گمنام

الكهف ٤٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۷٬۶۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link298 | آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link298 | آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link299 | جابجائى كوهها در قيامت كه به تعبيرهاى مختلفى در قرآن آمده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۵#link299 | جابجائى كوهها در قيامت كه به تعبيرهاى مختلفى در قرآن آمده است]]
خط ۴۷: خط ۴۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۷#link311 | (چند روايت در ذيل آيات گذشته )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۷#link311 | (چند روايت در ذيل آيات گذشته )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۵#link137 | &nbsp;&nbsp;آيه ۴۷ ـ ۴۹]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۵#link137 | &nbsp;&nbsp;آيه ۴۷ ـ ۴۹]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۵#link138 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۵#link138 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
خط ۵۴: خط ۵۷:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۵#link141 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۲ - نامه اعمال]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۵#link141 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۲ - نامه اعمال]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۶#link142 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۳ - ايمان به معاد و نقش آن در تربيت انسانها]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۶#link142 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۳ - ايمان به معاد و نقش آن در تربيت انسانها]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً «49»
وكتاب (و نامه اعمال) در ميان نهاده مى‌شود، پس مجرمان را مى‌بينى كه از آنچه در آن است بيمناك‌اند و مى‌گويند: واى بر ما، اين چه نوشته‌اى است كه هيچ (گفتار و كردار) كوچك وبزرگى را فروگذار نكرده مگر اينكه برشمرده است! و آنچه انجام داده‌اند (مقابل خود) حاضر مى‌يابند وپروردگارت به هيچ‌كس ستم نمى‌كند.
----
«1». در مناجاتها نيز به عريانى هنگام رستاخيز و محشر اشاره شده است.
جلد 5 - صفحه 182
===نکته ها===
بارها قرآن از مسئله‌ى كتاب و پرونده و نامه‌ى عمل در قيامت سخن به ميان آورده است و مى‌فرمايد: فرستادگان ما مى‌نويسند: «إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ» «1»، آثار كارها را هم مى‌نويسيم:
«نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» «2»، نامه عمل آنان بر گردنشان آويخته مى‌شود: «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ» «3»، پرونده‌ها در قيامت گشوده مى‌شود: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» «4»، نامه‌ها به دست خود افراد داده مى‌شود؛ نامه‌ى خوبان به دست راست و نامه بدكاران به دست چپ آنان داده مى‌شود. همان گونه كه هر فردى پرونده‌اى دارد، هر امّتى نيز كتاب و پرونده‌اى دارد. «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى‌ إِلى‌ كِتابِهَا» «5»
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در بازگشت از جنگ حُنين، در يك صحراى خشك فرود آمد. به اصحاب فرمود: بگرديد تا هر چه از چوب وخاشاك يافتيد گرد آوريد. اصحاب رفتند و هر كس چيزى آورد. روى هم ريختند و انباشته شد. پيامبر فرمود: «هكذا تجتمع الذنوب، اياكم و المحقرات من الذنوب» گناهان اينگونه جمع مى‌شوند، پس از گناهان كوچك پرهيز كنيد. «6»
از اين برنامه اين درس را نيز مى‌توان گرفت كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آموزشى اردوئى و بيابانى تجسّمى، نمايشى و عملى، همراه با پركردن اوقات فراغت براى ياران خود داشتند، آن هم وقتى كه خطر غرور ناشى پيروزى در جنگ در كمين آنان بود، واصحاب خود را بى‌گناه يا كم گناه مى‌پنداشتند.
امام صادق عليه السلام فرمودند: در روز قيامت هنگامى كه كارنامه‌ى عمل انسان به او داده مى‌شود، پس از نگاه به آن و ديدن آنكه تمام لحظه‌ها و كلمه‌ها و حركات و كارهاى او ثبت شده، همه‌ى آنها را به ياد مى‌آورد، مانند اينكه ساعتى قبل آنها را مرتكب شده است، لذا مى‌گويد: يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً .... «7»
آنان كه در دنيا بى‌خيال و بى‌تفاوت بوده و به هر كارى دست مى‌زنند، در آخرت هراس و
----
«1». يونس، 21.
«2». يس، 12.
«3». اسراء، 13.
«4». تكوير، 10.
«5». جاثيه، 28.
«6». كافى، ج 2، ص 288.
«7». تفسير الميزان.
