گمنام

طه ١٠٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۰٬۰۸۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۸: خط ۲۸:
[[النازعات ١٤ | فَإِذَا هُمْ‌ بِالسَّاهِرَةِ]] (۰)   
[[النازعات ١٤ | فَإِذَا هُمْ‌ بِالسَّاهِرَةِ]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
ابن جریج گوید: قریش به پیامبر گفتند یا محمد خداوند در روز قیامت با این کوه‌ها چه کارى خواهد کرد سپس این آیه نازل گردید.<ref> تفسیر ابن المنذر.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link215 | آيات ۹۹ - ۱۱۴ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link215 | آيات ۹۹ - ۱۱۴ سوره طه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link216 | اشاره به اينكه از آيه :((من اعرض عنه فانه يحمل ...(( تجسم اعمال استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۳#link216 | اشاره به اينكه از آيه :((من اعرض عنه فانه يحمل ...(( تجسم اعمال استفاده مى شود]]
خط ۴۳: خط ۴۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link224 | چند روايت در ذيل آيه : ((ولا تعجل بالقرآن ...((]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link224 | چند روايت در ذيل آيه : ((ولا تعجل بالقرآن ...((]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۰#link159 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۰#link159 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً «105»
و (اى پيامبر!) از تو درباره‌ى كوهها (در قيامت) مى‌پرسند، بگو: پروردگار من آنها را از بُن بركنده و متلاشى مى‌كند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً (105)
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ‌: و سؤال مى‌كنند تو را اى پيغمبر از كوهها، يعنى منكر قيامت و حشر، نزد ذكر قيامت و شدايد آن مى‌پرسد از كوهها كه اينها چگونه و چه شود. و اين سؤال بر وجه استهزا بوده نسبت به حشر و نشر. خداى تعالى در مقام جواب فرمايد: فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً: پس بگو اى پيغمبر پراكنده سازد پروردگار من به قدرت كامله خود كوهها را پراكنده ساختنى مانند شن.
جلد 8 - صفحه 327
تبصره: اصل اين شبهه از جالينوس و تابعين او است كه منكر بودند منقضى شدن و فناى دنيا و آمدن عالم قيامت را، بلكه همين عين دنيا را باقى مى‌دانستند. و اين قول مخالف اصول ديانتى تمام انبيا باشد، زيرا يكى از اصول دينى هر پيغمبرى اقرار به قيامت و معاد و لازمه آن فناى دنيا است. و برهان عقلى حاكم است به حشر و نشر خلايق براى جزا و پاداش اعمال، چه با نبودن قيامت، اساس اين عالم لغو و بيهوده، و صدور آن از خداوند عليم حكيم محال است. لذا مى‌فرمايد كوهها كه از محكمترين موجودات عالم است پراكنده سازد آنها را خداوند عالميان و مانند ريگ روان در اقطار منتشر گرداند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى‌ إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً (97) إِنَّما إِلهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً (98) كَذلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً (99) مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً (100) خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلاً (101)
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً (102) يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ عَشْراً (103) نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ يَوْماً (104) وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً (105) فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً (106)
لا تَرى‌ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً (107)
ترجمه‌
گفت پس برو و همانا مر تو را است در زندگى آنكه بگوئى نبايد كسى مرا مس نمايد و من كسى را مس نمايم و همانا مر تو را است موعدى كه تخلّف كرده نشوى از آن و بنگر بخدايت كه گشتى تمام روز بر آن مقيم كه ميسوزانيم آنرا پس پراكنده ميكنيم آنرا در دريا پراكنده نمودنى‌
جز اين نيست كه خداى شما خداوند آنچنانى است كه نيست خدائى مگر او احاطه دارد بر همه چيز از راه دانش‌
اينچنين نقل ميكنيم براى تو از خبرهاى آنچه بتحقيق گذشته و بتحقيق داديم تو را از نزد خودمان موجب تذكّرى‌
كسيكه روى گرداند از آن پس همانا او بر ميدارد روز قيامت بار گرانى‌
كه جاودانيانند در آن و بد است براى آنها روز قيامت آن بار
روز كه دميده شود در صور و جمع كنيم گناهكاران را چنان روزى كبود چشمان‌
آهسته گويند ميان خودشان درنگ نكرديم مگر ده روز
ما داناتريم بآنچه ميگويند هنگاميكه ميگويد خردمندترين آنها كه درنگ نكرديد مگر روزى‌
و مى‌پرسند تو را از كوهها پس بگو پراكنده ميكند آنها را پروردگار من پراكنده كردنى‌
پس واميگذارد آنها را زمين صاف هموارى‌
كه نمى‌بينى در آن پستى‌ئى و نه بلندئى را.
