۱۶٬۸۷۵
ویرایش
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
<span id='link123'><span> | <span id='link123'><span> | ||
==مقصود از | ==مقصود از مجادلۀ نيكو با اهل كتاب== | ||
وَ لا تجَدِلُوا أَهْلَ | «'''وَ لا تجَدِلُوا أَهْلَ الْكتَابِ إِلا بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ إِلا الَّذِينَ ظلَمُوا مِنْهُمْ'''»: | ||
بعد از آنكه در جمله ((اتل ما اوحى اليك ((، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را ماءمور كرد تا از طريق تلاوت قرآن دعوت و تبليغ كند، اينك در جمله مورد بحث كيفيت دعوت را بيان مى كند، و از مجادله با اهل كتاب - كه اطلاق آن شامل يهود و نصارى مى شود، و مجوس و صابئين هم ملحق به آن دو مى شوند - نهى مى كند، و مى فرمايد: با اين طوايف چندگانه مجادله مكن ، مگر به طريقى كه بهترين طريق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر تصور و امكان نداشته باشد | |||
بعد از آنكه در جمله ((اتل ما اوحى اليك ((، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را ماءمور كرد تا از طريق تلاوت قرآن دعوت و تبليغ كند، اينك در جمله مورد بحث كيفيت دعوت را بيان مى كند، و از مجادله با اهل كتاب - كه اطلاق آن شامل يهود و نصارى مى شود، و مجوس و صابئين هم ملحق به آن دو مى شوند - نهى مى كند، و مى فرمايد: با اين طوايف چندگانه مجادله مكن ، مگر به طريقى كه بهترين طريق مجادله بوده باشد، و از آن بهتر تصور و امكان نداشته باشد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۵ </center> | ||
و مجادله وقتى نيكو به شمار مى رود، كه با درشتخويى و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس يكى از خوبيهاى مجادله اين است كه : با نرمى و سازش همراه باشد، و خصم را متاذى نكند كه در اين صورت مجادله داراى حسن و نيكى است ، يكى ديگر اينكه شخص مجادله كننده از نظر فكر با طرفش نزديك باشد، به اين معنا كه هر دو علاقه مند به روشن شدن حق باشند، و در نتيجه هر دو با كمك يك ديگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتى اين شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نيكويى مجادله دو برابر مى شود، آن وقت است كه مى توان گفت اين مجادله بهترين مجادله ها است | و مجادله وقتى نيكو به شمار مى رود، كه با درشتخويى و طعنه و اهانت همراه نباشد، پس يكى از خوبيهاى مجادله اين است كه : با نرمى و سازش همراه باشد، و خصم را متاذى نكند كه در اين صورت مجادله داراى حسن و نيكى است ، يكى ديگر اينكه شخص مجادله كننده از نظر فكر با طرفش نزديك باشد، به اين معنا كه هر دو علاقه مند به روشن شدن حق باشند، و در نتيجه هر دو با كمك يك ديگر حق را روشن سازند، و لجاجت و عناد به خرج ندهند، پس وقتى اين شرط با شرط اول جمع شد، حسن و نيكويى مجادله دو برابر مى شود، آن وقت است كه مى توان گفت اين مجادله بهترين مجادله ها است. | ||
و به همين جهت وقتى مؤ منين را نهى مى كند از مجادله با اهل كتاب ، مگر آن مجادله كه احسن و بهترين طرق مجادله باشد، از اهل كتاب جمعى را استثناء مى كند، و مى فرمايد مگر آن عده از اهل كتاب را كه ستم كردند | |||