جلد 5 - صفحه 183
دلهره خواهند داشت، «مُشْفِقِينَ» ولى مؤمنان كه در دنيا اهل تعهّد و خداترسى بودند در آنجا آسوده‌اند. «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ» «1»
===پیام ها===
1- در قيامت، هم نامه‌ى عمل هر فرد به دستش داده مى‌شود، هم كتابى در برابر همه قرار داده مى‌شود. «وَ وُضِعَ الْكِتابُ»
2- نگرانى و هراس مجرمان، از عملكرد ثبت شده‌ى خويش است، نه از خداوند.
«مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ»
3- قيامت، روز حسرت و افسوس مجرمان است. «يا وَيْلَتَنا»
علم افراد به عملكرد خودشان در قيامت چنان است كه گويا همه با سواد مى‌شوند، چون كتاب و خواندن براى همه مطرح است. وُضِعَ الْكِتابُ‌ ... مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ‌
5- عمل‌هاى انسان داراى درجات است. «صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً»
6- قيامت، صحنه‌ى تجسّم عمل‌هاى انسان است. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»
7- داشتن عدالت وظلم نكردن، لازمه ربوبيّت الهى است. «وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (49)
وَ وُضِعَ الْكِتابُ‌: و نهاده نامه‌هاى اعمال بنى آدم در دستهاى ايشان، يا ميزان و حساب وضع شود. تعبير شده از حساب به كتاب به جهت آنكه محاسبه شوند بر اعمال مكتوبه. فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ‌: پس مى‌بينى گناهكاران را، مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ‌: در حالى كه ترسناك و معرضند از آنچه در نامه عملشان باشد از گناهان فراموش شده، يعنى چون بر آنها مطّلع شوند ترس بر آنها غالب گردد. وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا: و گويند بر وجه تعجّب از شآمت نامه، اى واى بر ما.
ما لِهذَا الْكِتابِ‌: چيست و چه بوده است اين نامه را كه: لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً: فرو نگذاشته گناه كوچك و بزرگ را. إِلَّا أَحْصاها: مگر كه شمرده است همه آنها را و ضبط و نگاهداشته كلى و جزئى آن را.
عياشى- از حضرت صادق عليه السلام فرمود:
اذا كان يوم القيامة دفع الانسان كتابة ثمّ قيل له: اقرء قلت: فيعرف ما فيه؟ فقال: انّه يذكّره فما من لحظة و لا من كلمة و لا نقل قدم و لا شي‌ء فعله‌
----
«1» سورة عبس آيه 37.
جلد 8 - صفحه 68
الّا ذكر كانّه فعله تلك السّاعة و لذلك قالوا: يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها «1» چون روز قيامت شود، تمام افراد انسانى را هر يك كتابش را دهند و گويند به او بخوان. راوى گويد: عرض كردم مى‌شناسد آنچه در آنست؟ حضرت فرمود: ياد آور او را، پس نيست لحظه‌اى و نه كلمه‌اى و نه قدم برداشتنى و نه چيزى كه نموده مگر آنكه ذكر كرده آن را كه گويا الساعه بجا آورده و لذا گويند: اى واى بر ما! چيست اين نامه كه وانگذاشته گناه كوچك و بزرگ را مگر آنكه ضبط نموده.
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً: و بيابند آنچه بجا آورده‌اند حاضر نزد خود، يعنى نوشته در آن نامه، يا بيابند جزاى عمل خود را حاضر در نزد خود. وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً: و ستم ننمايد پروردگار تو هيچكس را به نوشتن چيزى كه بنده نكرده باشد، يا به نقصان ثواب حسنه، يا زيادتى عذاب سيّئه او، بلكه بر وفق عدل جزا داده شوند.
موعظه: يكى از احوال قيامت، دادن اعمال بندگان است به دست آنان؛ مؤمنين را به دست راست، و مجرمين را به دست چپ، و تمام آنچه كرده‌اند در دنيا در آن ثبت باشد. مجرمين چون نامه عمل خود را بينند گويند: اى واى بر ما، چه كتابى است كه هيچ گناه كوچك و بزرگ را فرو نگذاشته؛ و جزاى عمل را مشاهده كنند، و البته در چنين حالى نهايت حسرت و ندامت را خواهند داشت لكن فايده‌اى ندارد. پس اى جان برادر، تا كه دستت مى‌رسد كارى بكن، و روزنامه اعمال خود را مطالعه و محاسبه آن را بنما، چنانچه تدارك لازم دارد پيش از آمدن آن روز اقدام كن تا پشيمان نشوى.
حضرت امير المؤمنين در آخر خطبه‌اى فرمايد:
عباد اللّه زنوا انفسكم قبل ان توزنوا و حاسبوها قبل ان تحاسبوا و تنفّسوا قبل ضيق الخناق و انقادوا قبل عنف السّياق و اعلموا انّه من لم يعن على نفسه حتّى يكون‌
----
«1» تفسير عياشى، ج 2، ص 328، روايت 34.
