گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۲۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶: خط ۶:
<span id='link194'><span>
<span id='link194'><span>
==داستان موسى «ع» و فرعون ==
==داستان موسى «ع» و فرعون ==
هَلْ أَتَاك حَدِيث مُوسى ...
«'''هَلْ أَتَاك حَدِيث مُوسى ...'''»:
اين آيه تا پايان دوازده آيه اشاره اى است به خلاصه اى از داستان موسى (عليه السلام )، و فرستاده شدنش به سوى فرعون ، و اينكه فرعون دعوت آن جناب را رد نموده ، و خداى تعالى او را به عذاب دنيا و آخرت گرفتار ساخت .
 
اين آيه تا پايان دوازده آيه، اشاره اى است به خلاصه اى از داستان موسى «عليه السلام»، و فرستاده شدنش به سوى فرعون، و اين كه فرعون دعوت آن جناب را رد نموده، و خداى تعالى؛ او را به عذاب دنيا و آخرت گرفتار ساخت.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۳ </center>
اين آيات در عين حال مشركين را كه منكر قيامتند و با اين انكار خود دعوت دينى اسلام را رد كردند - چون بدون معاد، تشريع دين معنا ندارد - اندرز مى دهد، و موعظه مى كند، و اين آيات در عين حال تسليتى براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) و تهديدى براى كفار نيز هست ، مويد اين معنا اين است كه در اين آيات رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) را مورد خطاب قرار مى دهد، و مى فرمايد: «'''هل اتيك '''».
اين آيات، در عين حال مشركان را كه منكر قيامت اند و با اين انكار خود دعوت دينى اسلام را رد كردند - چون بدون معاد، تشريع دين معنا ندارد - اندرز مى دهد و موعظه مى كند. و اين آيات در عين حال، تسليتى براى رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و تهديدى براى كفّار نيز هست. مؤيّد اين معنا، اين است كه در اين آيات، رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» را مورد خطاب قرار مى دهد و مى فرمايد: «هَل أتاكَ».
و در اين داستان علاوه بر همه نكات گذشته استدلال بر وقوع قيامت و جزاء نيز هست ، چون هلاكت فرعون و لشكريانش با آن وضع هراسناك دليل روشنى است بر حقانيت رسالت موسى از جانب خداى تعالى بسوى مردم ، و اين رسالت از جانب خدا تمام نمى شود مگر با ربوبيت خداى تعالى نسبت به مردم ، و اين بر خلاف پندار غلطى است كه مشركين دارند، و معتقدند خداى تعالى تنها خالق است و ربوبيتى براى مردم ندارد، و ارباب مردم كسانى ديگرند و خدا رب آن ارباب است .
 
پس اينكه فرمود: «'''هل اتيك حديث موسى '''» هر چند استفهام است ، اما منظور از آن ترغيب شنونده است به اينكه اين داستان را خوب گوش بدهد، (مثل اينكه خود ما وقتى مى خواهيم خبر مهمى به طرف مقابل خود بدهيم و او خوب گوش بدهد، در آغاز مى گوييم : هيچ خبر دارى ؟) و اين خطاب به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) تسليت خاطر آن جناب و انذار منكرين است ، چون در آن ، سخن از عذاب هم رفته ، و نيز اتمام حجت است ، به آن بيانى كه گذشت .
و در اين داستان، علاوه بر همه نكات گذشته، استدلال بر وقوع قيامت و جزاء نيز هست. چون هلاكت فرعون و لشكريانش با آن وضع هراسناك، دليل روشنى است بر حقانيّت رسالت موسى از جانب خداى تعالى به سوى مردم، و اين رسالت از جانب خدا تمام نمى شود، مگر با ربوبيّت خداى تعالى نسبت به مردم، و اين بر خلاف پندار غلطى است كه مشركان دارند و معتقدند خداى تعالى، تنها خالق است و ربوبيّتى براى مردم ندارد و ارباب مردم، كسانى ديگرند و خدا ربّ آن ارباب است.
و اين نوع از استفهام منافاتى با اطلاع قبلى شنونده از داستان ندارد، براى اينكه منظور اين نيست كه به راستى و حقيقتا داستان را به اطلاع شنونده برساند، بلكه منظور اين است كه او را متوجه آن بسازد و به يادش بيندازد، پس ممكن است اولا آيات اين سوره اولين نوبتى باشد كه قرآن كريم داستان موسى را شرح داده و شنونده هيچ اطلاعى قبلى از آن نداشته باشد، و در ثانى ممكن است اگر هم اطلاع داشته ، و مثلا سوره مزمل را و داستان موسى را در آن سوره كه قبل از نازعات نازل شده شنيده باشد ولى بطور اجمال شنيده ، چون در مزمل تنها اجمالى از آن آمده ، همچنان كه در سوره اعراف و طه و غير آن دو به تفصيل آمده .
 
إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ المُْقَدَّسِ طوىً
پس اين كه فرمود: «هَل أتيكَ حَدِيثُ مُوسى» هرچند استفهام است، اما منظور از آن، ترغيب شنونده است به اين كه اين داستان را خوب گوش بدهد. (مثل اين كه خود ما، وقتى مى خواهيم خبر مهمى به طرف مقابل خود بدهيم و او خوب گوش بدهد، در آغاز مى گوييم: هيچ خبر دارى؟) و اين خطاب به رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» تسليت خاطر آن جناب و انذار منكرين است. چون در آن، سخن از عذاب هم رفته و نيز، اتمام حجت است، به آن بيانى كه گذشت.
كلمه «'''اذ'''» ظرف است براى قصه و اين نداء مربوط به اولين بارى است كه خداى تعالى به موسى وحى نموده ، و مسؤ وليت رسالت را به عهده اش انداخته ، و كلمه «'''طوى '''» اسمى است براى وادى مقدس .
 
و اين نوع از استفهام، منافاتى با اطلاع قبلى شنونده از داستان ندارد، براى اين كه منظور اين نيست كه به راستى و حقيقتاً، داستان را به اطلاع شنونده برساند؛ بلكه منظور اين است كه او را متوجه آن بسازد و به يادش بيندازد. پس ممكن است اولاً آيات اين سوره، اولين نوبتى باشد كه قرآن كريم داستان موسى را شرح داده و شنونده هيچ اطلاعى قبلى از آن نداشته باشد. و در ثانى، ممكن است اگر هم اطلاع داشته، و مثلا سورۀ «مزمّل» را و داستان موسى را در آن سوره - كه قبل از نازعات نازل شده - شنيده باشد؛ ولى به طور اجمال شنيده، چون در «مُزمّل»، تنها اجمالى از آن آمده، همچنان كه در سورۀ «اعراف» و «طه» و غير آن دو، به تفصيل آمده.
 
«'''إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ المُْقَدَّسِ طوىً'''»:
 
كلمۀ «إذ» ظرف است براى قصه و اين نداء مربوط به اولين بارى است كه خداى تعالى به موسى وحى نموده، و مسؤوليت رسالت را به عهده اش انداخته؛ و كلمۀ «طُوى»، اسمى است براى وادى مقدس.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۴ </center>
اذْهَب إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طغَى
«'''إذْهَب إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طغَى'''»:
اين جمله نداى در آيه قبل را تفسير مى كند، كه آن نداء چه بوده .و بعضى گفته اند: در اين كلام قولى در تقدير است ، و تقدير كلام «'''قائلا اذهب ...'''» بوده ، و يا كلمه «'''ان '''» تفسيرى در تقدير است ، و تقدير آن : «'''ان اذهب ...'''» است ، و اشكالى كه به اين دو قول وارد است اين است كه هيچ احتياجى به اين تقديرها نيست ، و جمله «'''انه طغى '''» دستور «'''اذهب '''» را تعليل مى كند.
 
معناى «'''هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى '''» كه موسى (عليه السلام )ماءمور شد به فرعون بگويد
اين جمله، نداى در آيه قبل را تفسير مى كند، كه آن نداء چه بوده. و بعضى گفته اند: در اين كلام، قولى در تقدير است، و تقدير كلام «قَائلاً إذهَب ...» بوده. و يا كلمۀ «إن» تفسيرى در تقدير است، و تقدير آن: «إن اذهب ...» است، و اشكالى كه به اين دو قول وارد است، اين است كه هيچ احتياجى به اين تقديرها نيست، و جملۀ «إنّه طَغى»، دستور «إذهَب» را تعليل مى كند.
فَقُلْ هَل لَّك إِلى أَن تَزَكى
 
كلمه «'''الى '''» متعلق به محذوف است ، و تقدير كلام : «'''هل لك ميل الى ان تزكى - آيا ميل به اين دارى كه پاك شوى ؟'''» و يا چيزى مثل اين است ، و مراد از «'''تزكى '''» پاك شدن از قذارت طغيان است .
==پیامی كه حضرت موسى«ع» مأمور شد به فرعون بگويد==
وَ أَهْدِيَك إِلى رَبِّك فَتَخْشى
 
عطف است بر جمله «'''تزكى '''»، و منظورش از هدايت وى به سوى پروردگارش - بطورى كه گفته اند - معرفى خداى تعالى براى او، و ارشاد او به معرفت خداست ، كه ترس از خدا نتيجه اين معرفت و دست بردارى از طغيان و تعدى از طور و حقيقت عبوديت نتيجه آن ترس ‍ است ، همچنان كه فرمود: «'''انما يخشى اللّه من عباده العلماء'''».
«'''فَقُلْ هَل لَّك إِلى أَن تَزَكى'''»:
حال ببينيم مراد از تزكى چيست ؟ اگر مراد پاك شدن از طغيان از راه توبه و برگشت به خداى تعالى باشد، آن وقت خشيت اثر مترتب بر آن است ، و مراد از خشيت همان ترسى است كه هميشه ملازم با ايمان به خداست ، و انسان مؤ من را وادار مى كند به اطاعت از او و ترك معصيتش ، و اگر مراد از آن پاك شدن بوسيله اطاعت و ترك معصيت باشد، جمله «'''و اهديك الى ربك فتخشى '''» مفسر ما قبل خود، و عطفش به ما قبل عطف تفسيرى خواهد بود.
 
فَأَرَاهُ الاَيَةَ الْكُبرَى
كلمۀ «إلى» متعلّق به محذوف است، و تقدير كلام: «هَل لَكَ مِيلٌ إلى أن تَزَكّى: آيا ميل به اين دارى كه پاك شوى»؟ و يا چيزى مثل اين است، و مراد از «تَزَكّى»، پاك شدن از قذارت طغيان است.
«'''فاء'''» در اين جمله فصيحه است ، و مى فهماند چيرهايى در وسط كلام حذف شده ، چون احتياج به ذكر آنها نبوده ، و تقدير كلام «'''فاتاه و دعاه فاراه ...'''»، بوده يعنى پس موسى به نزد فرعون رفت ، و او را دعوت كرد، و آيت كبرايى نشانش داد)).
 
«'''وَ أَهْدِيَك إِلى رَبِّك فَتَخْشى'''»:
 
عطف است بر جملۀ «تَزَكّى»، و منظورش از هدايت وى به سوى پروردگارش - به طورى كه گفته اند - معرّفى خداى تعالى براى او، و ارشاد او به معرفت خداست، كه ترس از خدا، نتيجۀ اين معرفت و دست بردارى از طغيان و تعدّى از طور و حقيقت عبوديت نتيجه آن ترس ‍ است، همچنان كه فرمود: «إنّمَا يَخشَى اللّه مِن عِبَادِهِ العُلَمَاء».
 
حال ببينيم مراد از تزكّى چيست؟ اگر مراد پاك شدن از طغيان از راه توبه و برگشت به خداى تعالى باشد، آن وقت، «خشيت» اثر مترتب بر آن است. و مراد از «خشيت»، همان ترسى است كه هميشه ملازم با ايمان به خداست، و انسان مؤمن را وادار مى كند به اطاعت از او و ترك معصيتش. و اگر مراد از آن پاك شدن به وسيله اطاعت و ترك معصيت باشد، جملۀ «وَ أهدِيَكَ إلى رَبّكَ فَتَخشَى» مفسّر ما قبل خود، و عطفش به ما قبل، عطف تفسيرى خواهد بود.
 
«'''فَأَرَاهُ الاَيَةَ الْكُبرَى'''»:
 
«فاء» در اين جمله فصيحه است ، و مى فهماند چيرهايى در وسط كلام حذف شده ، چون احتياج به ذكر آنها نبوده ، و تقدير كلام «'''فاتاه و دعاه فاراه ...'''»، بوده يعنى پس موسى به نزد فرعون رفت ، و او را دعوت كرد، و آيت كبرايى نشانش داد)).
و مراد از آيت كبرى بطورى كه از تفصيل قصه بر مى آيد، معجزه عصاء بوده .
و مراد از آيت كبرى بطورى كه از تفصيل قصه بر مى آيد، معجزه عصاء بوده .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۳۰۵ </center>
خط ۴۳: خط ۵۸:
بعضى گفته اند: مرادش اين بوده كه خود را بر همه كسانى كه متولى امور مردمند برترى بدهد، نه اينكه ادعاى خدايى كند، و حاصل دعوتش اين است كه من سلطان شما، و مافوق ساير اولياى امور مملكت شمايم ، مافوق حكام و عمال مملكتم . پس آيه مورد بحث در معناى آيه ديگرى است كه در آن كلام فرعون را حكايت نموده ، مى فرمايد: «'''و نادى فرعون فى قومه قال : يا قوم اليس لى ملك مصر...'''»
بعضى گفته اند: مرادش اين بوده كه خود را بر همه كسانى كه متولى امور مردمند برترى بدهد، نه اينكه ادعاى خدايى كند، و حاصل دعوتش اين است كه من سلطان شما، و مافوق ساير اولياى امور مملكت شمايم ، مافوق حكام و عمال مملكتم . پس آيه مورد بحث در معناى آيه ديگرى است كه در آن كلام فرعون را حكايت نموده ، مى فرمايد: «'''و نادى فرعون فى قومه قال : يا قوم اليس لى ملك مصر...'''»
ليكن اين قول با ظاهر كلام مخالف است ، چون فرعون در ضمن سخنانش با قوم تصريح به الهيت خود كرده ، مى گويد: «'''يا ايها الملا ما علمت لكم من اله غيرى '''»، و نيز به موسى گفت : «'''لئن اتخذت الها غيرى لاجعلنك من المسجونين '''».
ليكن اين قول با ظاهر كلام مخالف است ، چون فرعون در ضمن سخنانش با قوم تصريح به الهيت خود كرده ، مى گويد: «'''يا ايها الملا ما علمت لكم من اله غيرى '''»، و نيز به موسى گفت : «'''لئن اتخذت الها غيرى لاجعلنك من المسجونين '''».
== چند وجه در معناى «فاخذه الله نكال الاخرة و الاولى»==
== چند وجه در معناى «فاخذه الله نكال الاخرة و الاولى»==
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الاَخِرَةِ وَ الاُولى
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الاَخِرَةِ وَ الاُولى
۱۷٬۰۰۸

ویرایش