنُوا»، همۀ مسأله را نسبت به همۀ مؤمنان تعميم دادند. چه مؤمنان از بين خودشان، يعنى انصار. و چه از مهاجران، كه قبل از ايشان ايمان آورده بودند. و هم اشاره كردند كه به جز ايمان هيچ غرض و هدفى ندارند.


بحث روايتى
<span id='link238'><span>


<span id='link238'><span>
==رواياتى درباره ماجراى اخراج و تبعيد بنى النضير ==
==رواياتى درباره ماجراى اخراج و تبعيد بنى النضير ==


۱۶٬۸۸۹

ویرایش