تفسير
پس از اعتراض حضرت موسى بسامرى و اقرار او بگناه كه در آيات سابقه بيان شد آنحضرت سامرى را نفى بلد فرمود و مقرر شد كه او از ميان بنى اسرائيل بيرون رود و با كسى معاشرت نكند و نگذارد دست كسى ببدن او برسد چون هر كس دستش ببدن او ميرسيد او و آنكس تب ميكردند لذا مجبور شد كه تنها مانند حيوانات وحشى در صحرا و بيابان زندگانى كند و قمّى ره فرموده باين حال‌
----
جلد 3 صفحه 524
بود تا مرد و اين علامت در خانواده او باقى ماند و الآن هم در مصر و شام هستند معروف بلامساس و حضرت موسى خواست او را بكشد خداوند باو وحى فرمود كه نكش او را چون مردى است سخى و اين ذيل كلام قمّى ره را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نيز نقل نموده و حضرت موسى باو فرمود اين عذاب دنيوى تو است و عذاب اخروى تو موعدى دارد كه خداوند از آن تخلّف نميكند و در باره تو انجاز خواهد فرمود و نگاه كن و ببين خدايت را كه گوساله است و روز را در عبادت آن بشب ميرساندى هر آينه بخوبى بسوزانم آنرا و خاكسترش را در دريا بريزم اگر حرق بمعناى سوزاندن بآتش باشد كه ظاهر قرائت مشهور است ولى بنظر حقير بمعناى سائيدن بسوهان است و مراد آنستكه هر آينه با سوهان بسايم البته آنرا و سوده‌اش را در دريا بريزم چون ظاهرا بدن آن طلا بوده و روح نداشته و بعضى از قراء لنحرّقنّه بفتح نون و سكون حاء و تخفيف راء خوانده‌اند و اين قرائت از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و مؤيد اينمعنى است و در روايات اين واقعه كه در سوره بقره ذكر شد تصريح بآن شده بود و ظلت مخفّف ظللت است كه لام اوّل آن حذف شده در هر حال اين عمل براى آن بوده كه ذراتى از آن در دسترس مردم باقى نماند و بكلّى اثرش محو شود و عبادت كنندگان آن مفتضح و رسوا گردند و دماغشان بخاك ماليده شود و پس از آن به بنى اسرائيل فرمود جز اين نيست كه خداوند شما آن خداى يكتاى بى‌همتائى است كه مستجمع صفات كمال و جلال و منزّه از هر عيب و نقص و مستحق پرستش و ستايش است نه گوساله فاقد عاجز ناتوان كه بسوزانند يا بسايندش و در دريا بريزند كه اثرى از آثارش باقى نماند و خداوند احاطه علمى بهمه چيز دارد و عبادت كنندگان گوساله را از غير آنها بخوبى ميشناسد و بمجازات ميرساند و كسى نميتواند عمل و اعتقاد خود را از خداوند مخفى نمايد و پس از نقل قصّه و بيانات حضرت موسى خداوند بحبيب خود فرموده باين كيفيّت و طرز مطلوب و مرغوبى كه ما نقل نموديم براى تو اين قصّه را قصص ساير انبيا و امم سابقه را بيان نموده و خواهيم نمود براى مزيد علم تو و عبرت خلق و تنبه و تذكّر و انذار و استبصار و ساير اغراض و ثمرات مترتّبه بر آنها و كتاب مشتمل بر آن قصص و ساير موجبات ذكر و فكر قرآن است كه ما آنرا از عالم غيب‌
----
جلد 3 صفحه 525
و نزد خودمان بتو عطا كرديم و كسيكه رو گرداند از آن و پشت پا زند باحكامش روز قيامت بار گرانى از عقوبت معصيت و كفر و كفران نعمت بدوش كشيده وارد محشر خواهد شد و مخلّد در آن بار گران خواهد بود و بكيفر اعمال خود كاملا خواهد رسيد و مفرّى براى او نخواهد بود و بد بار گرانى براى آنها خواهد بود آن بار گران گناه و عقاب آن و آنروز روزى است كه دميده ميشود در صور بتوسط اسرافيل و گنه‌كاران و سركشان از اطاعت خدا و پيغمبر سر از قبرها بيرون آورند و در صحراء