۱۶٬۳۴۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
==وجه اين كه دوزخيان در جواب فرشتگان گفتند: «لَو كُنّا نَسمَعُ أو نَعقِلُ...»== | |||
«'''وَ قَالُوا لَوْ كُنَّا نَسمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فى أَصحَابِ السّعِيرِ'''»: | |||
كلمه «سمع»، گاهى در معناى شنيدن صدا و سخن اطلاق مى شود، و گاهى در غرضى كه عقلا از شنيدن سخن دارند. و غرض عقلا از شنيدن سخن اين است كه به مقتضاى آن ملتزم شوند. اگر مقتضاى آن اين است كه كارى را انجام دهند يا ترك كنند، انجام داده و يا ترك كنند. و اما ماده «عقل»، بيشتر در نيروى تشخيص خير از شر و نافع از مضر استعمال مى شود. البته گاهى هم در غايت و غرض از تشخيص به كار مى رود، و غرض از تشخيص خير و شر اين است كه آدمى به مقتضاى آن عمل كند، و به آن ملتزم و معتقد باشد، در مقام به دست آوردن خير و نافع بر آيد، و شر و مضر را ترك كند. آيه شريفه زير، عقل و سمع را در غرض از عقل و سمع استعمال كرده، مى فرمايد: «لَهُم قُلُوبٌ لَا يَفقَهُونَ بِهَا وَ لَهُم أعيُنٌ لَا يُبصِرُونَ بِهَا وَ لَهُم آذَانٌ لَا يَسمَعُونَ بِهَا أولئكَ كَالأنعَامِ بَل هُم أضَلّ». چون معناى اين كلام اين است كه با اين وسائل درك، مطالب را درك مى كنند، ولى به مقتضاى آن ملتزم نيستند، و عمل نمى كنند. | |||
كلمه | |||
و چون بيشتر مردم تنها از نيروى سمع استفاده مى كنند، نه از نيروى | و چون بيشتر مردم تنها از نيروى سمع استفاده مى كنند، نه از نيروى عقل، چون از درك دقائق امور و ادراك حقيقت آن و راهيابى به مصالح و مفاسد واقعى عاجزند، و از نيروى عقل تنها خواص از مردم بهره مند مى شوند، لذا در آيه اول، كلمه «نَسمَعُ» را و سپس «نَعقِلُ» را آورد. | ||
«''' | «'''لَو كُنّا نَسمَعُ أو نَعقِلُ '''» - منظور از «سمع»، استجابت دعوت رسولان، و التزام به مقتضاى سخن ايشان است، كه خيرخواهان امين اند. و منظور از عقل، التزام به مقتضاى دعوت به حق ايشان است، تا آن را تعقل كنند و با راهنمايى عقل بفهمند كه دعوت ايشان حق است، و بايد انسان در برابر حق خاضع شود. | ||
و معناى آيه اين است كه : دوزخيان در پاسخ فرشتگان مى گويند: اگر ما در دنيا رسولان را در نصايح و مواعظشان اطاعت كرده | و معناى آيه اين است كه: دوزخيان در پاسخ فرشتگان مى گويند: اگر ما در دنيا رسولان را در نصايح و مواعظشان اطاعت كرده بوديم، و يا حجت حق آنان را تعقل مى كرديم، امروز در زمرۀ اهل جنهم نبودیم، | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۹۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۵۹۳ </center> | ||
و همانند ايشان در آتش جاودانه، معذب نمى شديم. | |||
بعضى از | بعضى از مفسران گفته اند: اگر در آيه، هم سمع را آورد و هم عقل را، براى اين بود كه تكاليف دينى دائر مدار ادلۀ سمعى و عقلى است. | ||
«'''فَاعْترَفُوا بِذَنبهِمْ | «'''فَاعْترَفُوا بِذَنبهِمْ فَسُحْقاً لاَصحَابِ السّعِيرِ'''»: | ||
جمله قبلى را از روى ندامت گفتند. ندامت از اين كه چرا در برابر خداى تعالى، كوتاهى نموده و خيرى را كه خدا برايشان در نظر گرفته بود، از دست دادند. و در اين جمله، اعتراف مى كنند به اين كه آنچه كرده اند، اثرش همين است كه امروز داخل آتش شوند، و جا داشت كه آن طور عمل نكنند، و آن گناه و ذنبى كه به آن اعتراف مى كنند، همين است. | |||
و اگر كلمه «ذنب» را مفرد آورد، از اين بابت است كه منظور از آن، معناى مصدرى است. هرچند كه در اصل مصدر است. و كلمه «سحق» در جملۀ «فَسُحقاً لِأصحَابِ السّعِير» - به طورى كه راغب گفته - به معناى آن است كه چيزى را با دست تكه تكه و خُرد كنى، و اين جمله نفرينى است به آنان. | |||
بعد از | «'''إِنَّ الَّذِينَ يَخْشوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ'''»: | ||
بعد از آن كه حال كفار و جزايى كه در برابر كفر دارند، بيان كرد، در مقابل آن حال مؤمنين به غيب را بيان كرد تا تقسيم را تمام كرده باشد. و از اوصاف مؤمنين، خصوص خشيت و ترس از خدا را آورد. چون مقام، مقام انذار و وعيد بود، و اگر خشيت آنان را خشيت به غيب خواند، براى اين است كه آن عذابى كه به آن ايمان آورده اند و از آن مى ترسند، عذابى است در پرده غيب، نه عذابى كه امروز با حواس خود آن را احساس كنند. | |||
<span id='link407'><span> | <span id='link407'><span> | ||
==جواب به شبهه اى درباره معاد، با بيان علم فراگير و احاطه مطلق خداوند | ==جواب به شبهه اى درباره معاد، با بيان علم فراگير و احاطه مطلق خداوند بر اعمال و احوال موجودات == | ||
«'''وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصدُورِ'''»: | «'''وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصدُورِ'''»: | ||
ویرایش