گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۴۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۰: خط ۴۰:
<span id='link460'><span>
<span id='link460'><span>


==حركت لشكر اسلام بر سوى مكه و فتح مكه ==
==حركت لشكر اسلام به سوى مكّه و فتح مكّه ==
حكيم بن حزام و بديل بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمدند، و اسلام را پذيرفته با آن جناب بيعت كردند، وقتى مراسم بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آن دو را پيشاپيش خود روانه به سوى قريش كرد تا ايشان را به سوى اسلام دعوت كنند و اعلام بدارند هر كس بر خانه ابو سفيان كه بالاى مكه است داخل بشود ايمن است ، و هر كس داخل خانه حكيم كه در پايين مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم درب خانه خود را بروى خود ببندد و دست به شمشير نزند ايمن است .
حكيم بن حزام و بديل بن ورقا، نزد رسول خدا «صلّى الله عليه و آله و سلّم» آمدند و اسلام را پذيرفته، با آن جناب بيعت كردند. وقتى مراسم بيعت تمام شد، رسول خدا «صلّى الله عليه و آله و سلّم» آن دو را پيشاپيش خود به سوى قريش روانه كرد، تا ايشان را به سوى اسلام دعوت كنند و اعلام بدارند: «هر كس به خانۀ ابوسفيان - كه بالاى مكّه است - داخل بشود، ايمن است؛ و هر كس داخل خانۀ حكيم - كه در پايين مكّه - است بشود، او نيز ايمن خواهد بود؛ و هر كس هم، دربِ خانۀ خود را به روى خود ببندد و دست به شمشير نزند، ايمن است».
و بعد از آنكه ابو سفيان و حكيم بن حزام از نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيرون آمدند و به طرف مكه روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله وسلم ) زبير بن عوام را به سركردگى جمعى از سواره نظام مهاجرين مامور فرمود تا بيرق خود را در بلندترين نقطه مكه كه محلى است به نام حجون نصب كند و فرمود از آنجا حركت نكنيد تا من برسم ،
 
بعد از آن كه ابوسفيان و حكيم بن حزام، از نزد رسول خدا «صلّى الله عليه و آله و سلّم» بيرون آمدند و به طرف مكّه روانه شدند، رسول خدا «صلّى الله عليه و آله و سلّم»، زبير بن عوام را به سركردگى جمعى از سواره نظام مهاجرين مأمور فرمود تا بيرق خود را در بلندترين نقطۀ مكّه - كه محلّى است به نام حجون - نصب كند و فرمود: از آن جا حركت نكنيد تا من برسم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۶۰ </center>
و وقتى خود آن جناب به مكه رسيد، در همين حجون خيمه زد، و سعد بن عباده را به سركردگى كتيبه انصار در مقدمه اش ، و خالد بن وليد را با جمعيتى از مسلمانان قضاعه وبنى سليم را دستور داد تا به پايين مكه بروند، و پرچم خود را در آنجا نرسيده به خانه ها نصب كنند.
و وقتى خود آن جناب به مكّه رسيد، در همين حجون خيمه زد، و سعد بن عباده را، به سركردگى كتيبه انصار در مقدمه اش ، و خالد بن وليد را با جمعيتى از مسلمانان قضاعه و بنى سليم را دستور داد تا به پايين مكّه بروند، و پرچم خود را در آن جا، نرسيده به خانه ها نصب كنند.
و به ايشان دستور داد كه به هيچ وجه متعرض كسى نشوند و با كسى نجنگند، مگر آنكه ابتدا به جنگ كرده باشد، و دستور داد چهار نفر را هر جا ديدند به قتل برسانند: ۱ - عبد الله بن سعد بن ابى سرح ۲ - حويرث بن نفيل ۳ - ابن خطل ۴ - مقبس بن ضبابه ، و نيز دستورشان داد كه دو نفر مطرب و آوازه خوان را هر جا ديدند بكشند، و اينها كسانى بودند كه با آوازه خوانيهايشان رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) را هجومى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند دست به پرده كعبه دارند در همان حال به قتلشان برسانند. طبق اين فرمان على (عليه السلام ) حويرث بن نفيل و يكى از دو آوازه خوانها را كشت ، و آن ديگرى متوارى شد، و نيز مقبس ‍ بن ضبابه را در بازار به قتل رسانيد، و ابن خطل را در حالى كه دست به پرده كعبه داشت پيدا كردند، و دو نفر به وى حمله كردند، يكى سعيد بن حريث ، و ديگرى عمار بن ياسر، سعيد از عمار سبقت گرفت و او را به قتل رسانيد.
و به ايشان دستور داد كه: به هيچ وجه متعرّض كسى نشوند و با كسى نجنگند، مگر آن كه ابتدا به جنگ كرده باشد. و دستور داد: چهار نفر را هرجا ديدند: به قتل برسانند:  
ابو سفيان با شتاب خود را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسانيده ركاب مركب آن جناب را گرفت و بدان بوسه زد، آنگاه گفت : پدر و مادرم به قربانت ، آيا نشنيدى كه سعد گفته :
۱
- عبد الله بن سعد بن أبى سرح. ۲ - حُوَيرث بن نفيل. ۳ - ابن خطل. ۴ - مقبس بن ضبابه.
 
