۱۷٬۲۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
سوره ناس، مدنى است و شش آيه دارد: | سوره ناس، مدنى است و شش آيه دارد: | ||
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ | بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * | ||
قُلْ أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ(۱) | قُلْ أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ(۱) | ||
مَلِكِ النَّاسِ(۲) | مَلِكِ النَّاسِ(۲) | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
«الله تعالى»، تنها ربّ آدمى است و به جز او، ربّى نيست. و نيز: اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، «الله» سبحانه، پادشاه حقيقى عالَم است. چون مُلك از آنِ اوست و حكم هم، حكم اوست. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، «الله تعالى» معبودى واقعى است و به جز او، اگر معبودى باشد، قلّابى و ادّعايى است. | «الله تعالى»، تنها ربّ آدمى است و به جز او، ربّى نيست. و نيز: اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، «الله» سبحانه، پادشاه حقيقى عالَم است. چون مُلك از آنِ اوست و حكم هم، حكم اوست. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، «الله تعالى» معبودى واقعى است و به جز او، اگر معبودى باشد، قلّابى و ادّعايى است. | ||
بنابراين، جمله: «'''قل أعوذ بربّ النّاس'''»، دستورى است به رسول خدا | بنابراين، جمله: «'''قل أعوذ بربّ النّاس'''»، دستورى است به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلّم»، به اين كه: به خدا پناه ببرد؛ از اين جهت كه خداى تعالى، ربّ همۀ انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. و نيز خداى تعالى مَلِك و إله همه انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. | ||
* از آنچه گذشت، روشن شد كه: | * از آنچه گذشت، روشن شد كه: | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
و ثانيا: روشن گرديد كه چرا جمله هاى: «'''ربّ النّاس '''» «'''ملك النّاس '''»، «'''إله النّاس '''» را متصل و بدون واو عاطفه آورد. خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت الوهيّت و سلطنت، سببى مستقل در دفع شرّ است. پس خداى تعالى، سبب مستقل دفع شرّ است، بدين جهت كه ربّ است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه مَلِك است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه إله است. پس او از هر جهت كه اراده شود، سبب مستقل است، و نظير اين وجه در دو جملۀ «'''الله أحد، الله الصمد'''» گذشت. | و ثانيا: روشن گرديد كه چرا جمله هاى: «'''ربّ النّاس '''» «'''ملك النّاس '''»، «'''إله النّاس '''» را متصل و بدون واو عاطفه آورد. خواست تا بفهماند هر يك از دو صفت الوهيّت و سلطنت، سببى مستقل در دفع شرّ است. پس خداى تعالى، سبب مستقل دفع شرّ است، بدين جهت كه ربّ است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه مَلِك است. و نيز سبب مستقل است، بدين جهت كه إله است. پس او از هر جهت كه اراده شود، سبب مستقل است، و نظير اين وجه در دو جملۀ «'''الله أحد، الله الصمد'''» گذشت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۸۹ </center> | ||
و نيز با اين بيان روشن گرديد كه: چرا «'''كلمۀ ناس '''» سه بار تكرار شد، با اين كه مى توانست بفرمايد: «'''قل أعوذ برب النّاس و إلههم و مَلِكهم'''». چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اين كه: اين سه صفت، هر يك به تنهايى ممكن است پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اين كه پناهنده احتياج داشته باشد به اين كه آن دو جمله ديگر را - كه مشتمل بر دو صفت ديگر است - به زبان آورد. همچنان كه در صريح قرآن فرموده: خداى تعالى اسمائى حسنى دارد، به هر يك بخواهيد، مى توانيد او را بخوانيد. | و نيز با اين بيان روشن گرديد كه: چرا «'''كلمۀ ناس'''» سه بار تكرار شد، با اين كه مى توانست بفرمايد: «'''قل أعوذ برب النّاس و إلههم و مَلِكهم'''». چون خواست تا به اين وسيله اشاره كند به اين كه: اين سه صفت، هر يك به تنهايى ممكن است پناه پناهنده قرار گيرد، بدون اين كه پناهنده احتياج داشته باشد به اين كه آن دو جمله ديگر را - كه مشتمل بر دو صفت ديگر است - به زبان آورد. همچنان كه در صريح قرآن فرموده: خداى تعالى اسمائى حسنى دارد، به هر يك بخواهيد، مى توانيد او را بخوانيد. | ||
اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره؛ ولى مفسّرين در توجيه هر يك از سؤال هاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند. | اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره؛ ولى مفسّرين در توجيه هر يك از سؤال هاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را صفت دانسته اند، نه مصدر. | و از بعضى نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را صفت دانسته اند، نه مصدر. | ||
و كلمۀ «'''خنّاس ''' | و كلمۀ «'''خنّاس'''»، صيغه مبالغه از مصدر «'''خنوس '''» است كه به معناى اختفاى بعد از ظهور است. | ||
بعضى گفته اند: شيطان را از اين جهت «خنّاس» خوانده كه به طور مداوم، آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مى افتد، پنهان مى شود و عقب مى رود. باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد. | بعضى گفته اند: شيطان را از اين جهت «خنّاس» خوانده كه به طور مداوم، آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مى افتد، پنهان مى شود و عقب مى رود. باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۰ </center> | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
در مجمع البيان است كه ابو خديجه، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: جبرئيل نزد رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلّم) آمد، در حالى كه آن جناب بيمار بود. پس آن جناب را با دو سوره «'''قل أعوذ'''» و سوره «'''قل هو الله أحد'''» افسون نموده، سپس گفت: «'''بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كلّ داء يؤذيك خذها فلتهنيك: من تو را به نام خدا افسون مى كنم، و خدا تو را از هر دردى كه آزارت دهد، شفا مى دهد. بگير اين را كه گوارايت باد'''». | در مجمع البيان است كه ابو خديجه، از امام صادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: جبرئيل نزد رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلّم) آمد، در حالى كه آن جناب بيمار بود. پس آن جناب را با دو سوره «'''قل أعوذ'''» و سوره «'''قل هو الله أحد'''» افسون نموده، سپس گفت: «'''بسم الله ارقيك و الله يشفيك من كلّ داء يؤذيك خذها فلتهنيك: من تو را به نام خدا افسون مى كنم، و خدا تو را از هر دردى كه آزارت دهد، شفا مى دهد. بگير اين را كه گوارايت باد'''». | ||
پس رسول خدا | پس رسول خدا «صلّى الله عليه و آله و سلّم» گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم قل أعوذ بربّ الناس ... | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۱ </center> | ||
مؤلّف: بعضى از رواياتى كه در شأن نزول اين سوره وارد شده، در بحث روايتى گذشته، گذشت. | مؤلّف: بعضى از رواياتى كه در شأن نزول اين سوره وارد شده، در بحث روايتى گذشته، گذشت. | ||
و باز، در مجمع البيان است كه از انس بن مالك روايت شده كه گفت: رسول خدا | و باز، در مجمع البيان است كه از انس بن مالك روايت شده كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلّم» فرمود: شيطان پوزۀ خود را بر قلب هر انسانى خواهد گذاشت. اگر انسان به ياد خدا بيفتد، او مى گريزد و دور مى شود، و اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را مى خورد. اين است معناى وسواس خنّاس. | ||
و در همان كتاب آمده كه عيّاشى به سند خود از ابان بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلام) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا | و در همان كتاب آمده كه عيّاشى به سند خود از ابان بن تغلب، از جعفر بن محمد (عليهماالسلام) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلّم» فرموده: هيچ مؤمنى نيست مگر آن كه براى قلبش در سينه اش دو گوش هست. از يك گوش فرشته بر او مى خواند و مى دمد و از گوش ديگرش، وسواس خنّاس بر او مى خواند. خداى تعالى به وسيلۀ فرشته او را تأييد مى كند؛ و اين همان است كه فرموده: «'''و أيّدهم بروح منه: ايشان را به روحى از ناحيه خود تأييد مى كند'''». | ||
و در امالى صدوق، به سند خود از امام صادق | و در امالى صدوق، به سند خود از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: وقتى آيه: «'''و الّذين إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم'''»، نازل شد، ابليس بر بالاى كوهى در مكّه رفت كه آن را كوه «ثوير» مى نامند؛ و به بلندترين آوازش عفريت هاى خود را صدا زد. همه نزدش جمع شدند. پرسيدند: اى بزرگ ما! مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟ گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شماست كه اثر آن را خنثى سازد؟ عفريتى از شيطان ها برخاست و گفت: من از اين راه آن را خنثى مى كنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمى آيد. عفريتى ديگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و مثل آن پاسخ را شنيد. | ||
