گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۹: خط ۵۹:
<span id='link98'><span>
<span id='link98'><span>


==سؤال بهشتيان از جهنميان: «ما سلكم فى سقر» و پاسخ آن ها ==
==سؤال بهشتيان از جهنميان: «چرا دوزخی شدید»؟ و پاسخ آن ها ==
فى جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سلَككمْ فى سقَرَ
«'''فى جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ * مَا سلَككمْ فى سقَرَ'''»:


كلمه «'''فى جنات '''» خبرى است براى مبتدايى محذوف ، و اگر «'''جنات '''» را بدون الف و لام آورد و فرمود: «'''در بهشتهايى '''» براى تعظيم بهشت ها بود، خواست بفرمايد: در بهشت هايى كه از عظمت به حدى است كه وصفش قابل درك نيست . البته ممكن هم هست خبر نباشد، بلكه حال از «'''اصحاب يمين '''» باشد.
كلمه «فِى جَنّاتٍ» خبرى است براى مبتدايى محذوف، و اگر «جنّات» را بدون الف و لام آورد و فرمود: «در بهشت هايى»، براى تعظيم بهشت ها بود. خواست بفرمايد: در بهشت هايى كه از عظمت به حدّى است كه وصفش قابل درك نيست. البته ممكن هم هست خبر نباشد، بلكه حال از «اصحاب يمين» باشد.


و منظور از جمله «'''يتساءلون عن المجرمين '''» اين است كه مجموعه اهل بهشت از مجموعه مجرمين مى پرسند، نه اينكه هريك نفر از اهل بهشت از يك نفر از اهل دوزخ بپرسد.
و منظور از جمله «يَتَسَائَلُونَ عَنِ المُجرِمِين» اين است كه مجموعه اهل بهشت از مجموعه مجرمان مى پرسند، نه اين كه هر يك نفر از اهل بهشت، از يك نفر از اهل دوزخ بپرسد.


«'''ما سلككم فى سقر'''» - يعنى چه چيز شما را داخل سقر كرد؟ و اين سؤ ال بيانگر همان تسائل ، و از قبيل بيان جمله به جمله است ، و ممكن هم هست قولى در تقدير باشد، و تقدير كلام «'''قائلين ما سلككم فى سقر - در حالى كه مى گويند: چه چيز شما را داخل سقر كرد'''» بوده باشد.
«'''مَا سَلَكَكُم فِى سَقَر'''» - يعنى چه چيز شما را داخل سقر كرد؟ و اين سؤال بيانگر همان تسائل، و از قبيل بيان جمله به جمله است. و ممكن هم هست قولى در تقدير باشد، و تقدير كلام: «قَائِلينَ مَا سَلَكَكُم فِى سَقَر - در حالى كه مى گويند: چه چيز شما را داخل سقر كرد»، بوده باشد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۳ </center>
قَالُوا لَمْ نَك مِنَ الْمُصلِّينَ
«'''قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصلِّينَ'''»:


ضمير جمع در «'''قالوا'''» به مجرمين بر مى گردد، و مراد از «'''صلوه '''» نماز معمولى نيست ، بلكه منظور توجه عبادتى خاص است به درگاه خداى تعالى ، كه با همه انحاى عبادتها يعنى عبادت در شرايع معتبر آسمانى كه از حيث كم و كيف با هم مختلفند مى سازد.
ضمير جمع در «قَالُوا» به مجرمان بر مى گردد. و مراد از «صلوة» نماز معمولى نيست، بلكه منظور توجه عبادتى خاص است به درگاه خداى تعالى، كه با همه انحاى عبادت ها، يعنى عبادت در شرايع معتبر آسمانى كه از حيث كم و كيف با هم مختلف اند، مى سازد.


وَ لَمْ نَك نُطعِمُ الْمِسكِينَ
«'''وَ لَمْ نَكُ نُطعِمُ الْمِسكِينَ'''»:


مراد از اطعام «'''مسكين '''» انفاق بر تهى دستان جامعه است ، به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود. و اطعام مسكين اشاره است به حق الناس ، و صلات اشاره است به حق الله ، و اينكه اين دو قسم حق را عملا بايد پرداخت .
مراد از إطعام «مسكين»، انفاق بر تهیدستان جامعه است، به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود. و إطعام مسكين، اشاره است به «حقّ الناس»، و صلات اشاره است به «حقّ الله»، و اين كه اين دو قسم حق را، عملا بايد پرداخت.


وَ كنَّا نخُوض مَعَ الخَْائضِينَ
«'''وَ كُنَّا نخُوضُ مَعَ الخَْائضِينَ'''»:


منظور از «'''خوض '''» سرگرمى عملى و زبانى در باطل ، و فرو رفتن در آن است ، به طورى كه به كلى از توجه به غير باطل غفلت شود.
منظور از «خوض»، سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرو رفتن در آن است، به طورى كه به كلّى، از توجه به غير باطل غفلت شود.


