الروم ٩: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۹#link142 | آيات ۱ - ۱۹، سوره روم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۹#link142 | آيات ۱ - ۱۹، سوره روم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۹#link143 | اشاره به مضامين و غرض سوره مباركه روم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۹#link143 | اشاره به مضامين و غرض سوره مباركه روم]] | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۰#link151 | شرطبندى ابوبكر با مشركين بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۰#link151 | شرطبندى ابوبكر با مشركين بعد از نزول آيه تحريم قمار بوده است .]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۶۶#link162 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۶۶#link162 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «9» | |||
آيا در زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه قبل از آنان بودند چگونه بود؟ | |||
آنها نيرومندتر از اينان بودند و زمين را زيرورو كردند و بيش از آنچه اينان آباد كردند، آن را آباد ساختند، و پيامبرانشان همراه با (معجزه و) دلايل روشن به سراغشان آمدند، (امّا آنها انكار كردند و به قهر خدا گرفتار شدند) پس خداوند به آنان ستم نكرد، بلكه آنها بر خود ستم كردند. | |||
===نکته ها=== | |||
امام صادق عليه السلام دربارهى معناى «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» فرمودند: «مراد تدبّر و سير در تاريخ اقوام گذشته در قرآن است». «1» | |||
دربارهى لزوم آشنايى با تاريخ و تدبّر در آن، حضرت على عليه السلام خطاب به فرزندش مىفرمايد: گرچه عمر زيادى ندارم، ولى با تاريخ گذشتگان چنان آشنا هستم كه گويى عمر تاريخ را دارم. «2» | |||
===پیام ها=== | |||
1- مطالعهى تاريخ، سير و سفر و استفاده از تجربهى ديگران، از راههاى شناخت، و ترك آن مورد توبيخ است. «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا» | |||
2- آگاهى از تاريخ و فلسفهى آن و آشنايى با سرنوشت اقوام پيشين، انسان را از ظاهربينى نجات مىدهد. «يَعْلَمُونَ ظاهِراً- أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا» | |||
3- تحوّلات تاريخى بر اساس قوانين ثابت است كه مىتوان از گذشته، براى | |||
---- | |||
«1». تفسير نورالثقلين. | |||
«2». نهج البلاغه، نامهى 31. | |||
جلد 7 - صفحه 183 | |||
امروز و فردا درس گرفت. «فَيَنْظُرُوا» | |||
4- سير و سفر بايد عامل توجّه و به دور از غفلت باشد. «فَيَنْظُرُوا» | |||
5- به سرنوشت و عاقبت اقوام گذشته بنگريد، نه به جلوههاى روزمرّهى آنان. | |||
كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ ... | |||
6- قبل از اسلام، تمدّن و قدرتهاى بزرگى پديدار شده و نابود شدهاند. «مِنْ قَبْلِهِمْ» | |||
7- اگر خدا غضب كند، هيچ قومى با هيچ قدرتى تاب مقاومت ندارد. «كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً» | |||
8- توجّه به هلاكت و نابودى قدرتهاى بزرگ، عامل بازدارندهى غرور است. | |||
«كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً» | |||
9- سعادت و خوشبختى تنها در قدرت و آبادانى نيست، بلكه در ايمان و پيروى از انبياست. أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً ... وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها ... كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ | |||
10- فريفتگى به قدرت و ثروت، از موانع ايمان به انبيا است. عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ ... | |||
11- در تبليغ و تربيت، از شيوهها و استدلالهاى روشن استفاده كنيم. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ ... | |||
12- خداوند، عادل و مهربان است؛ عامل اصلى هلاكت اقوام پيشين، خود آنان هستند. «فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» | |||
13- سرپيچى از دستورهاى انبيا، ظلم به نفس و در پىدارندهى عذاب است. | |||
«أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «9» | |||
بعد از آن به نوعى ديگر تنبيه بندگان مىفرمايد: | |||
أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ: آيا سير نمىكنند در زمين (استفهام تقريرى است) يعنى البته سير مىكنند در زمين مصارع قوم ثمود و عاد به وقت تجارت و مرور در مسافرت. فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ: پس ببينند چگونه و به چه كيفيت بود، عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ: سر انجام كار آنانكه بودند پيش از ايشان از امتهاى گذشته، كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً: بودند آن گروه سختتر از اهل مكه از جهت توانائى مانند عاد و ثمود و امثال ايشان. وَ أَثارُوا الْأَرْضَ: و بگردانيدند زمين را، يعنى زمين را زير و رو نمودند براى زراعت حبوب و غرس اشجار و استخراج معادن و حفر انهار و غير آن از منافع، وَ عَمَرُوها: و عمارت كردند آن را از بناى خانهها و قصور و غير آن، أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها: بيشتر از آنچه عمارت كردند مكّيان كه اهل وادى غير ذى زرعند و مر ايشان را در غير آن موضع تبسطى نيست، يا آنكه عمر يافتند در دنيا بيشتر از اعمار قريش. | |||
وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ: و آمدند ايشان را پيغمبران ايشان به آيتهاى روشن | |||
جلد 10 - صفحه 274 | |||
و يا معجزات آشكارا، و ايشان بدان ايمان نياوردند و مخالفت و سركشى نمودند. و چون طغيان آنها از حد گذشت و ابدا متنبه نشدند، پس از اتمام حجت، خداوند قهّار دمار از روزگار آنان درآورد و عذاب بر ايشان نازل فرمود. فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ: پس نبود خدا كه ظلم كرده باشد بر ايشان، يعنى بدون ارسال رسل و انزال كتب از جانب خود و كفر و تكذيب ايشان، آنها را هلاك كرده باشد. | |||
وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ: و لكن بودند كه بر نفسهاى خود ستم مىكردند به جهت علم آنها به آنچه مؤدى شود به هلاكت، و عقوبت ايشان از قبول ننمودن ايمان و اصرار در كفر و عناد و لجاج و طغيان. | |||
تنبيه: اعتماد انسانى در دنيا بر سه چيز مىباشد: اول قوت جسميه خود يا اعوان خود كه به سبب آن مباشرت در امور كند. دوم- قوت ماليه كه بدان كمك در تهيه وسائل نمايد. سوم- قوت ظهريه از بناء و عمارت كه در موقع ضعف و سستى استناد به آن شود. خداوند تعالى به اين آيه شريفه آگاه فرمايد مخالفين و متمردين از اطاعت و فرمانبردارى خود را به اينكه مردمان سلف، قواى ظاهريه آنها در هر سه چيز به غايت بيشتر بوده از شما، با اين حال در موقع قهر الهى و نزول عذاب سبحانى هيچ براى آنها فايده نبخشيد بلكه عاقبت به شآمت اعمال قبيحه خود دچار و به هلاكت گرفتار شدند. | |||
در آيه شريفه تهكم است نسبت به اهل مكه كه مغرور بودند به دنيا و مفتخر به آن و موجب طغيان و سركشى آنان از فرمان خداوند سبحان و قبول ايمان، با آنكه حال آنها به مراتب اضعف از حال امم سابقه بود، زيرا مدار امر دنيا بر تبسط است در بلاد، و تسلط بر عباد، و تصرف در اقطار زمين به انواع تصرّفات از عمارات و زراعات و غير آن؛ و اين از ايشان مسلوب است به جهت آنكه از ضعفاى امم هستند و ملجأ شدهاند به وادى كه هيچ نفع به آنها نمىرساند به جهت آنكه وادى غير ذى زرع است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَكافِرُونَ «8» أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «9» ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ «10» | |||
ترجمه | |||
آيا تفكر نمىكنند در پيش خودشان كه نيافريد خدا آسمانها و زمين و آنچه را ميان آندو است مگر براى حكمت و مصلحت و مدتى نام برده شده و همانا بسيارى از مردم بملاقات پروردگارشان هر آينه كافرانند | |||
