۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
<span id='link49'><span> | <span id='link49'><span> | ||
«'''هُوَ الَّذِى جَعَلَكمْ خَلَائف فى الاَرْضِ ...'''»: | |||
هُوَ الَّذِى جَعَلَكمْ | |||
كلمه | كلمه «خلائف» جمع خليفه است. و خليفه بودن مردم در زمين، به اين معنا است كه هر لاحقى از ايشان جانشين سابق شود و سلطه و توانايى بر دخل و تصرف و انتفاع از زمين داشته باشد، همان طور كه سابقين بر اين كار توانايى و تسلط داشتند. | ||
و اگر | |||
و خليفه قرار د ادن در | و اگر انسان ها به اين خلاف رسيدند، از جهت نوع خلقتشان است، كه خلقتى است از طريق توالد و تناسل؛ چون اين نو ع از خلقت است كه مخلوق را به دو گروه سابق و لاحق تقسيم مى كند. | ||
پس | |||
توضيح | و خليفه قرار د ادن در زمين، خود يك نوع تدبيرى است آميخته با خلقت كه از آن انفكاك نمى پذيرد، و به همين جهت از اين طريق استدلال مى كند بر يگانگى خداى تعالى در ربوبيت، چون چنين خلقت و تدبيرى مختص اوست، كسى نمى تواند آن را براى غير او ادعا كند. | ||
پس اين كه مى فرمايد: «هو الّذى جعلكم خلائف فى الاءرض»، حجتى است بر يگانگى خدا در ربوبيت، و نفى ربوبيت از آلهه مشركان. | |||
توضيح اين كه: آن كسى كه خلافت زمينى را در عالم انسانى درست كرده، او رب انسان ها و مدبر امر آنان است، و چون خليفه قرار دادن، از نوع خلقت انفكاك ندارد، ناگزير خالق انسان همان ربّ انسان است، و چون به عقيده مشركان هم، خالق تنها خدا است. پس رب انسان هم به تنهايى او است. | |||
«'''فمن كفر فعليه كفره'''» - يعنى پس خداى سبحان رب آدمى است نه غير او. پس هركس به اين حقيقت كافر شود، و آن را بپوشاند و ربوبيت را به غير خدا نسبت دهد، عليه خود كفر ورزيده است. | |||
«'''و لا يزيد الكافرين كفرهم عند ربهم إلا مقتا و لا يزيد الكافرين كفرهم إلا خسارا'''» - اين قسمت از آيه بيان مى كند كه كفر كفار بر ضرر خود ايشان است، چون كفرشان باعث خشم و عذاب خدا مى شود. و كلمه مقت به معناى شدت خشم است؛ چون كفر باعث مى شود انسان از عبوديت خدا سر برتابد و ساحت مقدس او را خوار بشمارد، و نيز اين عمل باعث مى شود كه كافران در نفس خود خسارت بينند، چون نفس خود را كه قابليت داشت از سعادت انسانيت برخوردار گردد، مبتلا به شقاوت و بلا كردند، كه به زودى در مسير انتقال خود به سوى دار جزا با آن روبرو مى شوند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۶ </center> | ||
و اگر از اثر كفر تعبير به زيادت كفر كرد، بدان جهت است كه فطرت انسان بسيط و ساده | و اگر از اثر كفر تعبير به زيادت كفر كرد، بدان جهت است كه فطرت انسان بسيط و ساده است، و در معرض استكمال و كسب زيادت قرار دارد، - تا اين كه ببينى فطرت در چه مسيرى قرار گيرد - اگر در مسير اسلام و ايمان به خدا قرار گيرد، روز به روز همين ايمان و اسلامش كامل و زياد مى شود و به خدا نزديك تر مى گردد، و اگر در مسير كفر قرار گيرد، باز فطرت او در اين مسير استكمال مى كند، يعنى روز به روز كفرش زيادتر شده و در نتيجه خشم خدا از او بيشتر و خسران او زياده تر مى گردد. | ||
و اگر | |||
و اما حب و بغضى كه به خداى تعالى نسبت داده مى شود، دو تا از صفات افعال | و اگر «مقت» را مقيد به «عند ربّهم» كرد، ولى «خسار» را مقيد به آن نكرد، براى اين بود كه «خسار» از تبعات و آثار تبديل ايمان به كفر و تبديل سعادت به شقاوت است، و اين امرى است در نزد خود انسان ها، ولى «مقت» كه شدت خشم خدا است امرى است در نزد خداى سبحان. | ||
قُلْ أَ رَءَيْتُمْ شرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ ... | |||
اضافه | و اما حب و بغضى كه به خداى تعالى نسبت داده مى شود، دو تا از صفات افعال است، و معانى اى است خارج از ذات خدا و غير قائم به او. و معناى حب خداى تعالى نسبت به يكى از بندگان، اين است كه: رحمتش را بر او گسترده كند، و به سوى او بكشاند و بغض خداى تعالى نسبت به كسى اين است كه رحمتش را از او باز دارد و دور كند. | ||
«'''قُلْ أَ رَءَيْتُمْ شرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ ...'''»: | |||
اضافه «شركاء» به مشركان، به اين عنايت است كه مشركان ادعاى شركت در خدايى براى آن ها كردند. پس در نتيجه اضافه شركاء به ضمير «كُم» اضافه اى است لامى و مجازى، (چون بت ها شركاى مشركان نبودند، تا اين نسبت حقيقى باشد). | |||
<span id='link50'><span> | <span id='link50'><span> | ||
==استدلال و احتجاج عليه مشركين و در ردّ ارباب و آلهه موهوم آنان == | ==استدلال و احتجاج عليه مشركين و در ردّ ارباب و آلهه موهوم آنان == | ||
و در اين آيه شريفه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تلقين مى كند كه چگونه عليه ربوبيت آلهه مشركين ، و معبودهاى آنان احتجاج كند. | و در اين آيه شريفه به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تلقين مى كند كه چگونه عليه ربوبيت آلهه مشركين ، و معبودهاى آنان احتجاج كند. |
ویرایش