۱۶٬۸۸۹
ویرایش
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
<span id='link46'><span> | <span id='link46'><span> | ||
و در كافى به سند خود، از ابن عمر روايت كرده كه گفت: من از حضرت ابوالحسن رضا (عليه السلام) از اين كلام خداى عزّوجلّ پرسيدم كه مى فرمايد: «ثمّ أورثنا الكتاب الّذين اصطفينا من عبادنا...» مى گويد: امام فرمود: منظور فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) مى باشند. و منظور از «سابق به خيرات» امام است، و منظور از «مقتصد»، عارف به امام، و مقصود از ظالم به نفس، كسى است كه امام خود را نشناسد. | |||
و در كافى به سند | |||
و از كتاب سعد السعود ابن طاووس روايت شده كه | و از كتاب سعد السعود ابن طاووس روايت شده كه ابواسحاق سبيعى، از امام باقر (عليه السلام) در تفسير آيه مزبور، حديثى نقل كرده كه فرمود: اى ابا اسحاق! اين آيه مخصوص ما است، اما سابق به خيرات، على ابن ابى طالب، و حسن و حسين، و شهيدانى از ما هستند. و اما «مقتصد»، آن كسى است كه روزها روزه بدارد و شب ها به نماز بگذارند، و اما «ظلم به نفس» در او، همان است كه در ساير مردم است، و او بالاخره آمرزيده مى شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۰ </center> | ||
مؤلف: مراد از شهيد، به قرينه روايات ديگر امام است. | |||
و در معانى | |||
و در معانى الاخبار، با ذكر سند، از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه در تفسير آيه مذكور فرمود: «الظالم يحوم حوم نفسه و المقتصد يحوم حوم قلبه و السابق بالخيرات يحوم حوم ربه: ظالم همواره پيرامون خواسته هاى نفس خويش است، و مقتصد همواره پيرامون آن است كه قلب خود را اصلاح كند، و سابق به خيرات، آن كسى است كه همواره متوجه به پروردگار خويش است». | |||
و بدان كه روايات از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در | |||
و در الدر المنثور است كه : | مؤلف: كلمه «حوم» كه در اين روايت آمده و همچنين كلمه «حومان» به معناى دوران است، و اين كه فرمود: «ظالم به نفس»، همواره پيرامون نفسش دوران دارد، مراد اين است كه او هميشه گرفتار خواهش هاى نفس است، و همه كوشش او براى آن است كه نفس را راضى كند، و مقتصد پيرامون قلبش دوران دارد، يعنى همواره در اين مقام است كه قلب خود را تزكيه كند، و آن را به وسيله زهد و عبادت پاك نگه دارد، و دوران سابق به خيرات، پيرامون پروردگار خود به اين معنا است كه او همواره در صدد اين است كه خود را براى خدا خالص كند، همواره به ياد او باشد، و غير از او را از ياد ببرد، جز به او به كسى ديگر اميد نداشته باشد، و جز او را قصد نكند. | ||
و بدان كه روايات از طرق شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) در اين كه آيه شريفه خاص فرزندان فاطمه (عليهاالسلام) است بسيار زياد است. | |||
و در الدر المنثور است كه: فاريابى، احمد، عبد بن حميد، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى، حاكم، ابن مردويه، و بيهقى از ابى درداء روايت كرده اند كه گفت: از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) شنيدم در تفسير آيه «ثمّ اورثنا الكتاب الّذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن اللّه» مى فرمود: اما طايفه سوم كه گوى سبقت را در خيرات مى ربودند، بدون حساب داخل بهشت مى شوند، و اما طايفه دوم كه ميانه رو بودند، آن ها هستند كه قرآن درباره شان مى فرمايد: حسابى آسان پس مى دهند. و اما طايفه اول كه ظالم به نفس هستند، آن ها در تمامى طول مدتى كه محشر برپا است، مشغول پس دادن حساب اند، و آنگاه همان هايند كه خدا را با رحمتش ديدار مى كنند. پس همين ظالمان به نفس هستند كه مى گويند: «الحمد لله الّذى اذهب عنا الحزن إن ربنا لغفور شكور الّذى احلنا دار المقامة من فضله لا يمسنا فيها نصب و لا يمسنا فيها لغوب». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۷۱ </center> | ||
مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع نيز از ابى درداء از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نقل كرده، و در معناى آن احاديث ديگرى نيز هست، و در مقابل، احاديث ديگرى هست كه مخالف با اين ها است، از آن جمله در مجمع البيان، از ابن مردويه، از عمر، از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) روايت آورده كه در تفسير جمله «فمنهم ظالم لنفسه» فرمود: منظور كافر است. ليكن به اين احاديث نبايد اعتناء كرد. | |||
و در تفسير | |||
و در تفسير قمى، در ذيل جمله «لا يمسنا فيها نصب و لا يمسنا فيها لغوب»، از امام نقل كرده كه فرمود: «نصب» به معناى خستگى و «لغوب» به معناى كسالت و ضجر است. | |||
<span id='link47'><span> | <span id='link47'><span> | ||
==چند روايت درباره مقدار عمرى كه سپرى شدن آن جاى عذرى براى آدمى نمى ماند اولمنعمركم ما يتذكر فيه من تذكر == | ==چند روايت درباره مقدار عمرى كه سپرى شدن آن جاى عذرى براى آدمى نمى ماند اولمنعمركم ما يتذكر فيه من تذكر == | ||
و در نهج البلاغه از اميرالمؤ مين (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: آن عمرى كه اگر خدا به آدمى بدهد جاى عذرى برايش باقى نمى گذارد، شصت سال است . | و در نهج البلاغه از اميرالمؤ مين (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: آن عمرى كه اگر خدا به آدمى بدهد جاى عذرى برايش باقى نمى گذارد، شصت سال است . |
ویرایش