۱۶٬۸۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<span id='link94'><span> | <span id='link94'><span> | ||
==استهزاء كفار در مقام انكار معاد و پاسخ خداوند به آن ها == | ==استهزاء كفار در مقام انكار معاد و پاسخ خداوند به آن ها == | ||
وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ | «'''وَ يَقُولُونَ مَتى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صادِقِينَ'''»: | ||
سخنى است از كفار كه در مقام استهزا گفته اند، و منظورشان انكار معاد است ، و شايد به همين جهت اسم اشاره ((هذا : اين (( وعده آورد كه مخصوص اشاره به نزديك است ، و اينكه گفتند: اگر راست مى گوييد خطابشان به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و همه مسلمانان است ، چون رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منين زياد داستان روز قيامت را به گوش آنان مى خواندند، و به كيفر آن روز تهديدشان مى كردند. | سخنى است از كفار كه در مقام استهزا گفته اند، و منظورشان انكار معاد است ، و شايد به همين جهت اسم اشاره ((هذا : اين (( وعده آورد كه مخصوص اشاره به نزديك است ، و اينكه گفتند: اگر راست مى گوييد خطابشان به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و همه مسلمانان است ، چون رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منين زياد داستان روز قيامت را به گوش آنان مى خواندند، و به كيفر آن روز تهديدشان مى كردند. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
كلمه ((وعد(( به تنهايى ((بدون كلمه وعيد(( هم به معناى وعده خبر مى آيد و هم به معناى وعده شر. ولى اگر هر دو با هم در كلامى بيايند، ((وعد(( به معناى وعده خير، و ((وعيد(( به معناى وعده شر خواهد بود. | كلمه ((وعد(( به تنهايى ((بدون كلمه وعيد(( هم به معناى وعده خبر مى آيد و هم به معناى وعده شر. ولى اگر هر دو با هم در كلامى بيايند، ((وعد(( به معناى وعده خير، و ((وعيد(( به معناى وعده شر خواهد بود. | ||
مَا يَنظرُونَ إِلا صيْحَةً وَحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصمُونَ | «'''مَا يَنظرُونَ إِلا صيْحَةً وَحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يخِصمُونَ'''»: | ||
كلمه ((نظر(( به معناى انتظار است . و مراد از ((صيحه (( به شهادت سياق همان نفخه صور اولى است كه وقتى دميده مى شود همه مى ميرند، و اگر صيحه را به ((وحدت (( وصف كرده ، براى اشاره به اين نكته است كه : امر كفار براى خدا (جلت عظمته ) بسيار آسان اس ت ، و براى او بيش از يك صيحه كارى ندارد. و كلمه ((يخصمون (( در اصل ((يختصمون (( بوده كه مصدر آن اختصام ، به معناى مجادله و مخاصمه است. | كلمه ((نظر(( به معناى انتظار است . و مراد از ((صيحه (( به شهادت سياق همان نفخه صور اولى است كه وقتى دميده مى شود همه مى ميرند، و اگر صيحه را به ((وحدت (( وصف كرده ، براى اشاره به اين نكته است كه : امر كفار براى خدا (جلت عظمته ) بسيار آسان اس ت ، و براى او بيش از يك صيحه كارى ندارد. و كلمه ((يخصمون (( در اصل ((يختصمون (( بوده كه مصدر آن اختصام ، به معناى مجادله و مخاصمه است. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
و معناى آن اين است كه : اينها كه مى گويند ((پس اين وعده كى است ((؟ در اين گفتارشان جز يك صيحه را منتظر نيستند، و اين يك صيحه فرستادنش براى ما آسان است ، نه هزينه اى دارد و نه زحمتى ، صيحه اى كه وقتى ايشان را بگيرد ديگر راه گريز و نجاتى برايشان نمى گذارد، بلكه ايشان را در حالى مى گيرد كه كاملا از آن غافلند، و در بين خود مشغول مخاصمه مى باشند. | و معناى آن اين است كه : اينها كه مى گويند ((پس اين وعده كى است ((؟ در اين گفتارشان جز يك صيحه را منتظر نيستند، و اين يك صيحه فرستادنش براى ما آسان است ، نه هزينه اى دارد و نه زحمتى ، صيحه اى كه وقتى ايشان را بگيرد ديگر راه گريز و نجاتى برايشان نمى گذارد، بلكه ايشان را در حالى مى گيرد كه كاملا از آن غافلند، و در بين خود مشغول مخاصمه مى باشند. | ||
فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ | «'''فَلا يَستَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ'''»: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۴۶ </center> | ||
يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند. | يعنى نتيجه چنين صيحه اى كه به ناگهانى مى رسد و مهلتشان نمى دهد، اين است كه همگى فورا بميرند، در نتيجه ديگر نه مى توانند سفارشى بكنند - چون مرگشان عمومى است، در نتيجه ديگر كسى نمى ماند تا رفتگان به ماندگان سفارشى كنند - و نه مى توانند به اهل خود برگردند؛ چون بر فرض كه مرگشان در بيرون خانه برسد باز به اهلشان برنمى گردند. | ||
وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ | «'''وَ نُفِخَ فى الصورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الاَجْدَاثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ'''»: | ||
اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مُردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است. | اين نفخه صور، نفخه دومى است كه به وسيله آن همه مُردگان زنده مى شوند، و قيامت برپا مى گردد. و كلمه ((اجداث (( جمع ((جدث (( است كه : به معناى قبر است . و كلمه ((ينسلون (( از ماده ((نسل (( است كه : به معناى راه رفتن به سرعت است . و در تعبير از قيامت به ((الى ربهم : به سوى پروردگارشان (( هشدار و توبيخى است براى كفار كه منكر ربوبيت خداى تعالى هستند. و بقيه الفاظ آيه روشن است. | ||
قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ | «'''قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صدَقَ الْمُرْسلُونَ'''»: | ||
كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود. | كلمه ((بعث (( به معناى بپا داشتن است . و كلمه ((مرقد(( اسم محل ((رقاد : خواب (( است ، و مراد از آن قبر است . و اگر كفار در قيامت مى گويند ((ما وعد الرّحمن (( و از خدا به رحمان تعبير مى كنند، براى اين است كه به نوعى از خدا بخواهند بر آنان رحم كند، چون همين ها بودند كه در دنيا مى گفتند: ((و ما الرّحمن ((. و جمله ((و صدق المرسلون (( عطف است بر جمله ((هذا ما وعد الرّحمن ((، چون جمله فعليه گاهى عطف بر جمله اسميه مى شود. | ||
<span id='link95'><span> | <span id='link95'><span> | ||
==تحليل سخن كفار بعد از برپایی رستاخيز == | ==تحليل سخن كفار بعد از برپایی رستاخيز == | ||
و اينكه از در تعجب گفتند: ((واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان بپا داشت ؟(( اساسش همان انكار معاد است كه در دنيا مى ورزيدند و در دل از روز جزا غفلت داشتند، و همواره مستغرق در هواها بودند، وقتى به طور ناگهانى سر از قبر درمى آورند و به سرعت به طرف محشر مى روند، به عالمى كه جز عذاب شر، انتظار ديگرى در آن ندارند، ناگزير دچار فزع اكبر و دهشتى مى گردند كه حتى كوهها تاب تحمل آن را ندارد، و به همين جهت طبق عادت و رسمى كه در دنيا در هنگام برخورد به خطر داشتند، اولين عكس العملى كه نشان مى دهند، گفتن واويلا است ، آنگاه مى پرسند: چه كسى آنان را از مرقدشان برانگيخت؟ و اين بدان جهت است كه دهشت ، آنان را از توجه به هر چيز ديگرى غافل مى سازد. | و اينكه از در تعجب گفتند: ((واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان بپا داشت ؟(( اساسش همان انكار معاد است كه در دنيا مى ورزيدند و در دل از روز جزا غفلت داشتند، و همواره مستغرق در هواها بودند، وقتى به طور ناگهانى سر از قبر درمى آورند و به سرعت به طرف محشر مى روند، به عالمى كه جز عذاب شر، انتظار ديگرى در آن ندارند، ناگزير دچار فزع اكبر و دهشتى مى گردند كه حتى كوهها تاب تحمل آن را ندارد، و به همين جهت طبق عادت و رسمى كه در دنيا در هنگام برخورد به خطر داشتند، اولين عكس العملى كه نشان مى دهند، گفتن واويلا است ، آنگاه مى پرسند: چه كسى آنان را از مرقدشان برانگيخت؟ و اين بدان جهت است كه دهشت ، آنان را از توجه به هر چيز ديگرى غافل مى سازد. |
ویرایش