وَ كُنَّا نُكَذِّب بِيَوْمِ الدِّينِ
«'''وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ'''»:


منظور از «'''يوم الدين '''» روز جزا است ، در نتيجه چهار خصلتى كه در اين آيات بر شمرد از خصائص مجرمين است ، كه مجرم يا هر چهار خصلت را دارد، و يا بعضى از آنها را، و چون پاسخگوى از اين سوالها مجموع مجرمينند صحيح است كه نسبت هر چهار را به همه مجرمين داده ، از قول ايشان بفرمايد: ما از نمازگزاران نبوديم ، و ما اطعام مسكين نمى كرديم ، و ما خائض بوديم ، و ما روز جزا را تكذيب مى كرديم . هر چند كه بعضى از فرد فرد آنان مبتلا به همه اين اوصاف نبوده ، بلكه مبتلا به بعضى از آنها باشد.
منظور از «يَومُ الدّين»، روز جزا است. در نتيجه، چهار خصلتى كه در اين آيات بر شمرد، از خصائص مجرمان است، كه مجرم يا هر چهار خصلت را دارد، و يا بعضى از آن ها را. و چون پاسخگوى از اين سؤال ها، مجموع مجرمان اند، صحيح است كه نسبت هر چهار را به همه مجرمان داده، از قول ايشان بفرمايد: ما از نمازگزاران نبوديم، و ما اطعام مسكين نمى كرديم، و ما خائض بوديم، و ما روز جزا را تكذيب مى كرديم. هرچند كه بعضى از فرد فرد آنان مبتلا به همه اين اوصاف نبوده، بلكه مبتلا به بعضى از آن ها باشد.


حَتى أَتَانَا الْيَقِينُ
«'''حَتّى أَتَانَا الْيَقِينُ'''»:


اين جمله قيد تكذيب است ، مجرمين مى گويند: ما همچنان تكذيب كرديم تا آنكه يقين نزد ما آمد.
اين جمله، قيد تكذيب است. مجرمان مى گويند: ما همچنان تكذيب كرديم، تا آن كه يقين نزد ما آمد.


مقصود از «'''يقين '''» كه در جواب مجرمين به سؤال بهشتيان (ما سلككم فى سقر) آمده است
مقصود از «'''يقين '''» كه در جواب مجرمين به سؤال بهشتيان (ما سلككم فى سقر) آمده است


و در باره يقين گفته اند: منظور از آن در اين جا مرگ است ، و از اين جهت يقين بر مرگ اطلاق شده كه شكى در آمدنش نيست ، در نتيجه معناى آيه اين است كه : ما در دنيا روز جزا را همچنان تكذيب كرديم تا مرگ فرا رسيد، و با آمدنش زندگى دنيايى ما تمام شد. و خلاصه ما در تمام دوران زندگى دنيا روز جزا را تكذيب مى كرديم .
و در باره يقين گفته اند: منظور از آن در اين جا، مرگ است. و از اين جهت، «يقين» بر مرگ اطلاق شده كه شكّى در آمدنش نيست. در نتيجه معناى آيه اين است كه: ما در دنيا، روز جزا را همچنان تكذيب كرديم تا مرگ فرا رسيد، و با آمدنش زندگى دنيايى ما تمام شد. و خلاصه ما در تمام دوران زندگى دنيا، روز جزا را تكذيب مى كرديم.


بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از يقين آن يقينى است كه به دنبال مشاهده نشانه هاى آخرت ، و نزديك شدن به حيات برزخى براى آدمى حاصل مى شود، آرى نزديكى هاى مرگ و بعد از مرگ انسان به حقانيت روز جزا يقين پيدا مى كند. و اين معنا معناى خوبى است.
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از يقين، آن يقينى است كه به دنبال مشاهدۀ نشانه هاى آخرت، و نزديك شدن به حيات برزخى براى آدمى حاصل مى شود. آرى، نزديكى هاى مرگ و بعد از مرگ، انسان به حقانيت روز جزا يقين پيدا مى كند. و اين معنا، معناى خوبى است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۴ </center>
فَمَا تَنفَعُهُمْ شفَاعَةُ الشافِعِينَ
«'''فَمَا تَنفَعُهُمْ شفَاعَةُ الشافِعِينَ'''»:


در سابق آنجا كه پيرامون شفاعت بحث كرديم ، گفتيم كه اين آيه دلالت دارد بر اينكه روز قيامت اجمالا شفاعتى در كار هست ، ولى اين طايفه از شفاعت شافعان بهره مند نمى شوند، براى اينكه شفاعت شامل حالشان نمى گردد، و در همان بحث (كه در جلد اول اين كتاب گذشت ) روايات شفاعت را آورديم .
در سابق، آن جا كه پيرامون شفاعت بحث كرديم، گفتيم كه اين آيه دلالت دارد بر اين كه روز قيامت، اجمالا شفاعتى در كار هست، ولى اين طايفه از شفاعت شافعان بهره مند نمى شوند. براى اين كه شفاعت شامل حالشان نمى گردد، و در همان بحث (كه در جلد اول اين كتاب گذشت)، روايات شفاعت را آورديم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۱۵۵ </center>
<span id='link100'><span>
<span id='link100'><span>
==آيات ۴۹ - ۵۶  سوره مدثّر ==
==آيات ۴۹ - ۵۶  سوره مدثّر ==
فَمَا لهَُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ(۴۹)
فَمَا لهَُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ(۴۹)
۱۶٬۳۳۸

ویرایش