گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۶: خط ۵۶:
و نيز پر واضح است كه ملك حقيقى، جداى از تدبير تصور ندارد. چون ممكن نيست فرضا كره زمين با همه موجودات زنده و غير زنده روى آن در هستى خود محتاج به خدا باشد، ولى در آثار هستى مستقل از او و بى نياز از او باشد. وقتى خدا مالك همه هستى ها است، هستى كره زمين از او است، و هستى حيات روى آن، و تمامى آثار حيات از او است. در نتيجه، پس تدبير امر زمين و موجودات در آن، و همه عالم از او خواهد بود. پس او رب تمامى ماسواى خويش ‍ است، چون كلمه «رب» به معناى مالك مدبر است.
و نيز پر واضح است كه ملك حقيقى، جداى از تدبير تصور ندارد. چون ممكن نيست فرضا كره زمين با همه موجودات زنده و غير زنده روى آن در هستى خود محتاج به خدا باشد، ولى در آثار هستى مستقل از او و بى نياز از او باشد. وقتى خدا مالك همه هستى ها است، هستى كره زمين از او است، و هستى حيات روى آن، و تمامى آثار حيات از او است. در نتيجه، پس تدبير امر زمين و موجودات در آن، و همه عالم از او خواهد بود. پس او رب تمامى ماسواى خويش ‍ است، چون كلمه «رب» به معناى مالك مدبر است.


معنى «'''عالَمين '''»
* معنى «'''عالَمين '''»:


«و اما كلمه عالمين»: اين كلمه جمع «عالّم» به فتحه لام است، و معنايش آنچه ممكن است كه با آن علم يافت است، كه وزن آن وزن قالب، و خاتم، و طابع است. يعنى آنچه با آن قالب مى زنند، و مُهر و موم مى زنند، و امضاء مى كنند. و معلوم است كه معناى اين كلمه شامل تمامى موجودات مى شود. هم تك تك موجودات را مى توان عالم خواند، و هم نوع نوع آنها را. مانند عالم جماد، و عالم نبات، و عالم حيوان، و عالم انسان، و هم صنف صنف هر نوعى را، مانند عالم عرب، و عالم عجم.
«و امّا كلمه عالَمين»: اين كلمه جمع «عالّم» به فتحه لام است، و معنايش آنچه ممكن است كه با آن علم يافت است، كه وزن آن وزن قالب، و خاتم، و طابع است. يعنى آنچه با آن قالب مى زنند، و مُهر و موم مى زنند، و امضا مى كنند. و معلوم است كه معناى اين كلمه شامل تمامى موجودات مى شود. هم تك تك موجودات را مى توان عالم خواند، و هم نوع نوع آن ها را. مانند عالم جماد، و عالم نبات، و عالم حيوان، و عالم انسان، و هم صنف صنف هر نوعى را، مانند عالم عرب، و عالم عجم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۵ </center>
و اين معناى دوم كه كلمه عالّم به معناى صنف صنف انسان ها باشد، با مقام آيات كه مقام شمردن اسماء حسناى خدا است، تا مى رسد به «'''مالك يوم الدين '''» مناسب تر است. چون مراد از «يوم الدين»، روز قيامت است. چون «دين» به معناى جزاء است، و جزاء در روز قيامت مخصوص به انسان و جن است. پس معلوم مى شود مراد از «عالّمين» هم، عوالم انس و جن و جماعت هاى آنان است.
و اين معناى دوم كه كلمه عالّم به معناى صنف صنف انسان ها باشد، با مقام آيات كه مقام شمردن اسماء حسناى خدا است، تا مى رسد به «'''مالك يوم الدين '''» مناسب تر است. چون مراد از «يوم الدين»، روز قيامت است. چون «دين» به معناى جزاء است، و جزاء در روز قيامت مخصوص به انسان و جن است. پس معلوم مى شود مراد از «عالّمين» هم، عوالم انس و جن و جماعت هاى آنان است.
و همين كه كلمه نامبرده در هر جاى قرآن آمده، به اين معنا آمده، خود مؤيد احتمال ما است، كه در اين جا هم، «عالّمين» به معناى عالم اصناف انسان ها است. مانند آيه: «'''و اصطفيك على نساء العالمين '''»، (تو را بر همه زنان عالميان اصطفاء كرد)، و آيه: «'''ليكون للعالمين نذيرا'''»، (تا براى عالميان بيم رسان باشد)، و آيه: «'''أتاتون الفاحشه ما سبقكم بها من أحد من العالمين ؟'''» (آيا به سر وقت گناه زشتى مى رويد، كه قبل از شما احدى از عالميان چنان كار نكرده است).
 
و همين كه كلمه نامبرده در هر جاى قرآن آمده، به اين معنا آمده، خود مؤيد احتمال ما است، كه در اين جا هم، «عالّمين» به معناى عالم اصناف انسان ها است. مانند آيه: «'''و اصطفيك على نساء العالمين '''»، (تو را بر همه زنان عالميان اصطفاء كرد)، و آيه: «'''ليكون للعالمين نذيرا'''»، (تا براى عالميان بيم رسان باشد)، و آيه: «'''أتاتون الفاحشة ما سبقكم بها من أحد من العالَمين ؟'''» (آيا به سر وقت گناه زشتى مى رويد، كه قبل از شما احدى از عالميان چنان كار نكرده است).
فرق بين مالك و ملك و اينكه قرائت «'''مالك يوم الدين '''»  بهتر به نظر مى رسد
فرق بين مالك و ملك و اينكه قرائت «'''مالك يوم الدين '''»  بهتر به نظر مى رسد
و اما «مالك يوم الدين»: در سابق معناى مالك را گفتيم، و اين كلمه اسم فاعل از «مِلك» - به كسره ميم - است، و اما «مّلِك» - به فتحه ميم و كسره لام - صفت مشبهه از «مُلك» - به ضم ميم- است، به معناى سلطنت و نيروى اداره نظام قومى، و مالكيت و تدبير امور قوم است، نه مالكيت خود قوم. و به عبارتى ديگر: ملك، مالك مردم نيست، بلكه مالك امر و نهى و حكومت در آنان است.
و اما «مالك يوم الدين»: در سابق معناى مالك را گفتيم، و اين كلمه اسم فاعل از «مِلك» - به كسره ميم - است، و اما «مّلِك» - به فتحه ميم و كسره لام - صفت مشبهه از «مُلك» - به ضم ميم- است، به معناى سلطنت و نيروى اداره نظام قومى، و مالكيت و تدبير امور قوم است، نه مالكيت خود قوم. و به عبارتى ديگر: ملك، مالك مردم نيست، بلكه مالك امر و نهى و حكومت در آنان است.


البته هر يك از مفسرين و قاريان كه يك طرف را گرفته اند، براى آن وجوهى از تأييد نيز درست كرده اند، و هرچند هر دو معناى از سلطنت، يعنى سلطنت بر مُلك به ضمه، و مِلك به كسره، در حق خداي تعالى ثابت است، الا آن كه مُلك به ضمه ميم را مى شود به زمان منسوب كرد و گفت: ملك عصر فلان، و پادشاه قرن چندم، ولى مِلك به كسره ميم به زمان منسوب نمى شود. هيچ وقت نمى گويند: مالك قرن چندم، مگر به عنايتى دور از ذهن. در آيه مورد بحث هم، ملك را به روز جزا نسبت داده، و فرموده: «ملك يوم الدين»: پادشاه روز جزا. و در جاى ديگر باز فرموده: «'''لمن الملك اليوم لله الواحد القهار'''»، (امروز ملك از كيست؟ از خداى واحد قهار). به همين دليل، قرائت «مّلِك يوم الدين» بهتر به نظر مى رسد.
البته هر يك از مفسّران و قاريان كه يك طرف را گرفته اند، براى آن وجوهى از تأييد نيز درست كرده اند، و هرچند هر دو معناى از سلطنت، يعنى سلطنت بر مُلك به ضمه، و مِلك به كسره، در حق خداي تعالى ثابت است، الا آن كه مُلك به ضمه ميم را مى شود به زمان منسوب كرد و گفت: ملك عصر فلان، و پادشاه قرن چندم، ولى مِلك به كسره ميم به زمان منسوب نمى شود. هيچ وقت نمى گويند: مالك قرن چندم، مگر به عنايتى دور از ذهن. در آيه مورد بحث هم، ملك را به روز جزا نسبت داده، و فرموده: «ملك يوم الدين»: پادشاه روز جزا. و در جاى ديگر باز فرموده: «'''لمن الملك اليوم لله الواحد القهار'''»، (امروز ملك از كيست؟ از خداى واحد قهار). به همين دليل، قرائت «مّلِك يوم الدين» بهتر به نظر مى رسد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۶ </center>
<span id='link34'><span>
<span id='link34'><span>
۱۶٬۸۸۰

ویرایش