و مراد از ستم به قرينه سياق اين است كه : آن اهل كتاب كه شما مى خواهيد با او مجادله كنيد معاند نباشد، و نرمى و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خوارى نكند، كه در اين صورت مجادله به طريق احسن نيز فايده اى به حال آنان ندارد، چون هر چه بيشتر نرمى به خرج دهى ، او خيال مى كند اين نرمى از بيچارگى و ضعف تو است ، و يا مى پندارد كه مى خواهى با اين خلق خوشت او را به دام بيندازى ، و از راه حقش به راه باطل ببرى ، اين قسم افراد ظالمند، كه مجادله هر قدر هم احسن باشد سودى نخواهد بخشيد | و به همين جهت وقتى مؤ منين را نهى مى كند از مجادله با اهل كتاب ، مگر آن مجادله كه احسن و بهترين طرق مجادله باشد، از اهل كتاب جمعى را استثناء مى كند، و مى فرمايد مگر آن عده از اهل كتاب را كه ستم كردند. | ||
و مراد از ستم به قرينه سياق اين است كه : آن اهل كتاب كه شما مى خواهيد با او مجادله كنيد معاند نباشد، و نرمى و ملاطفت در سخن را حمل بر ذلت و خوارى نكند، كه در اين صورت مجادله به طريق احسن نيز فايده اى به حال آنان ندارد، چون هر چه بيشتر نرمى به خرج دهى ، او خيال مى كند اين نرمى از بيچارگى و ضعف تو است ، و يا مى پندارد كه مى خواهى با اين خلق خوشت او را به دام بيندازى ، و از راه حقش به راه باطل ببرى ، اين قسم افراد ظالمند، كه مجادله هر قدر هم احسن باشد سودى نخواهد بخشيد. | |||
و نيز به همين جهت است كه دنبال كلام مساله نزديك شدن با ايشان را بيان كرد، كه چطور با اهل كتاب نزديك شويد، كه هم شما و هم ايشان در روشن كردن حق هم آهنگ شويد، و طرف بحث شما نيز مانند خود شما علاقه مند به روشن شدن حق شود، و آن اين است كه نخست به ايشان بگوييد: ((و قولوا آمنا بالذى انزل الينا و انزل اليكم و الهنا و الهكم واحد و نحن له مسلمون - ما هم به آنچه به ما نازل شده ايمان داريم ، و هم به آنچه به شما نازل شده ، و ما معتقديم كه معبود ما و شما يكى است ، و ما تسليم آن معبوديم (( | و نيز به همين جهت است كه دنبال كلام مساله نزديك شدن با ايشان را بيان كرد، كه چطور با اهل كتاب نزديك شويد، كه هم شما و هم ايشان در روشن كردن حق هم آهنگ شويد، و طرف بحث شما نيز مانند خود شما علاقه مند به روشن شدن حق شود، و آن اين است كه نخست به ايشان بگوييد: ((و قولوا آمنا بالذى انزل الينا و انزل اليكم و الهنا و الهكم واحد و نحن له مسلمون - ما هم به آنچه به ما نازل شده ايمان داريم ، و هم به آنچه به شما نازل شده ، و ما معتقديم كه معبود ما و شما يكى است ، و ما تسليم آن معبوديم (( | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۲۰۶ </center> | ||
وَ كَذَلِك أَنزَلْنَا إِلَيْك | «'''وَ كَذَلِك أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكتَاب فَالَّذِينَ ءَاتَيْنَهُمُ الْكِتَاب يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مِنْ هَؤُلاءِ مَن يُؤْمِنُ بِهِ وَ مَا يجْحَدُ بِئَايَتِنَا إِلا الْكافِرُونَ'''»: | ||
يعنى اين چنين و بر اين صفت ما كتاب و قرآن را بر تو نازل كرديم ، يعنى بر صفت اسلام و تسليم شدن براى خدا، و اينكه ساير كتابهاى آسمانى و پيغمبران او را تصديق داشته باشى | |||
بعضى از مفسرين گفته اند: ((معناى آيه اين است كه : همان طور كه كتاب بر موسى و عيسى نازل | يعنى اين چنين و بر اين صفت ما كتاب و قرآن را بر تو نازل كرديم ، يعنى بر صفت اسلام و تسليم شدن براى خدا، و اينكه ساير كتابهاى آسمانى و پيغمبران او را تصديق داشته باشى. | ||
