گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۸۶: خط ۸۶:
<span id='link87'><span>
<span id='link87'><span>


==آياتى دال بر اينكه هدايت دومى از ناحيه خدا وقوع بر هدايت اولى است ==
==آياتى دال بر اين كه هدايت دوّمى از ناحيه خدا وقوع بر هدايت اولى است ==
دليل بر اينكه هدايت دومى از ناحيه خداى سبحان ، و فرع هدايت اولى است ، آيات بسيارى است كه چند آيه از آنها ذيلا از نظر خواننده مى گذرد: «'''يثبت اللّه الذين آمنوا بالقول الثابت ، فى الحيوه الدنيا و فى الآخرة '''»، (خدا كسانى را كه ايمان آوردند، به قول ثابت در حياة دنيا و در آخرت پا بر جا مى كند، و خلاصه آنچنانشان را آنچنان تر ميسازد)، پس ‍ معلوم ميشود بقول معروف چشمه بايد از خودش آب داشته باشد، تا با لايه روبى زيادترش كرد (مترجم ) «'''يا ايها الذين آمنوا اتقوا اللّه ، و آمنوا برسوله ، يوتكم كفلين من رحمتة ، و يجعل لكم نورا تمشون به '''»، (اى كسانيكه ايمان آورده ايد. از خدا بترسيد، و برسول او ايمان بياوريد، تا خدا از رحمتش دو برابر بشما بدهد، و برايتان نورى قرار دهد، تا با آن نور مشى كنيد) فراموش نشود كه فرمود: اى كسانيكه ايمان آورده ايد، ايمان بياوريد، معلوم مى شود ايمان اولى فطرى است ، و ايمان دومى برسول و بكتاب او است . مترجم . ان تنصروا اللّه ينصركم و يثبت اقدامكم ، اگر خدا را يارى كنيد، خدا ياريتان مى كند، و ايمانتان را قوى مى سازد)، معلوم مى شود يارى كردن دين خدا كه همان هدايت اولى است سبب مى شود ثبات قدم را، كه خود هدايت دومى و زائد بر اولى است ).
دليل بر اين كه هدايت دوّمى از ناحيه خداى سبحان و فرع هدايت اولى است، آيات بسيارى است كه چند آيه از آن ها ذيلا از نظر خواننده مى گذرد:  
و اللّه لا يهدى القوم الفاسقين (خدا مردم تبهكار را هدايت نمى كند)، پس معلوم ميشود انحراف از هدايت اولى ، كه همان تبه كارى باشد، باعث محروميت از هدايت خدا مى گردد، و از اين قبيل آياتى ديگر.
 
و مسئله ضلالت كفار و منافقين ، عينا مانند هدايت متقين ، داراى دو مرحله است ، يكى از ناحيه خود مردم ، و يكى بعنوان مجازات از ناحيه خدا، كه انشاء اللّه بزودى بيانش خواهد آمد. و در آيات مورد بحث بحياة ديگرى اشاره شده ، كه انسانها در آن حياة زندگى را از سر مى گيرند، حياتى است كه فعلا پنهان است ، و نسبت بحياة دنيا جنبه باطن را دارد نسبت بظاهر، حياتى است كه زندگى انسان بوسيله آن حياة در همين دنيا و بعد از مردن و در بعث و قيامت يكسره مى شود، و در بين ، مرگى ، و انعدامى فاصله نمى گردد، همچنانكه فرمود: «'''او من كان ميتا فاحييناه ، و جعلنا له نورا، يمشى به فى الناس ، كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها؟'''» (آيا كسى كه مرده و بى جان بود، او را زنده كرديم ، و برايش نورى قرار داديم ، تا با آن در ميانه مردم آمد و شد كرد، مثل كسى است كه در ظلمتها قرار دارد، و بيرون شدنى برايش نيست ؟)
«'''يثبت اللّه الّذين آمنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدّنيا و فى الآخرة'''»: (خدا كسانى را كه ايمان آوردند، به قول ثابت در حيات دنيا و در آخرت پا برجا مى كند و خلاصه آنچنان شان را آنچنان تر می سازد). پس ‍ معلوم می شود به قول معروف: «چشمه بايد از خودش آب داشته باشد»، تا با لايروبى زيادترش كرد. (مترجم)  
كه انشاء اللّه بزودى بحث ما پيرامون اين زندگى خواهد آمد.
 
«'''يا أيّها الّذين آمنوا اتّقوا اللّه و آمنوا برسوله، یؤتكم كفلين من رحمتة و يجعل لكم نورا تمشون به'''»: (اى كسانی كه ايمان آورده ايد. از خدا بترسيد و به رسول او ايمان بياوريد، تا خدا از رحمتش دو برابر به شما بدهد، و برايتان نورى قرار دهد، تا با آن نور مشى كنيد).
فراموش نشود كه فرمود: «اى كسانی كه ايمان آورده ايد، ايمان بياوريد»، معلوم مى شود ايمان اوّلى فطرى است، و ايمان دوّمى به رسول و به كتاب اوست. (مترجم)
 
«إن تنصروا اللّه ينصركم و يثبّت أقدامكم»: اگر خدا را يارى كنيد، خدا ياريتان مى كند، و ايمانتان را قوى مى سازد). معلوم مى شود يارى كردن دين خدا - كه همان هدايت اوّلى است - سبب مى شود ثبات قدم را، كه خود هدايت دوّمى و زائد بر اوّلى است).
 
«و اللّه لا يهدى القوم الفاسقين»: (خدا مردم تبهكار را هدايت نمى كند). پس معلوم می شود انحراف از هدايت اوّلى - كه همان تبهكارى باشد - باعث محروميت از هدايت خدا مى گردد، و از اين قبيل آياتى ديگر.
 
و مسئله ضلالت كفّار و منافقين، عينا مانند هدايت متقين، داراى دو مرحله است. يكى از ناحيه خود مردم، و يكى به عنوان مجازات از ناحيه خدا، كه إن شاء اللّه به زودى بيانش خواهد آمد. و در آيات مورد بحث، به حيات ديگرى اشاره شده، كه انسان ها در آن حيات، زندگى را از سر مى گيرند. حياتى است كه فعلا پنهان است، و نسبت به حيان دنيا جنبۀ باطن را دارد نسبت به ظاهر. حياتى است كه زندگى انسان به وسيله آن حيان در همين دنيا و بعد از مردن و در بعث و قيامت يكسره مى شود، و در بين مرگى و انعدامى فاصله نمى گردد. همچنان كه فرمود:  
 
«'''أوَمَن كان ميّتا فأحييناه و جعلنا له نورا، يمشى به فى النّاس، كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها'''»: (آيا كسى كه مرده و بى جان بود، او را زنده كرديم و برايش نورى قرار داديم، تا با آن در ميان مردم آمد و شد كرد، مثل كسى است كه در ظلمت ها قرار دارد، و بيرون شدنى برايش نيست)؛
كه إن شاء اللّه به زودى بحث ما پيرامون اين زندگى خواهد آمد.
<span id='link88'><span>
<span id='link88'><span>


۱۶٬۹۹۹

ویرایش