آيا سير نكردند در زمين پس بنگرند چگونه بود سر انجام آنانكه بودند پيش از ايشان كه شديدتر بودند از آنها در توانائى و شيار كردند زمين را و آباد كردند آنها آنرا بيشتر از آنچه آباد كردند اينها آنرا و آمد آنها را رسولانشان با معجزات روشن پس نبود خدا كه ستم كند بر آنها و لكن بودند كه بر خودشان ستم ميكردند | |||
پس | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 246 | |||
بود سر انجام آنانكه بد كردند عقوبت بد براى آنكه تكذيب كردند آيتهاى خدا را و بودند كه بآنها استهزاء مينمودند. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از نسبت غفلت از آخرت باكثر مردم در آيات سابقه متنبّه فرموده است آنها را بلزوم تفكّر و انديشه نمودن در پيش خودشان و مكان خلوتى يا در امر خلقت نفس خود كه خالق آن كيست و صفاتش چيست تا بدانند كه آن خداى عالم قادر حكيم بىنياز است و اين آسمانها و زمين و اهل آنرا بدون غرض عقلائى خلق ننموده و براى نفع شخصى نيست و نتيجه بگيرند كه براى احسان بر بندگان بقدر قابليّت و استعداد ايشان است تا در اين سراى موّقت محدود بكوشند و در آن سراى مؤبّد نامحدود شربت مراد بنوشند و احقاق حقّ مظلوم از ظالم بشود ولى بسيارى از مردم بىخرد منكر معاد و دار ثواب و عقاب الهى ميباشند آيا اين اشخاص و كسانيكه از آخرت غافلند و باين جهت مرتكب معصيت خدا و تكذيب انبياء شدند سير ننمودند در زمين و قصص قرآنيّه تا به بينند و بدانند چگونه بود عاقبت اقوام سابقه كه مانند آنها بودند در مخالفت اوامر خدا و تكذيب انبياء و فوق آنها بودند در قوّت و قدرت و زمين را بيشتر زير و رو نمودند براى كشت و زرع و حفر قنوات و استخراج معادن و تهيّه مساكن و قصور براى آبادى و عمران اين دار غرور و همه را گذاردند و رفتند در قبور آنهم بعذاب الهى بطوريكه موجب عبرت اقوام باقيه و امم آتيه گرديد و هنوز خرابه ابنيه و عمارات آنها در مرتى و منظر مردم باقى و برقرار است و خداوند بآنها ظلم نفرمود كه بدون استحقاق عذاب فرمايد بلكه آنها بعقائد و اعمال ناشايسته خودشان خود را مستحقّ عقوبت نمودند و بر خود ستم كردند چون حجّت از طرف خداوند بر آنها تمام شد بآمدن پيغمبران با معجزات نمايان پس بود مئال امر آنانكه كار بد كردند عقوبت بسيار بدى براى آنكه انكار نمودند حشر و نشر را و تكذيب كردند انبياء و اولياء خدا را و چنين بودند كه ايشانرا مسخره و استهزاء مينمودند و بنابراين السّوءى كه مؤنّث اسوء است خبر كان و عاقبت اسم آن و اينكه عاقبتهم نفرموده براى دلالت بر مقتضى براى چنين عاقبتى است و أن كذّبوا بتقدير لام براى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 247 | |||
بيان علّت عقوبت است اين بنابر رفع عاقبت است و بعضى بنصب قرائت نمودهاند و بنابراين خبر كان مقدّم بر اسم آن شده و مقصود توضيح و بيان حال همان كفّار سابق الذّكر است و محتمل است مقصود بيان مطلب مستقلّى باشد در تعقيب نسبت ظلم بآنها نه خدا باين تقريب كه پس بود نتيجه و عاقبت امر كسانيكه مرتكب كار بد شدند آنكه تكذيب نمودند بآيات خدا و بايشان استهزاء مينمودند تا دلالت كند بر آنكه ارتكاب گناه بتدريج انسانرا بكفر ميكشاند و بنابراين جمله أن كذّبوا بآيات اللّه خبر كان است و السّوءى مفعول مطلق يا مفعول به است براى أساؤوا و بر فرض اوّل السّوءى بايد مصدر باشد و بر تقدير دوم أساؤوا بمعناى ارتكبوا است و بنظر حقير اين معنى اظهر و اوفق باستشهاد باين آيه در بعضى از روايات است ولى مفسّرين بيشتر بمعناى اوّل اعتماد نمودهاند و در هر حال غرض تعريض باهل مكّه است كه در وادى غير ذى زرع اقامت دارند و در آبادى و عمران از ساير ملل عقب ماندهاند و با وجود اين مغرور بدنيا شدند و از دين اجداد خودشان كه بحضرت ابراهيم و اسمعيل ميرسد دست برداشتند و براى منافع چند روزه بتپرست شدند و بزودى بسزاى اعمالشان خواهند رسيد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
أَ وَ لَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ فَيَنظُرُوا كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم كانُوا أَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً وَ أَثارُوا الأَرضَ وَ عَمَرُوها أَكثَرَ مِمّا عَمَرُوها وَ جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ فَما كانَ اللّهُ لِيَظلِمَهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ «9» | |||
آيا سير فكري نميكنند در زمين، پس نظر كنند چگونه بوده عاقبت كساني که پيش از آنها بودند بسيار قوه و قدرة، آنها شديدتر بوده و چه تصرفاتي در زمين داشتند و چه تعميراتي بيشتر و مهمتر از تعميرات اينها، پيغمبران آنها آمدند با معجزات محير العقول پس خداوند به آنها ظلم نكرد، خود، بخود ظلم كردند. | |||
خداوند تبارك و تعالي قضاياي امم سابقه را در بسياري از سور قرآن گوشزد بندگان فرموده که در اثر شرك و كفر و تكذيب انبياء و ظلم و فسق و فجور و معاصي به چه عقوباتي گرفتار شدند و هلاك گرديدند، قوم نوح، عاد و قوم هود، ثمود و قوم صالح، نمرود و اتباعش، قوم ابراهيم- قوم لوط، اصحاب مدين و ايكه قوم شعيب و فرعونيان و بني اسرائيل، قوم موسي و مجوس و يهود و نصاري، حتي قبل از اسلام، ابرهه و اصحاب فيل، حتي بعد از اسلام، بني اميه و بني العباس و سلاطين جور هر كدام به چه عقوبتها هلاك شدند، غرق، باد سموم، صيحه صاعقه، خسف، امطار حجاره، بلاهاي ناگهاني، بلكه همين امروز، اينکه تصادفات و اينکه امراض تازه پيدا شده و اينکه گرفتاريها، تمام را مشاهده ميكنيم و بخود نميآئيم و روزبروز در تزايد فسق و فجور هستيم. | |||
جلد 14 - صفحه 364 | |||
أَ وَ لَم يَسِيرُوا فِي الأَرضِ مسير فكري و تأملي و تدبري و رجوع به صفحات تاريخ و اوضاع ارضي نميكنند. | |||
كَيفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم امم ماضيه. | |||
كانُوا أَشَدَّ مِنهُم قُوَّةً بسا تمام دنيا در تصرف آنها بود و عمارات عاليه در دل سنگ بنا ميكردند. | |||
وَ أَثارُوا الأَرضَ در زمين آثار غريبه گذاشتند. | |||
وَ عَمَرُوها أَكثَرَ مِمّا عَمَرُوها باندازهاي که گفت: فَأَوقِد لِي يا هامانُ عَلَي الطِّينِ فَاجعَل لِي صَرحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلي إِلهِ مُوسي (سوره قصص آيه 38) و گفت: يا هامانُ ابنِ لِي صَرحاً لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ أَسبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلي إِلهِ مُوسي (سوره مؤمن آيه 36). | |||
وَ جاءَتهُم رُسُلُهُم بِالبَيِّناتِ چه اندازه که گفتند صد و بيست و چهار هزار از انبياء و رسل آمدند و چه اندازه معجزات از آنها صادر شده و آنها را تكذيب كردند و به عقوبتش گرفتار شدند. | |||
فَما كانَ اللّهُ لِيَظلِمَهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 9)- عاقبت بدکاران! از آنجا که تعبیر به «اجل مسمی» بیانگر این حقیقت است که به هر حال زندگی این جهان دوام و بقایی ندارد و این هشداری است به همه دنیا پرستان، در این آیه میفرماید: «آیا در زمین گردش نکردند تا بنگرند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند» به کجا کشیده شد (أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ). | |||
«آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (برای زراعت و آبادی) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند» (کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها). | |||
«و پیامبرانشان با دلایل آشکار به سراغشان آمدند» (وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ). اما آنها خیرهسری کردند، و در برابر حق تسلیم نشدند و کیفر خود را دیدند. | |||
«خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند»! (فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||