۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
<span id='link337'><span> | <span id='link337'><span> | ||
==بيان | ==بيان ركن ديگری از اركان كفر بت پرستان == | ||
زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبى لَتُبْعَثُنَّ ثمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ | «'''زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَّن يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبى لَتُبْعَثُنَّ ثمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَ ذَلِك عَلى اللَّهِ يَسِيرٌ'''»: | ||
در اين | |||
در اين آيه، ركن ديگری از اركان كفر بت پرستان را بيان مى كند و آن، اين است كه: بت پرستان با انكار معاد، اديان آسمانى را منكرند. چون وقتى معاد را كه اثر دين است، و امر و نهى و حساب و جزاى دين بر پايه آن استوار است، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۲ </center> | ||
منكر | منكر شدند، خود دين را هم منكر گشته اند. تنها انكار معاد است كه مى تواند بهانه و علت انكار رسالت باشد. چون با انكار معاد، ديگر تبليغ و انذار و تبشير معنا ندارد. | ||
و در آيه مورد | |||
و در | و در آيه مورد بحث، منظور از «الّذِينَ كَفَرُوا»، عموم بت پرستان است، كه يك دسته آنان، معاصر رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بودند، و از آن ميان نيز، جمعى در مكّه و اطراف آن زندگى مى كردند. ولى بعضى از مفسران گفته اند: منظور تنها مشركان اهل مكّه است. | ||
و | |||
و دليل بر | و در جملۀ «قُل بَلى وَ رَبّى لَتُبعَثُنّ ثُمّ لَتُنَبَؤُنّ بِمَا عَمِلتُم»، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دستور فرموده از پندار مشركان پاسخ دهد، و در جواب اين كه پنداشتند «أن لَن يُبعَثُوا»، بفرمايد «بَلى وَ رَبّى لَتُبعَثُنّ - به پروردگارم سوگند كه به طور يقين، مبعوث خواهيد شد». و در اين جمله، مطلب به چند وسيله تأكيد شده. يكى كلمۀ «بَلى». يكى سوگند «رَبّى». يكى «لام» تاكيد. و چهارم، نون تأكيد ثقيله. | ||
از | |||
و كلمۀ «ثُمّ» در جملۀ «ثُمّ لَتُنَبَؤُنّ»، تراخى و بعديّت را مى رساند. البته بعديّت بر حسب رتبه كلام. و در اين جمله، اشاره اى هم به غرض بعث شده و آن غرض، رسيدگى به حساب خلق است. و معناى جملۀ «وَ ذَلِكَ عَلَى اللّه يَسِيرٌ» اين است كه: مبعوث كردن مردم و خبر اعمالشان را به ايشان دادن، براى خداى تعالى آسان است و هيچ دشوارى ندارد. و اين ردّ اعتقاد مشركان است كه مسأله بعث را محال دانسته، مى گفتند: ممكن نيست خداى تعالى، چنين كارى بكند و دليلى، به جز استبعاد نداشتند. و در جاى ديگر، قرآن از اين «آسانى بعث»، به مثل «وَ هُوَ الّذِى يَبدَؤُا الخَلقَ ثُمّ يَعِيدُهُ وَ هُوَ أهوَنُ عَلَيهِ» تعبير آورده، فرموده: او، كسى است كه خلق را بدون سابقه و از هيچ بيافريد، و سپس دوباره او را بر مى گرداند، و بر گرداندنش، بر او آسان تر است. | |||
و دليل بر اين كه معاد براى خداى تعالى دشوارى ندارد، همان اسماء و صفاتى است كه در صدر آيات نام برد. يعنى خلق، ملك، علم، محموديت، و منزه بودن، كه جامع همۀ آن اسماء و صفات، كلمۀ «اللّه» است، كه معنايش، دارندۀ تمامى صفات كمال است. | |||
از اين جا روشن مى شود كه چرا در جمله مورد بحث نفرمود «وَ ذَلِكَ عَلَيهِ يَسِيرٌ»، و چرا نام جلاله را آورد؟ | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۰۳ </center> | ||
خواست تا به علت حكم اشاره كرده | خواست تا به علت حكم اشاره كرده باشد و فرموده باشد: اگر گفتيم «معاد» براى خدا آسان است، براى اين بود كه او «اللّه» است. پس جمله مورد بحث، يك حجّت برهانى است، نه صرف ادّعا. | ||
<span id='link338'><span> | <span id='link338'><span> | ||
==اشاره به آياتى كه در آنها براى وقوع و تحقق قيامت قسم ياد شده است == | ==اشاره به آياتى كه در آنها براى وقوع و تحقق قيامت قسم ياد شده است == | ||
مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث سومين آيه اى است كه پيغمبر گراميش را براى وقوع معاد وادار به سوگند به پروردگار خود كرده ، يكى ديگر از آن موارد آيه زير است كه مى فرمايد: «'''و يستنبونك احق هو قل اى و ربى '''» و يكى ديگرش اين است كه مى فرمايد: «'''و قال الذين كفروا لا تاتينا الساعه قل بلى و ربى لتاتينكم '''»، و سومى آنها آيه مورد بحث ما است . | مفسرين گفته اند: آيه مورد بحث سومين آيه اى است كه پيغمبر گراميش را براى وقوع معاد وادار به سوگند به پروردگار خود كرده ، يكى ديگر از آن موارد آيه زير است كه مى فرمايد: «'''و يستنبونك احق هو قل اى و ربى '''» و يكى ديگرش اين است كه مى فرمايد: «'''و قال الذين كفروا لا تاتينا الساعه قل بلى و ربى لتاتينكم '''»، و سومى آنها آيه مورد بحث ما است . |
ویرایش