و نيز، دستورشان داد كه: دو نفر مطرب و آوازه خوان را هرجا ديدند، بكشند و اين ها، كسانى بودند كه با آوازه خوانی هايشان، رسول خدا «صلّى الله عليه و آله و سلّم ) را هجومى گفتند. و فرمود: حتّى اگر ديدند دست به پردۀ كعبه دارند، در همان حال، به قتلشان برسانند.  
 
طبق اين فرمان، على «عليه السلام»، حُوَيرث بن نفيل و يكى از دو آوازه خوان ها را كشت، و آن ديگرى متوارى شد. و نيز، «مقبس ‍ بن ضبابه» را در بازار به قتل رسانيد؛ و «ابن خطل» را در حالى كه دست به پرده كعبه داشت، پيدا كردند، و دو نفر به وى حمله كردند. يكى سعيد بن حريث، و ديگرى عمّار بن ياسر. سعيد از عمّار سبقت گرفت و او را به قتل رسانيد.
 
ابوسفيان، خود را با شتاب به رسول خدا «صلّى الله عليه و آله و سلّم» رسانيده، ركاب مركب آن جناب را گرفت و بدان بوسه زد. آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت! آيا نشنيدى كه سعد گفته:
 
اليوم يوم الملحمه
اليوم يوم الملحمه
اليوم تسبى الحرمه
اليوم تسبى الحرمه
حضرت به على (عليه السلام ) دستور داد: به عجله خود را به سعد برسان ، و پرچم - كه همواره به دست فرمانداران سپرده مى شد - را از او بگير، و تو خودت آن را داخل شهر كن ، اما با رفق و مدارا، و على (عليه السلام ) پرچم انصار را از سعد بن عباده گرفت ، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و مدارا داخل شهر كرد.
 
حضرت، به على «عليه السلام» دستور داد: به عجله خود را به سعد برسان، و پرچم - كه همواره به دست فرمانداران سپرده مى شد - را از او بگير و تو خودت، آن را داخل شهر كن؛ اما با رفق و مدارا. و على «عليه السلام»، پرچم انصار را از «سعد بن عباده» گرفت، و انصار را همان طور كه فرموده بود، با رفق و مدارا داخل شهر كرد.
<span id='link461'><span>
<span id='link461'><span>
==خطبه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بعد از فتح مكه ==
==خطبه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بعد از فتح مكه ==
بعد از آنكه خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد مكه شد، صناديد (بزرگان ) قريش داخل كعبه شدند، و به اصطلاح بست نشستند، چون گمان نمى كردند - با آن همه جنايات كه كرده بودند - جان سالم بدر برند، در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد مسجد الحرام شد و تا جلو درب كعبه پيش آمد،
بعد از آنكه خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد مكه شد، صناديد (بزرگان ) قريش داخل كعبه شدند، و به اصطلاح بست نشستند، چون گمان نمى كردند - با آن همه جنايات كه كرده بودند - جان سالم بدر برند، در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد مسجد الحرام شد و تا جلو درب كعبه پيش آمد،
۱۶٬۸۸۰

ویرایش