جلد 8 - صفحه 69
له واعظ و زاجر لم يكن من غيرها زاجر و لا واعظ «1».
اى بندگان خدا، بسنجيد نفسهاى خود را از جهت طاعت و معصيت پيش از آنكه سنجيده شود؛ و محاسبه كنيد كار بد و خوب را پيش از آنكه محاسبه شويد در قيامت تا سود و زيان خود را دريافته و تدارك و تلافى كرده باشيد در دنيا، زيرا در آخرت تداركى نيست، و نفس بكشيد در توبه و انابه پيش از تنگ شدن مجراى نفس به مرگ؛ و فرمان بردار شويد پيش از راندن به شدت به سوى آخرت. و بدانيد كسى كه از توفيق الهى كمك نشد به تسلط دادن او عقل را بر نفس امّاره تا آنكه براى او از اين قسمت واعظى باشد كه پند دهد به نصيحت و منع كند او را از معصيت، نباشد از غير خودش واعظ و زاجرى، يعنى پند و منع غير در او تأثيرى نمى‌كند و نفع به او نمى‌بخشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مُقْتَدِراً (45) الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (46) وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (47) وَ عُرِضُوا عَلى‌ رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (48) وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (49)
ترجمه‌
و بياور براى آنها مثل زندگانى دنيا را مانند آبيكه نازل نموديم آنرا از آسمان پس آميخته شد بيكديگر بسبب آن، رستنى زمين پس گرديد در هم شكسته كه پراكنده كند آنرا بادها و بوده است خدا بر همه چيزى توانا
مال و پسران آرايش زندگانى دنيا است و ماندنيهاى شايسته بهتر است نزد پروردگارت از جهت پاداش و بهتر است از راه اميد
و روز كه روان سازيم كوهها را و به بينى زمين را ظاهر شده و جمع نمائيم آنها را پس فرو گذار ننمائيم از آنها احديرا
و عرضه داشته شوند بر پروردگارت صف كشيده گوئيم بتحقيق آمديد نزد ما چنانچه آفريديم شما را اوّل بار آرى گمان كرديد كه هرگز قرار نميدهيم براى شما وعده گاهى‌
و نهاده شود نوشته پس مى‌بينى گناهكاران را ترسندگان از آنچه در آنست و ميگويند اى واى بر ما چه اهميّتى است براى اين نوشته واگذار نميكند گناه كوچك و نه بزرگ را مگر آنكه بشمار آورده آنرا و بيابند آنچه را بجا آوردند در حضور خود و ستم نميكند پروردگار تو احديرا.
تفسير
- خداوند متعال تشبيه فرموده حال زندگانى دنيا را در حسن و جمال و سرعت زوال بحال روئيدنيهاى زمين بعد از نزول باران كه روزى چند بر صفا و جلاء آنها افزوده شود و شاخ و برگشان رشد و نموّ كند بطورى كه بهم پيچيده و
----
جلد 3 صفحه 429
با يكديگر آميخته گردد پس در هم شكسته و از يكديگر گسسته و خشك و خرد شود بطوريكه بادها آنها را از زمين كنده و باطراف پراكنده نمايند و اين دلالت دارد بر آنكه خداوند قادر است بر هر امرى از اعطاء وجود و جمال و جلال و كمال و اخذ آنها از صاحبانشان و افناء و تفريق و اضمحلال آنان و از بهترين امتعه دنيوى مال و اولاد ذكور است كه زينت و آرايش زندگانى دنيا است ولى چون باقى و برقرار نميماند باز اعمال صالحه كه آثار و ثمرات آن هميشه از خزانه غيب الهى عائد بصاحبش ميشود بهتر است نزد خداوند كه پاداش عمل مؤمن و متعلّق آرزوى او باشد و ظاهرا شامل ميشود هر عمل خيرى را اعمّ از عبادت و اطاعت و احسان بخلق خصوصا اگر دوام و ثباتى در دنيا داشته باشد و نفع آن بعد از او هم عائد به بندگان خدا شود ولى در روايات ائمه اطهار بمطلق نماز و نمازهاى پنجگانه و نماز شب و دوستى اهل بيت و تسبيحات اربعه و ثمره آن كه بعدد هر تسبيحه ده درخت بهشتى از انواع ميوجات است تفسير شده و ظاهرا بيان مصاديق خفيّه و جليّه آنرا فرموده‌اند و بمناسبت ذكر بقاء ثمرات اخروى