۱۶٬۲۶۹
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
<span id='link176'><span> | <span id='link176'><span> | ||
== | ==مالكيّت مطلقه خداوند == | ||
و خلاصه خود را مالك على الاطلاق | و خلاصه خود را مالك على الاطلاق همۀ عالَم دانسته، نه به طوری كه از بعضى جهات مالك باشد و از بعضى ديگر نباشد؛ آن طور كه ما انسان ها مالكيم. چون يك انسان اگر مالك برده اى، و يا چيزى ديگر باشد، معناى مالكيتش اين است كه: می تواند در آن تصرف كند، اما نه از هر جهت، و هر گونه كه دلش بخواهد؛ بلكه آن تصرفاتى برايش جائز است كه عقلا، آن را تجويز كنند. اما تصرفات سفيهانه را مالك نيست. مثلا نمی تواند برده خود را بدون هيچ جرمى بكشد، و يا مال خود را بسوزاند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۴۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۱۴۶ </center> | ||
ولیكن خدای تعالى، مالك عالَم است به تمام معناى مالكيت، و به طور اطلاق و عالَم، مملوك اوست، باز به طور مطلق. به خلاف مملوكيّت يك گوسفند، و يا برده، براى ما انسان ها. چون ملك ما نسبت به آن مملوك، ناقص و مشروط است. بعضى از تصرفات ما، در آن جایز است و بعضى ديگر، جایز نيست. مثلا: انسانی كه مالك يك الاغ است، تنها مالك اين تصرف است كه بارش را به دوش آن حيوان بگذارد و يا سوارش شود، و اما اين كه از گرسنگى و تشنگی اش بكشد، و به آتشش بسوزاند، و وقتى عقلاء علّت آن را می پرسند، پاسخ قانع كننده اى ندهد، اين گونه تصرفات را مالك نيست. | |||
و خلاصه تمامى مالكيت | |||
و خلاصه: تمامى مالكيت هایى كه در اجتماع انسانى معتبر شمرده شده، مالكيت ضعيفى است كه بعضى از تصرّفات را جایز مى سازد، نه همۀ انحاء تصرف ممكن را. به خلاف ملك خدای تعالى نسبت به اشياء، كه على الاطلاق است، و اشياء، غير از خدای تعالى، ربّ و مالكى ديگر ندارند، و حتى مالك خودشان، و نفع و ضرر، و مرگ و حيات و نشور خود نيز، نيستند. | |||
<span id='link177'><span> | <span id='link177'><span> | ||
==هر تصرفى از خداوند در هر مخلوقى ، تصرفى است از مالك حقيقى در مملوك واقعى و حقيقى == | ==هر تصرفى از خداوند در هر مخلوقى ، تصرفى است از مالك حقيقى در مملوك واقعى و حقيقى == | ||
پس هر تصرفى در موجودات كه تصور شود، مالك آن تصرف خدا است ، هر نوع تصرفى كه در بندگان و مخلوقات خود بكند، ميتواند، و حق دارد، بدون اينكه قبح و مذمتى و سرزنشى دنبال داشته باشد، چون آن تصرفى از ميان همه تصرفات قبيح و مذموم است ، كه بدون حق باشد، يعنى عقلاء حق چنين تصرفى را به تصرف كننده ندهند، و او تنها آن تصرفاتى را ميتواند بكند، كه عقلاء آنرا جائز بدانند، پس مالكيت او محدود به مواردى است كه عقل تجويز كرده باشد، و اما خدايتعالى هر تصرفى در هر خلقى بكند، تصرفى است از مالك حقيقى ، و در مملوك واقعى ، و حقيقى ، پس نه مذمتى بدنبال دارد، و نه قبحى ، و نه تالى فاسد ديگرى . | پس هر تصرفى در موجودات كه تصور شود، مالك آن تصرف خدا است ، هر نوع تصرفى كه در بندگان و مخلوقات خود بكند، ميتواند، و حق دارد، بدون اينكه قبح و مذمتى و سرزنشى دنبال داشته باشد، چون آن تصرفى از ميان همه تصرفات قبيح و مذموم است ، كه بدون حق باشد، يعنى عقلاء حق چنين تصرفى را به تصرف كننده ندهند، و او تنها آن تصرفاتى را ميتواند بكند، كه عقلاء آنرا جائز بدانند، پس مالكيت او محدود به مواردى است كه عقل تجويز كرده باشد، و اما خدايتعالى هر تصرفى در هر خلقى بكند، تصرفى است از مالك حقيقى ، و در مملوك واقعى ، و حقيقى ، پس نه مذمتى بدنبال دارد، و نه قبحى ، و نه تالى فاسد ديگرى . |
ویرایش