۱۷٬۰۰۳
ویرایش
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
مفسران در اين كه منظور از اين عذاب چيست، اختلاف كرده اند: | مفسران در اين كه منظور از اين عذاب چيست، اختلاف كرده اند: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۰۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۲۰۸ </center> | ||
بعضى گفته اند: مراد همان قحطى است كه اهل مكه بدان مبتلا شدند. چون بعد از آن كه بر كفر خود و بر آزار رسول خدا | بعضى گفته اند: مراد همان قحطى است كه اهل مكه بدان مبتلا شدند. چون بعد از آن كه بر كفر خود و بر آزار رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» و مؤمنين اصرار ورزيدند، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» نفرينشان كرد و عرضه داشت: بار الها! آن ها را به قحطيى، نظير قحطى زمان يوسف گرفتارشان فرما. به دنبال اين نفرين ديگر زمين گياه نرويانيد، و قريش به قحطى شديدى دچار شدند، به طورى كه افراد از شدت گرسنگى، گويى دودى جلو چشمشان را گرفته و آسمان را پر از دود مى ديدند. و براى سدّ جوع مردار و استخوان مى خوردند، تا آن كه نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» رفته، عرضه داشتند: | ||
اى محمد! تو آمده اى تا بشر را به صله رحم دعوت كنى، اينك قوم تو و ارحامت دارند مى ميرند، و آنگاه وعده دادند كه اگر اين گرانى و قحطى برطرف شود، به وى ايمان خواهند آورد. پس رسول خدا | اى محمد! تو آمده اى تا بشر را به صله رحم دعوت كنى، اينك قوم تو و ارحامت دارند مى ميرند، و آنگاه وعده دادند كه اگر اين گرانى و قحطى برطرف شود، به وى ايمان خواهند آورد. پس رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» دعا كرد و از خدا خواست تا نعمت را بر آنان فراخ و فراوان كند، و خدا هم دعايش را مستجاب نمود. اما مردم دوباره به كفر قبلی شان برگشته، عهد خود بشكستند. | ||
بعضى ديگر گفته اند: دخان مذكور در اين آيه از علامت هاى قيامت است كه هنوز محقق نشده، و قبل از قيام قيامت محقق مى شود. و دود در گوش هاى مردم داخل مى شود، به طورى كه سرهايشان مانند سر گوسفند بريان مى گردد. اما مؤمنين تنها دچار زكام مى شوند، و زمين تماميش مانند خانه اى بدون روزنه مى شود كه در آن آتش افروخته و دود به راه انداخته باشند. زمين چهل روز چنين حالتى به خود مى گيرد. | بعضى ديگر گفته اند: دخان مذكور در اين آيه از علامت هاى قيامت است كه هنوز محقق نشده، و قبل از قيام قيامت محقق مى شود. و دود در گوش هاى مردم داخل مى شود، به طورى كه سرهايشان مانند سر گوسفند بريان مى گردد. اما مؤمنين تنها دچار زكام مى شوند، و زمين تماميش مانند خانه اى بدون روزنه مى شود كه در آن آتش افروخته و دود به راه انداخته باشند. زمين چهل روز چنين حالتى به خود مى گيرد. | ||
خط ۲۴۵: | خط ۲۴۵: | ||
«'''أَنى لهَُمُ الذِّكْرَى وَ قَدْ جَاءَهُمْ رَسولٌ مُّبِينٌ'''»: | «'''أَنى لهَُمُ الذِّكْرَى وَ قَدْ جَاءَهُمْ رَسولٌ مُّبِينٌ'''»: | ||
يعنى از كجا مى توانند متذكر شوند، و به حق اعتراف كنند، در حالى كه اين حق را رسولى آشكارا آورد، و مع ذلك به آن ايمان نمى آورند، رسولى كه رسالتش بسيار روشن بود و جاى هيچ شكى در آن نبود. و خلاصه اين آيه شريفه به رسول خدا | يعنى از كجا مى توانند متذكر شوند، و به حق اعتراف كنند، در حالى كه اين حق را رسولى آشكارا آورد، و مع ذلك به آن ايمان نمى آورند، رسولى كه رسالتش بسيار روشن بود و جاى هيچ شكى در آن نبود. و خلاصه اين آيه شريفه به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» اعلام مى دارد كه اينان در وعده اى كه مى دهند، راست نمى گويند. | ||
«'''ثمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قَالُوا مُعَلَّمٌ مجْنُونٌ'''»: | «'''ثمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ قَالُوا مُعَلَّمٌ مجْنُونٌ'''»: | ||
كلمه «تَولّوا» جمع ماضى از مصدر «تَولّى» است، كه به معناى پشت كردن و اعراض است. و ضمير در «عَنهُ» به رسول خدا | كلمه «تَولّوا» جمع ماضى از مصدر «تَولّى» است، كه به معناى پشت كردن و اعراض است. و ضمير در «عَنهُ» به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» بر مى گردد. و جمله «مُعَلّم مَجنُون»، دو خبر است براى مبتدایى كه حذف شده، و تقديرش «هُوَ مُعَلّمٌ وَ مَجنُونٌ» است. و معنايش اين است كه: سپس از رسول اعراض كرده گفتند: او «معلّم» است. يعنى ديگران يادش داده اند. و «مجنون» است، يعنى جن او را آسيب زده. پس هم به آن جناب تهمت زدند كه ديگران يادش داده اند، و او به دروغ سخنان خود را به خدا نسبت مى دهد، همچنان كه در آيه «وَ لَقَد نَعلَمُ أنّهُم يَقُولُونَ إنّمَا يُعَلّمُهُ بَشَر» نيز اين تهمت را نقل كرده، و هم اين كه تهمت زدند كه جن به عقل او آسيب رسانده و در نتيجه عقلش اختلال يافته. | ||
«'''إِنَّا كاشِفُوا الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّكمْ عَائدُونَ'''»: | «'''إِنَّا كاشِفُوا الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّكمْ عَائدُونَ'''»: |
ویرایش