بيان فرموده بعضى از اوضاع و احوال قيامت را باين تقريب كه ياد كن اى پيغمبر روزى را كه سير ميدهيم ما كوهها را در جوّ هوا و گردانيم آنها را ذرات پراكنده در آن و مى‌بينى تو زمين زير كوهها را كه ظاهر و هويدا شده و بعضى تسيّر بصيغه مجهول مؤنّث و رفع جبال قرائت نموده‌اند يعنى روزى را كه سير داده ميشود كوهها و در آنروز جمع ميكنيم خلق اولين و آخرين را براى وقوف در پيشگاه الهى و رسيدگى بحساب آنها و هيچ يك از آنها را فرو گذار نخواهيم نمود و همگى در آن فضاى پهناور بر پروردگار تو عرضه داشته شوند در حاليكه ايستاده وصف كشيده باشند بطوريكه هيچ كس حاجب ديگرى نباشد و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در آنروز يكصد و بيست هزار صف تشكيل ميشود در پهناى زمين پس خطاب از مصدر جلال صادر شود كه ديديد همان نحوى كه برهنه و بى‌مال و اولاد شما را در دنيا آورديم امروز در پيشگاه ما حاضر شديد چنانچه در سوره انعام گذشت و خطاب خصوصى بكفّار شود كه آرى شما بوديد كه در دنيا منكر معاد بوديد و گمان ميكرديد كه ما براى شما موعدى قرار نداده‌ايم كه در آنروز
----
جلد 3 صفحه 430
بوعده خود وفا كنيم لذا پيغمبران ما را تكذيب ميكرديد و در آنحال نامه‌هاى اعمال بندگان در برابرشان گشوده شود و مى‌بينى تو گناهكاران را خائف و ترسان از گناهان خودشان كه در نامه آنها ثبت شده و ميگويند از روى تعجّب و حسرت و ندامت اى واى بر ما چه قدر مهمّ است اين نامه كه هيچ گناه كوچك و بزرگى را فرو گذار ننموده و واقع نشده امرى مگر آنكه در آن ثبت و ضبط شده و بيابند مردم آنچه را كه بجا آورده‌اند از كار خوب و بد در برابر خودشان حاضر و مشهود و مشاهد و نوشته در نامه اعمالشان و خداوند بكسى ظلم نميكند كه از ثواب او كم كند يا بر عقاب او بيفزايد و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون روز قيامت شود نامه اعمال انسان را بدست او دهند و گويند بخوان پس او ميخواند آنچه را نوشته شده در آن و متذكّر ميشود تمام افعال و اقوال و حركات خود را مانند آنكه الآن بجا آورده و براى اين است كه ميگويد يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة و لا كبيرة الا احصيها ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ مُشفِقِين‌َ مِمّا فِيه‌ِ وَ يَقُولُون‌َ يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتاب‌ِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاّ أَحصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظلِم‌ُ رَبُّك‌َ أَحَداً (49)
و گذارده‌ مي‌شود نامه‌ عمل‌ ‌هر‌ كس‌ ‌پس‌ مي‌بيني‌ ‌که‌ مجرمين‌ ترسان‌ و لرزان‌ هستند ‌از‌ آنچه‌ ‌در‌ نامه‌ عمل‌ ‌خود‌ نوشته‌ ‌شده‌ و ميگويند واي‌ بحال‌ ‌ما فروگذار نشده‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ كوچك‌ و بزرگي‌ ‌از‌ اعمال‌ مگر اينكه‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ احصاء كرده‌اند و مييابند تمام‌ اعمال‌ ‌خود‌ ‌را‌ حاضر و ظلم‌ نمي‌كند پروردگار تو احدي‌ ‌را‌ وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ نامه عمل‌ مؤمنين‌ بدست‌ راست‌ ‌آنها‌ ميدهند بسيار مشعوف‌ مي‌شوند فَأَمّا مَن‌ أُوتِي‌َ كِتابَه‌ُ بِيَمِينِه‌ِ فَيَقُول‌ُ هاؤُم‌ُ اقرَؤُا كِتابِيَه‌ إِنِّي‌ ظَنَنت‌ُ أَنِّي‌ مُلاق‌ٍ حِسابِيَه‌ الحاقه‌ 25 و 26 و اما مجرمين‌ ‌که‌ مراد ‌غير‌ مؤمنين‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و ارباب‌ ضلالت‌ هستند بدست‌ چپ‌ ‌آنها‌ داده‌ مي‌شود ‌از‌ عقب‌ سر ‌آنها‌ و طوق‌ ميشود بگردن‌ ‌آنها‌ فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ مراد ‌غير‌ مؤمنين‌ ‌از‌ طبقات‌ كفار طبيعي‌ مشرك‌ اهل‌ كتاب‌ و ساير فرق‌ كفار و اهل‌ ضلال‌ ‌است‌ مشفقين‌ شفقة بمعني‌ رقة ‌است‌ و مشفق‌ خوف‌ ‌از‌ وقوع‌ مكروه‌ ‌است‌ ‌با‌ احتمال‌ اينكه‌ واقع‌ نشود و ‌در‌ اينجا خوف‌ ‌از‌ مؤاخذه‌ و عقوبت‌ افعال‌ و اعمال‌ مكتوبه‌ ‌در‌ نامه‌ عمل‌ و كتاب‌ ‌آنها‌ ‌است‌ مما ‌فيه‌ ‌از‌ آنچه‌ ‌در‌ كتاب‌ ‌است‌ وَ يَقُولُون‌َ يا وَيلَتَنا اي‌ واي‌ ‌بر‌ ‌ما ويل‌ مقابل‌ طوبي‌ ‌است‌ و ‌هر‌ دو دو قسم‌ هستند اسمي‌ و وضعي‌ اما طوبي‌ اسمي‌ ‌در‌ خبر ‌است‌
شجرة ‌في‌ الجنة اغصانها متدلية فمن‌ تمسك‌ بغصن‌ منها يجرّه‌ ‌الي‌ الجنة و الويل‌ شجرة ‌في‌ النار اغصانها متدلية و ‌من‌ تمسك‌ بغصن‌ منها يجرّه‌ ‌الي‌ النار
و اما وصفي‌ طوبي‌ بمعني‌ خوش‌ بحال‌ ‌است‌ و ويل‌ بد بحاليست‌ ما لِهذَا الكِتاب‌ِ چه‌ چيز ‌است‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ لا يُغادِرُ فرو گذار نكرده‌ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كوچك‌ و بزرگ‌ افعال‌ و اقوال‌ و رفتار و كردار ‌ما ‌را‌ احصاء نموده‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌حتي‌ نفخ‌ بآتش‌ نوشته‌ مي‌شود ‌در‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌.
ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلّا لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ ق‌ آيه 17 وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً
جلد 12 - صفحه 366
بعضي‌ گفتند اعمال‌ مجسّم‌ ميشود بعضي‌ گفتند جزاي‌ عمل‌ ‌را‌ مشاهده‌ مي‌كنند ‌از‌ مثوبات‌ و عقوبات‌ بعضي‌ گفتند ‌در‌ نامه‌ عمل‌ ثبت‌ ‌شده‌ مشاهده‌ ميشود لكن‌ بعيد نيست‌ ‌که‌ اعمال‌ ‌آنها‌ ‌در‌ ذهن‌ و خيال‌ ميآيد مثل‌ اينكه‌ الآن‌ مرتكب‌ شده‌اند وَ لا يَظلِم‌ُ رَبُّك‌َ أَحَداً مؤمن‌ ‌را‌ چيزي‌ ‌از‌ مثوبات‌ ‌او‌ كسر نمي‌گذارد و كافر ‌را‌ ‌بر‌ عقوباتش‌ نمي‌افزايد.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 49)- سپس به مراحل دیگر از این رستاخیز بزرگ پرداخته، می‌گوید:
«و کتاب [کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آنجا گذارده می‌شود» (وَ وُضِعَ الْکِتابُ).
«پس گنهکاران را می‌بینی که از آنچه در آن است ترسان و هراسانند» (فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ).
در این هنگام فریاد بر می‌آورند «و می‌گویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته مگر این که آن را به شمار آورده است» (وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها).
علاوه بر این سند کتبی اصولا «همه اعمال خود را حاضر می‌بینند»! (وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً). خوبیها و بدیها، ظلمها و عدلها، هرزگیها و خیانتها، همه و همه در برابر آنها تجسّم می‌یابد! در واقع آنها گرفتار اعمال خودشان هستند: «و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌کند» (وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً).
آنچه دامن آنها را می‌گیرد کارهایی است که در این جهان انجام داده‌اند بنا بر این از چه کسی می‌توانند گله کنند جز از خودشان.
راستی ایمان به چنین دادگاهی چقدر در تربیت انسان و کنترل شهوات او
ج3، ص49
مؤثر است؟ و چقدر آگاهی و بیداری و توجه به مسؤولیتها به انسان می‌بخشد؟
آیا ممکن است انسان به چنین صحنه‌ای ایمان قاطع داشته باشد باز هم گناه کند؟!
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس