گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶: خط ۶:


<span id='link97'><span>
<span id='link97'><span>
==سوفسطائيها و شكّاكها و ادلّه اى كه براى خود تراشيده اند ==
==سوفسطائي ها و شكّاك ها و ادلّه اى كه براى خود تراشيده اند ==
ولى مع الاسف در عصر يونانيها جماعتى پيدا شدند، بنام سوفسطائيها، كه وجود علم را انكار كردند، و گفتند اصلا بهيچ چيز علم نداريم ، و درباره هر چيزى شك مى كردند، حتى در خودشان ، و در شكشان هم شك مى كردند، جمعى ديگر بنام شكاكها، كه مسلكى نزديك مسلك آنها داشتند، از آنان پيروى نمودند، آنها هم وجود علم را از خارج از خود، و افكار خود، يعنى ادراكات خود، نفى نموده ، و براى خود ادله اى تراشيدند.
ولى مع الأسف در عصر يوناني ها، جماعتى پيدا شدند به نام «سوفسطائي ها»، كه وجود علم را انكار كردند و گفتند اصلا به هيچ چيز علم نداريم، و درباره هر چيزى شك مى كردند، حتى در خودشان، و در شكّ شان هم شك مى كردند. جمعى ديگر به نام «شكّاك ها» - كه مسلكى نزديك مسلك آن ها داشتند - از آنان پيروى نمودند. آن ها هم وجود علم را از خارج از خود، و افكار خود، يعنى ادراكات خود، نفى نموده ، و براى خود ادله اى تراشيدند.
اول اينكه قوى ترين و روشن ترين علوم و ادراكات ، (كه عبارتست از ادراكهاى حاصل از حواس ظاهرى ماسرشار است از خطا و غلط، شعله آتش گردان را بصورت دائره مى بينيم ، و حال آنكه آنطور نيست ، و از اين قبيل خطاها در حس بسيار است ، دست خود از آب پنجاه درجه حرارت در آورده در آب پانزده درجه حرارت فرو مى كنيم ، بنظر آب سرد مى آيد، و دست ديگرمان را از آب يخ در آورده ، در همان آب فرو مى كنيم ، داغ بنظر مى آيد، با اين حال ديگر چطور ممكن است ، نسبت بموجوداتى كه خارج از وجود ما است ، علم پيدا كنيم ، و بآن علم اعتماد هم بكنيم .
 
اوّل اين كه: قوى ترين و روشن ترين علوم و ادراكات - كه عبارت است از ادراك هاى حاصل از حواس ظاهرى ما - سرشار است از خطا و غلط. شعله آتشگردان را به صورت دایره مى بينيم و حال آن كه آن طور نيست، و از اين قبيل خطاها در حس بسيار است. دست خود از آب پنجاه درجه حرارت در آورده در آب پانزده درجه حرارت فرو مى كنيم، به نظر آب سرد مى آيد، و دست ديگرمان را از آب يخ درآورده، در همان آب فرو مى كنيم، داغ به نظر مى آيد؛ با اين حال ديگر چطور ممكن است نسبت به موجوداتى كه خارج از وجود ماست، علم پيدا كنيم، و به آن علم اعتماد هم بكنيم.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۷۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۷۹ </center>
دوم اينكه ما بهر چيز كه خارج از وجود ما است ، بخواهيم دست بيابيم كه چيست ؟ و چگونه است ؟ بوسيله علم دست مى يابيم ، پس در حقيقت ما بعلم خود دست يافته ايم ، نه بآن چيز، مثلا مى خواهيم ببينيم كبوتر چيست ؟ و چگونه است ؟ ما از راه علم يعنى ارتسام نقشى از كبوتر در ذهن خود كبوتر را مى شناسيم ، پس ما در حقيقت كبوتر ذهن خود را ديده ، و شناخته ايم ، نه كبوتريكه در خارج از وجود ما، و لب بام خانه ما است ، با اين حال ما چگونه مى توانيم بحقيقت موجودى از موجودات دست پيدا كنيم ؟ و يقين كنيم كه آن موجود همانطور است كه ما درك كرده ايم ؟ وجوهى ديگر براى اثبات نظريه خود آورده اند، كه مهم تر آنها همين دو وجه بود.
دوّم اين كه: ما به هر چيز كه خارج از وجود ماست، بخواهيم دست بيابيم كه چيست و چگونه است، به وسيله علم دست مى يابيم. پس در حقيقت ما به علم خود دست يافته ايم، نه به آن چيز.
 
مثلا مى خواهيم ببينيم كبوتر چيست و چگونه است؟ ما از راه علم يعنى ارتسام نقشى از كبوتر در ذهن خود، كبوتر را مى شناسيم. پس ما در حقيقت كبوتر ذهن خود را ديده، و شناخته ايم، نه كبوتری که در خارج از وجود ما، و لب بام خانه ماست. با اين حال ما چگونه مى توانيم به حقيقت موجودى از موجودات دست پيدا كنيم و يقين كنيم كه آن موجود همان طور است كه ما درك كرده ايم؟ وجوهى ديگر براى اثبات نظريه خود آورده اند، كه مهمترین آن ها، همين دو وجه بود.
<span id='link98'><span>
<span id='link98'><span>
==پاسخ وجه اول آنان ==
==پاسخ وجه اول آنان ==
جواب وجه اولشان اين است كه : اين دليل خودش خود را باطل مى كند، براى اينكه وقتى بنا باشد بهيچ قضيه تصديقى اعتماد نكنيم ، بقضايائى هم كه دليل شما از آن تشكيل شده ، نبايد اعتماد كرد، علاوه بر اينكه اعتراف بوجود خطاهاى بسيار، خود اعتراف بوجود صواب هم هست ، حال يا صوابهائى معادل خطاها، و يا بيشتر، چون وقتى در عالم به خطائى بر مى خوريم ، كه بصواب هم بر خورده باشيم و گر نه از كجا خطا را شناخته ايم .
جواب وجه اولشان اين است كه : اين دليل خودش خود را باطل مى كند، براى اينكه وقتى بنا باشد بهيچ قضيه تصديقى اعتماد نكنيم ، بقضايائى هم كه دليل شما از آن تشكيل شده ، نبايد اعتماد كرد، علاوه بر اينكه اعتراف بوجود خطاهاى بسيار، خود اعتراف بوجود صواب هم هست ، حال يا صوابهائى معادل خطاها، و يا بيشتر، چون وقتى در عالم به خطائى بر مى خوريم ، كه بصواب هم بر خورده باشيم و گر نه از كجا خطا را شناخته ايم .
۱۶٬۸۸۰

ویرایش