وسواس خنّاس گفت: اين كار را به من واگذار. پرسيد: از چه راهى آن را خنثى خواهى كرد؟ گفت: به آنان وعده مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب خطا و گناه شوند. وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از يادشان مى برم. شيطان گفت: آرى تو، به درد اين كار مى خورى، و او را موكّل بر اين مأموريت كرد، تا روز قيامت. | وسواس خنّاس گفت: اين كار را به من واگذار. پرسيد: از چه راهى آن را خنثى خواهى كرد؟ گفت: به آنان وعده مى دهم، آرزومندشان مى كنم تا مرتكب خطا و گناه شوند. وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از يادشان مى برم. شيطان گفت: آرى تو، به درد اين كار مى خورى، و او را موكّل بر اين مأموريت كرد، تا روز قيامت. | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
<center>''' * * * ''' </center> | <center>''' * * * ''' </center> | ||
* الحمد للّه كه اين كتاب به پايان رسيد، و فراغت از تأليف آن در شب مبارك قدر، يعنى بيست و سوم ماه مبارك رمضان سال هزار و سيصد و نود و | * ''' الحمد للّه كه اين كتاب به پايان رسيد، و فراغت از تأليف آن در شب مبارك قدر، يعنى بيست و سوم ماه مبارك رمضان سال هزار و سيصد و نود و دو (1392) هجرى اتفاق افتاد. و الحمد للّه على الدوام و الصلوة على سيّدنا محمّد و آله و السلام'''. | ||
<center>''' * * * ''' </center> | <center>''' * * * ''' </center> | ||
* مترجم: سپاس خداى را كه توفيق ترجمۀ «تفسير الميزان» را به اين بنده ناچيزش عطا فرمود، و ترجمۀ آخرين جلدش در روز عيد غدير به پايان رسيد. اميد آن دارم كه اين خدمت ناچيز در درگاه ربوبيتش و در پيشگاه مقدس خاتم الأنبيا، و اوصياى گرام آن حضرت مقبول افتد؛ و خداوند عزّوجلّ، در اين ترجمه بركتى قرار دهد تا افراد بيشترى از آن منتفع گردند. | * ''' مترجم: سپاس خداى را كه توفيق ترجمۀ «تفسير الميزان» را به اين بنده ناچيزش عطا فرمود، و ترجمۀ آخرين جلدش در روز عيد غدير به پايان رسيد. اميد آن دارم كه اين خدمت ناچيز در درگاه ربوبيتش و در پيشگاه مقدس خاتم الأنبيا، و اوصياى گرام آن حضرت مقبول افتد؛ و خداوند عزّوجلّ، در اين ترجمه بركتى قرار دهد تا افراد بيشترى از آن منتفع گردند'''. | ||
<center> «'''خاطره'''» </center> | <center> «'''خاطره'''» </center> | ||
* در اين جا، به ياد خاطره اى كه با مرحوم استادم علامه طباطبایى داشتم، افتادم كه فرمود: | * '''در اين جا، به ياد خاطره اى كه با مرحوم استادم علامه طباطبایى داشتم، افتادم كه فرمود''': | ||
شخصى مرحوم پدرم را در خواب ديد، حال او را و نظرى كه به فرزندش دارد، سؤال كرد. آن مرحوم فرموده بود: از محمدحسين راضى نيستم، زيرا او با نوشته هايش، سرمايه كلانى براى خود فراهم آورده و چيزى به من نداده! | ''' شخصى مرحوم پدرم را در خواب ديد، حال او را و نظرى كه به فرزندش دارد، سؤال كرد. آن مرحوم فرموده بود: از محمدحسين راضى نيستم، زيرا او با نوشته هايش، سرمايه كلانى براى خود فراهم آورده و چيزى به من نداده! | ||
مرحوم استاد، وقتى اين ماجرا را نقل كرد، اشك از چشمانش جارى شد و به من فرمود: من ثواب «تفسير الميزان» را به روح والدينم اهدانمودم. به ايشان عرض كردم: من نيز ثواب ترجمه آن را به روح والدينم اهدا نمودم. اميد است خداى عزّوجلّ به لطف و كرم خود، اين هديه را به اضعاف مضاعف در حساب آنان بنويسد. از همه خوانندگان عزيز و محترم التماس دعا دارم. | مرحوم استاد، وقتى اين ماجرا را نقل كرد، اشك از چشمانش جارى شد و به من فرمود: من ثواب «تفسير الميزان» را به روح والدينم اهدانمودم. به ايشان عرض كردم: من نيز ثواب ترجمه آن را به روح والدينم اهدا نمودم. اميد است خداى عزّوجلّ به لطف و كرم خود، اين هديه را به اضعاف مضاعف در حساب آنان بنويسد. از همه خوانندگان عزيز و محترم التماس دعا دارم'''. | ||
و الحمد للّه و الصلوة على رسول الله و على آله خزائن رحمة الله واللّعن على أعدائهم أعداء اللّه. | و الحمد للّه و الصلوة على رسول الله و على آله خزائن رحمة الله واللّعن على أعدائهم أعداء اللّه. | ||
ویرایش