و بنابراين جمله ((فالذين آتيناهم الكتاب ...((، تفريعى است بر چگونگى نازل شدن قرآن ، و معنايش اين است كه : از آنجايى كه قرآن درباره تسليم خدا شدن ، و تصديق كتب و پيامبران خدا نازل شده ، طبعا اهل كتاب هم به آن ايمان خواهند آورد، براى اينكه اگر ايشان به كتاب آسمانى ، و پيغمبر خود ايمان آورده اند، به خاطر همين است كه : خواسته اند تسليم خدا باشند، و هر دستورى كه خدا بدهد فرمان ببرند | |||
البته بعضى از اينان يعنى مشركين و بت پرستان نيز كسانى هستند كه به اين كتاب ايمان مى آورند، و هر كس آيات ما را انكار كند و به آن ايمان نياورد كافر است كه همه جا و همواره مى خواهد با باطل روى حق را بپوشاند | بعضى از مفسرين گفته اند: ((معناى آيه اين است كه : همان طور كه كتاب بر موسى و عيسى نازل كرديم، بر تو نيز نازل كرديم كه قرآن است. | ||
بعضى احتمال داده اند كه : ((مراد از ((الذين آتيناهم الكتاب (( خود مسلمانان باشند، و مراد از مشاراليه ((هولاء((، اهل كتاب بوده باشد((. ليكن اين احتمال بعيد است ، و مانند آن در بعد، اين احتمال است كه بگوييم ضمير در ((يومن به (( به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر مى گردد | |||
و بنابراين جمله ((فالذين آتيناهم الكتاب ...((، تفريعى است بر چگونگى نازل شدن قرآن ، و معنايش اين است كه : از آنجايى كه قرآن درباره تسليم خدا شدن ، و تصديق كتب و پيامبران خدا نازل شده ، طبعا اهل كتاب هم به آن ايمان خواهند آورد، براى اينكه اگر ايشان به كتاب آسمانى ، و پيغمبر خود ايمان آورده اند، به خاطر همين است كه : خواسته اند تسليم خدا باشند، و هر دستورى كه خدا بدهد فرمان ببرند. | |||
البته بعضى از اينان يعنى مشركين و بت پرستان نيز كسانى هستند كه به اين كتاب ايمان مى آورند، و هر كس آيات ما را انكار كند و به آن ايمان نياورد كافر است كه همه جا و همواره مى خواهد با باطل روى حق را بپوشاند. | |||
بعضى احتمال داده اند كه : ((مراد از ((الذين آتيناهم الكتاب (( خود مسلمانان باشند، و مراد از مشاراليه ((هولاء((، اهل كتاب بوده باشد((. ليكن اين احتمال بعيد است ، و مانند آن در بعد، اين احتمال است كه بگوييم ضمير در ((يومن به (( به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بر مى گردد. | |||
اين نكته بر خواننده پوشيده نماند، كه جمله ((و من هولاء من يومن به - و از اينان كسى است كه به آن ايمان مى آورد(( مى فهماند كه اينگونه افراد از ميان مشركين نوعى استقلال دارند | اين نكته بر خواننده پوشيده نماند، كه جمله ((و من هولاء من يومن به - و از اينان كسى است كه به آن ايمان مى آورد(( مى فهماند كه اينگونه افراد از ميان مشركين نوعى استقلال دارند | ||
<span id='link124'><span> | <span id='link124'><span> | ||
==احتجاج بر اثبات اينكه قرآن نازل از ناحيه خداى سبحان است == | ==احتجاج بر اثبات اينكه قرآن نازل از ناحيه خداى سبحان است == | ||
وَ مَا كُنت تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن كِتَبٍ وَ لا تخُطهُ بِيَمِينِك إِذاً لارْتَاب الْمُبْطِلُونَ | وَ مَا كُنت تَتْلُوا مِن قَبْلِهِ مِن كِتَبٍ وَ لا تخُطهُ بِيَمِينِك إِذاً لارْتَاب الْمُبْطِلُونَ |
ویرایش