گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۱۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<span id='link94'><span>
<span id='link94'><span>
==استهزاء كفار در مقام انكار معاد و پاسخ خداوند به آن ها ==
==استهزاء كفار در مقام انكار معاد و پاسخ خداوند به آن ها ==
وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ
«'''وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ'''»:


سخنى است از كفار كه در مقام استهزا گفته اند، و منظورشان انكار معاد است ، و شايد به همين جهت اسم اشاره ((هذا : اين (( وعده آورد كه مخصوص اشاره به نزديك است ، و اينكه گفتند: اگر راست مى گوييد خطابشان به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و همه مسلمانان است ، چون رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منين زياد داستان روز قيامت را به گوش آنان مى خواندند، و به كيفر آن روز تهديدشان مى كردند.
سخنى است از كفار كه در مقام استهزا گفته اند، و منظورشان انكار معاد است ، و شايد به همين جهت اسم اشاره ((هذا : اين (( وعده آورد كه مخصوص اشاره به نزديك است ، و اينكه گفتند: اگر راست مى گوييد خطابشان به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و همه مسلمانان است ، چون رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منين زياد داستان روز قيامت را به گوش آنان مى خواندند، و به كيفر آن روز تهديدشان مى كردند.
خط ۱۵: خط ۱۵:
كلمه ((وعد(( به تنهايى ((بدون كلمه وعيد(( هم به معناى وعده خبر مى آيد و هم به معناى وعده شر. ولى اگر هر دو با هم در كلامى بيايند، ((وعد(( به معناى وعده خير، و ((وعيد(( به معناى وعده شر خواهد بود.
كلمه ((وعد(( به تنهايى ((بدون كلمه وعيد(( هم به معناى وعده خبر مى آيد و هم به معناى وعده شر. ولى اگر هر دو با هم در كلامى بيايند، ((وعد(( به معناى وعده خير، و ((وعيد(( به معناى وعده شر خواهد بود.


مَا يَنظرُونَ إِلا صيْحَةً وَحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصمُونَ
«'''مَا يَنظرُونَ إِلا صيْحَةً وَحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصمُونَ'''»:


كلمه ((نظر(( به معناى انتظار است . و مراد از ((صيحه (( به شهادت سياق همان نفخه صور اولى است كه وقتى دميده مى شود همه مى ميرند، و اگر صيحه را به ((وحدت (( وصف كرده ، براى اشاره به اين نكته است كه : امر كفار براى خدا (جلت عظمته ) بسيار آسان اس ت ، و براى او بيش از يك صيحه كارى ندارد. و كلمه ((يخصمون (( در اصل ((يختصمون (( بوده كه مصدر آن اختصام ، به معناى مجادله و مخاصمه است.
كلمه ((نظر(( به معناى انتظار است . و مراد از ((صيحه (( به شهادت سياق همان نفخه صور اولى است كه وقتى دميده مى شود همه مى ميرند، و اگر صيحه را به ((وحدت (( وصف كرده ، براى اشاره به اين نكته است كه : امر كفار براى خدا (جلت عظمته ) بسيار آسان اس ت ، و براى او بيش از يك صيحه كارى ندارد. و كلمه ((يخصمون (( در اصل ((يختصمون (( بوده كه مصدر آن اختصام ، به معناى مجادله و مخاصمه است.
خط ۲۳: خط ۲۳:
و معناى آن اين است كه : اينها كه مى گويند ((پس اين وعده كى است ((؟ در اين گفتارشان جز يك صيحه را منتظر نيستند، و اين يك صيحه فرستادنش براى ما آسان است ، نه هزينه اى دارد و نه زحمتى ، صيحه اى كه وقتى ايشان را بگيرد ديگر راه گريز و نجاتى برايشان نمى گذارد، بلكه ايشان را در حالى مى گيرد كه كاملا از آن غافلند، و در بين خود مشغول مخاصمه مى باشند.
و معناى آن اين است كه : اينها كه مى گويند ((پس اين وعده كى است ((؟ در اين گفتارشان جز يك صيحه را منتظر نيستند، و اين يك صيحه فرستادنش براى ما آسان است ، نه هزينه اى دارد و نه زحمتى ، صيحه اى كه وقتى ايشان را بگيرد ديگر راه گريز و نجاتى برايشان نمى گذارد، بلكه ايشان را در حالى مى گيرد كه كاملا از آن غافلند، و در بين خود مشغول مخاصمه مى باشند.


فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
«'''فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ'''»:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center>
يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند.
يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند.


وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ
«'''وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ'''»:


اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مُردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است.
اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مُردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است.


قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ
«'''قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ'''»:


كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود.
كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود.
<span id='link95'><span>
<span id='link95'><span>
==تحليل سخن كفار بعد از برپایی رستاخيز ==
==تحليل سخن كفار بعد از برپایی رستاخيز ==
و اينكه از در تعجب گفتند: ((واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان بپا داشت ؟(( اساسش همان انكار معاد است كه در دنيا مى ورزيدند و در دل از روز جزا غفلت داشتند، و همواره مستغرق در هواها بودند، وقتى به طور ناگهانى سر از قبر درمى آورند و به سرعت به طرف محشر مى روند، به عالمى كه جز عذاب شر، انتظار ديگرى در آن ندارند، ناگزير دچار فزع اكبر و دهشتى مى گردند كه حتى كوهها تاب تحمل آن را ندارد، و به همين جهت طبق عادت و رسمى كه در دنيا در هنگام برخورد به خطر داشتند، اولين عكس العملى كه نشان مى دهند، گفتن واويلا است ، آنگاه مى پرسند: چه كسى آنان را از مرقدشان برانگيخت؟ و اين بدان جهت است كه دهشت ، آنان را از توجه به هر چيز ديگرى غافل مى سازد.
و اينكه از در تعجب گفتند: ((واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان بپا داشت ؟(( اساسش همان انكار معاد است كه در دنيا مى ورزيدند و در دل از روز جزا غفلت داشتند، و همواره مستغرق در هواها بودند، وقتى به طور ناگهانى سر از قبر درمى آورند و به سرعت به طرف محشر مى روند، به عالمى كه جز عذاب شر، انتظار ديگرى در آن ندارند، ناگزير دچار فزع اكبر و دهشتى مى گردند كه حتى كوهها تاب تحمل آن را ندارد، و به همين جهت طبق عادت و رسمى كه در دنيا در هنگام برخورد به خطر داشتند، اولين عكس العملى كه نشان مى دهند، گفتن واويلا است ، آنگاه مى پرسند: چه كسى آنان را از مرقدشان برانگيخت؟ و اين بدان جهت است كه دهشت ، آنان را از توجه به هر چيز ديگرى غافل مى سازد.
۱۶٬۸۸۰

ویرایش