محشر جمع گردند با چشمهاى كبود كه بدترين رنگهاى چشم است نزد عرب و كاشف است از شقاوت و شرارت در علم فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل متعيّن است چون موافق با ظاهر و اعتبار است و كبودى چشم در روايت از علائم اهل آتش ذكر شده و قمّى ره فرموده ميباشد چشمهاشان بر گردانده شده و سفيدى آنها ظاهر گشته و نميتوانند بهم زنند آنرا و لابد از نهايت خوف و وحشت است و مؤيّد اينمعنى است كه خداوند فرموده صوتهاى خودشان را پنهان ميكنند و آهسته با يكديگر ميگويند ما در دنيا و قبر ده روزى بيش درنگ نكرديم و اين از نهايت رعب و هول است كه قلب آنها را پر كرده و متأسفند از آنكه چرا چند روزه دنيا را صرف در صبر بر طاعت و از معصيت ننمودند لذا خداوند فرموده ما بهتر ميدانيم مدّت درنگ آنها را وقتى كه اعقل و اعلم و اصلح آنها كه داراى طريقه نيكوتر است ميگويد درنگ نكرديد مگر يك روز چون تمام مدت دنيا در برابر آخرت مانند يكروز است و در اين مقام اقوال ديگرى در مجمع و غيره ذكر شده و چون مخالف با ظاهر و اعتبار بود حقير نقل ننمودم و معلوم است كه عدد ده خصوصيّتى ندارد بلكه كنايه از كمى مدّت است نهايت آنكه تمثيل بيكروز در برابر مدّت بى‌پايان آخرت اولى و انسب و امثل است و در نفحات نقل نموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان اهوال قيامت را فرمود بعضى از قريش كه منكر معاد و حشر بودند از روى استهزاء از آنحضرت پرسيدند كه اين كوههاى باين عظمت و بزرگى در آنروز چه خواهد شد خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه جواب آنها را بفرمايد پروردگار من آنها را پراكنده كند يك نوع پراكندگى عجيبى كه از آنحضرت‌
----
جلد 3 صفحه 526
روايت شده خداوند آنها را مانند شن كند و بادى فرستد كه متفرّقشان نمايد و جاى آنها را زمين هموار بدون پستى و بلندى قرار دهد بطوريكه اى پيغمبر من يا اى شخص بينا در روى زمين گودى و بلندئى نخواهى ديد و از قمّى ره نقل نموده كه قاع زمينى است كه خاك نداشته باشد و صفصف زمينى است كه چيزى در آن نروئيده باشد و عوج پستى و امت بلندى است و بعضى گفته‌اند قاع و صفصف يك معنى دارند و آن زمين هموار نرم صاف خالى از گياه است كه پستى و بلندى و پشته و دره‌ئى نداشته باشد و مانند يك صف مستوى مشهود گردد و بنابراين جمله اخيره براى تأكيد اين معنى ذكر شده است و اللّه اعلم ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الجِبال‌ِ فَقُل‌ يَنسِفُها رَبِّي‌ نَسفاً (105)
و سؤال‌ ميكنند ‌از‌ ‌شما‌ ‌از‌ كوه‌ها ‌پس‌ بفرما ‌که‌ پروردگار ‌من‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌هم‌ ميباشد پاشيدني‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ پيغمبر اكرم‌ يكي‌ ‌از‌ وظايف‌ بزرگش‌ انذار قوم‌ ‌بود‌ ‌از‌ احوال‌ معاد و انقلاباتي‌ ‌که‌ ‌در‌ قيامت‌ ‌بر‌ پا ميشود ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ شريفه قرآن‌ ‌در‌ موارد زيادي‌ بيان‌ فرموده‌ ‌که‌ تمام‌ جن‌ و انس‌ و وحوش‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ و ‌از‌ ‌بين‌ رفتن‌ زنده‌ ميشوند و ‌در‌ محكمه عدل‌ الهي‌ بحساب‌ ‌آنها‌ رسيدگي‌ ميشود و اهل‌ سعادت‌ رستگار و داخل‌ بهشت‌ و اهل‌ شقاوت‌ بد عاقبت‌ و داخل‌ جهنم‌ و اوضاع‌ عالم‌ تغيير ميكند.
(يَوم‌َ تُبَدَّل‌ُ الأَرض‌ُ غَيرَ الأَرض‌ِ وَ السَّماوات‌ُ وَ بَرَزُوا لِلّه‌ِ الواحِدِ القَهّارِ) حجر آيه 49 (يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ) انبياء آيه 104 (يَسئَل‌ُ أَيّان‌َ يَوم‌ُ القِيامَةِ فَإِذا بَرِق‌َ البَصَرُ وَ خَسَف‌َ القَمَرُ وَ جُمِع‌َ الشَّمس‌ُ وَ القَمَرُ) قيمة آيه 6‌-‌ 9 (إِذَا الشَّمس‌ُ كُوِّرَت‌ وَ إِذَا النُّجُوم‌ُ انكَدَرَت‌) تكوير آيه 1 و 2 و ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ آيات‌ آمدند و ‌از‌ حضرتش‌ سؤال‌ كردند ‌از‌ كوه‌ها ‌که‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ عظمت‌ و صلابت‌ بالاخص‌ جبال‌ حجاز مثل‌ جبل‌ ابي‌ قبيس‌ و نحوه‌ بچه‌ حالت‌ ميشوند.
(وَ يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الجِبال‌ِ) ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ همين‌ بس‌ ‌است‌ جايي‌ ‌که‌ خورشيد ‌با‌ ‌آن‌ عظمت‌ تكوير شود و ‌اينکه‌ كرات‌ جويه‌ نجوم‌ ‌که‌ بسا چندين‌ برابر كره شمس‌ هستند منكدر شوند و آسمانها مثل‌ طومار ‌در‌ ‌هم‌ پيچيده‌ شوند امر جبال‌ ‌بر‌ خداوند متعال‌ بسيار سهل‌ و آسانست‌.
(فَقُل‌ يَنسِفُها رَبِّي‌) پروردگار ‌من‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌هم‌ ميپاشد و ريز ريز ميكند و ‌از‌ جاي‌ ‌خود‌ كنده‌ ميشوند و بتوسط باد ‌آنها‌ ‌در‌ درياها ‌که‌ خشك‌ ‌شده‌ مي‌ريزند.
(نَسفاً) چه‌ پاشيدگي‌ ‌که‌ ديگر زمين‌ صاف‌ مي‌شود ديگر پستي‌ و بلندي‌
جلد 13 - صفحه 98
ندارد تمام‌ عمارات‌ مخروبه‌ ميشود تمام‌ اشجار ‌از‌ ريشه‌ كنده‌ ميشود تمام‌ گياهها ‌از‌ ‌بين‌ ميرود زمين‌ مسطح‌ ميگردد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 105)- صحنه هول‌انگیز قیامت: از آنجا که در آیات گذشته، سخن از حوادث مربوط به پایان دنیا و آغاز قیامت بود، در اینجا نیز همین مسأله را پیگیری می‌کند.
از این آیه چنین بر می‌آید که مردم از پیامبر (ص) در باره سرنوشت کوهها به هنگام پایان گرفتن دنیا سؤال کرده بودند.
لذا می‌گوید: «و از تو در باره کوهها سؤال می‌کنند» (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ).
در پاسخ: «بگو: پروردگار من آنها را از هم متلاشی و تبدیل به سنگریزه کرده سپس بر باد می‌دهد»! (فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً).
از مجموع آیات قرآن در مورد سر نوشت کوهها چنین استفاده می‌شود که آنها در آستانه رستاخیز مراحل مختلفی را طی می‌کنند:
نخست به لرزه می‌آیند سپس به حرکت در می‌آیند.
در سومین مرحله از هم متلاشی می‌شوند و به صورت انبوهی از شن در می‌آیند و در آخرین مرحله آن چنان توفان و باد آنها را از جا حرکت می‌دهد و در فضا می‌پاشد که همچون پشمهای زده شده به نظر می‌رسد. (قارعه/ 5)
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس