گمنام

الكهف ٢٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۹٬۴۲۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۷: خط ۲۷:


</div>
</div>
== نزول ==
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره سلمان فارسى و امثال او از فقرا مسلمین مانند ابوذر و مقداد و عمار و خباب و صهیب نازل گردیده و این قسمت از آیه «وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ» درباره مؤلفه قلوب و یاران آن‌ها از اهل دنیا نازل شده است.<ref> ابن مردویه در تفسیر خود از طریق جویبر از ضحاک او از ابن عباس روایت کنند که این قسمت از آیه «وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا» درباره امیة بن خلف الجمحى نازل شده که به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: فقرا را از نزد خود بیرون کن و با صنادید اهل مکه معاشرت بنماى و این گفتار مورد رضا و خشنودى خداوند نبوده است، ابوهریرة گوید: عیینة بن حصین به رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شد در حالتى که سلمان نزد پیامبر بود. عیینة گفت: یا محمد هنگامى که نزد تو مى آئیم باید این مرد را بیرون کنى سپس این آیه نازل شد و نظیر این شأن و نزول در آیه ۵۳ سوره انعام است.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۳#link278 | آيات ۲۷ - ۳۱ سوره كهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۳#link278 | آيات ۲۷ - ۳۱ سوره كهف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۳#link279 | مفاد كلى اين آيات وربط آنها با آيات قبل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۳#link279 | مفاد كلى اين آيات وربط آنها با آيات قبل]]
خط ۴۱: خط ۴۶:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۳#link286 | رواياتى درباره تقاضاى مشركين از پيامبر مبنى بر دور ساختن افراد فقير از خود،ورواياتى ديگر در ذيل آيات گذشته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۳۳#link286 | رواياتى درباره تقاضاى مشركين از پيامبر مبنى بر دور ساختن افراد فقير از خود،ورواياتى ديگر در ذيل آيات گذشته]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۳#link125 | &nbsp;&nbsp;آيه ۲۸ ـ ۳۱]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۳#link125 | &nbsp;&nbsp;آيه ۲۸ ـ ۳۱]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۳#link126 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۳#link126 | &nbsp;&nbsp; تفسير: ]]
خط ۵۰: خط ۵۷:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link131 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۴ - لباسهاى زينتى در جهان ديگر]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link131 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۴ - لباسهاى زينتى در جهان ديگر]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link132 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۵ - نزديك شدن به ثروتمندان به خاطر ثروتشان]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۶۴#link132 | &nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;&nbsp;۵ - نزديك شدن به ثروتمندان به خاطر ثروتشان]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً «28»
وبا كسانى كه پروردگارشان را (همواره و در هر) صبحگاه و شامگاه مى‌خوانند و خشنودى او را مى‌جويند، خود را شكيبا ساز و ديدگانت را از آنان برمگير كه زيور دنيا را بطلبى و از كسانى كه دلشان را از ياد خود غافل كرده‌ايم و در پى هوس خويشند و كارشان بر گزافه و زياده روى است، پيروى مكن.
===نکته ها===
در طول تاريخ، اغنيا و ثروتمندان كافر، پيوسته شرط ايمان آوردن خود را طرد فقرا و بينوايان مى‌دانستند، چنانچه از نوح چنين درخواستى كردند و حضرت در جواب آنان فرمود:
«ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا» «2» من مؤمنان را به خاطر تهيدستى طرد نمى‌كنم. در زمان‌
----
«1». يونس، 15.
«2». هود، 29.
جلد 5 - صفحه 163
پيامبر اسلام نيز از آن حضرت مى‌خواستند تهيدستانى چون سلمان و ابوذر و عمار و خباب را از خويش براند تا آنان ايمان آورده و همراه او شوند. اين آيه از چنين تفكّر و عملى نكوهش مى‌كند.
امام صادق و امام باقر عليهما السلام فرمودند: مراد از خواندن خداوند در صبحگاه و شامگاه، اقامه‌ى نماز است. «1»
===پیام ها===
1- ثروتمندان براى منصرف كردن پيامبر از معاشرت با تهى‌دستان مؤمن تلاش مى‌كردند و پيامبر در برابر آن تلاشها، مأمور به مقاومت شد. «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ»
2- همدلى با تهى‌دستان سخت است، ولى بايد تحمّل كرد. «وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ»
3- پايبندى به دعا و نيايش، شرط شايستگى افراد براى مصاحبت و همنشينى است. وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ‌ ...
4- رهبر بايد نسبت به محرومان همدل وهمدم باشد، نه بى‌اعتنا. «2» وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ‌ ... وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ‌
5- دعاى دائمى وخالصانه، ارزشمند است. «بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ»
6- در آغاز و پايان هر روز بايد به ياد خدا بود. «بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ»
7- براى بدست آوردن دنيا و رضايت سرمايه‌داران، از تهى‌دستان فاصله نگيريم.
«تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
8- زشت‌ترين كار آن است كه مردم به خدا توجّه كنند، ولى رهبر، به دنيا.
يُرِيدُونَ وَجْهَهُ‌ ... وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا 9- خطر دنياطلبى تا حدّى است كه خداوند، به پيامبران هم هشدار مى‌دهد.
«وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا»
----
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». در آيه‌ى 52 سوره انعام آمده: «فتطردهم فتكون من الظّالمين» طرد مؤمنان با ظلم برابر است.
جلد 5 - صفحه 164
10- كسى كه بدنبال دنيا مى‌رود، از مسير رهروان الهى خارج مى‌شود. يُرِيدُونَ وَجْهَهُ‌ ... تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا دنياگرايى در مقابل خداگرايى است.
11- كيفر دنياگرايى، غفلت از ياد خداوند است. «تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ»
12- ارزش ياد خدا، به ريشه‌دار بودن آن در قلب وروح است. «أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا»
13- انسان گام به گام سقوط مى‌كند؛ اوّل غفلت، آنگاه هوسرانى و سپس مسير انحرافى. «أَغْفَلْنا اتَّبَعَ هَواهُ‌ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»
14- رهبرى افراد غافل، هواپرست و افراطى ممنوع است. «أَغْفَلْنا اتَّبَعَ هَواهُ‌ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»
15- اعتدال، ارزش و زياده‌روى ضد ارزش است. «وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً «28»
شأن نزول: «1» جمعى از رؤساى مشركين خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله عرضه داشتند كه اين فقراء را كه بوى عرق لباس آنان متأذّى گرداند، از مجلس خود دور فرما تا ما با تو مجالست كنيم. و چون ما كه اشراف عرب هستيم با تو نشينيم، لا جرم همه عرب ميل كنند به صحبت تو. حضرت به جهت اهتمام و سعى كه در اسلام آنها داشت، به خاطر مباركش خطور كرد كه براى اصحاب، وقتى خاص مقرر فرمايد: آيه شريفه نازل شد:
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ‌: و وادار كن به شكيبائى نفس خود را. مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ‌: با آنانكه مى‌خوانند و مى‌پرستند و ستايش كنند پروردگار خود را.
بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِ‌: به بامداد و شبانگاه. مراد دو طرف روز است يا نماز صبح و عصر، يا جميع اوقات، يعنى شب و روز به پرستش حق مشغولند. يُرِيدُونَ وَجْهَهُ‌: مى‌خواهند رضاى او را و مى‌جويند اطاعت او را. وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ‌: و بايد كه در نگذرد چشمهاى تو از ايشان، يعنى بايد كه نظر از ايشان بر ندارى و به غير آنها التفات نكنى. تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا: در حالتى كه به آن نگريستن و توجه داشتن به غير، خواهى آرايش دنيا را. و چون مسلم است كه‌
----
«1» مجمع البيان ج 3 صفحه 465.
جلد 8 - صفحه 44
حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله را هرگز به دنيا و زينت آن ميل نبوده، پس مراد آنست كه عمل خود را مشابه عمل كسى مكن كه به زينت دنيا مايل است، زيرا مايل به دنيا، از فقرا معرض، و بر اغنياء مقبل باشد.
وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا: و فرمان مبر كسى را كه غافل گردانيده‌ايم قلب او را از ياد كردن ما به طريق تخليه و خذلان و منع لطف و توفيق به سبب سوء اختيار او كفر را، و اصرار بر عناد و لجاج و انكار. وَ اتَّبَعَ هَواهُ‌: و پيروى كرده است هواى نفس خود را. وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً: و باشد كار معاند جاحد، تباه و ضايع؛ يا موجب ندامت و هلاكت، يا تجاوز كرده از صواب.
تنبيه: خاتمه آيه دال است بر آنكه حقيقت اغفال، فعل حق تعالى نيست به تقرير دو مقدمه:
مقدمه 1: برهان عقلى حاكم است در حسن و قبح افعال، و هر فعلى كه عقل حكم نمايد به قبحش، صدور آن از ذات خداوندى محال است، زيرا ذات احديت، غنى مطلق و عالم است به جهات قبح. و با وجود غنا و علم، صدور فعل قبيح بدون مرجح ترجيح بلا مرجح، و از حكيم على الاطلاق محال است.
مقدمه 2: مسلم است هر عملى را جزائى است كه به وجود آن در خارج جزا مترتب گردد، و چون معاندين اعراض از حق و عناد و لجاج پيش گرفته و به قدرى مصر شدند كه به هيچ وجه از آيات الهيه و بيّنات سبحانيه متنبّه نگشتند، لا جرم پاداش عمل آنها كه اغفال قلب باشد وارد گرديد؛ بر كسى بحث نيست.
خود كرده را تدبير چيست؟.
خاتمه: على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) فرمايد: آيه شريفه در باره سلمان فارسى نازل شد، كسائى پشمينه داشت كه در آن طعام خوردى و دثار و رداء خود نمودى. روزى عيينة بن حصين بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله وارد، در حالى كه سلمان خدمت حضرت بود، هوا به غايت گرم، و رداى سلمان عرق نموده، عيينه از بوى آن متأذى و گفت: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، وقتى ما خدمت تو رسيم اين شخص و احزابش را بيرون نما، و چون ما خارج شديم هر كه خواهد
جلد 8 - صفحه 45
بيايد نزد تو؛ آيه شريفه نازل شد كه‌ «وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا» «1» و البته مقام شامخ نبوى صلّى اللّه عليه و آله اجلّ است از آنكه خلاف رضاى سبحانى از آن حضرت صادر گردد، پس آيه شريفه آگاهى امّت است تا بدانند كه محبوبيت و مقرّبيت درگاه الهى به ايمان و تقوى و اعمال صالحه و ملكات حسنه است، گرچه لباس شخص كهنه و بدنش پژمرده باشد. و مطروديت بارگاه الهى به كفر و شرك و اعمال ناشايسته و صفات رذيله است، اگرچه لباس شخص زرين و بدنش سيمين باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً «28» وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً «29»
ترجمه‌
و بردبار كن خود را با آنانكه ميخوانند پروردگارشان را در بامداد و شبانگاه ميخواهند رضاى او را و نبايد در گذرد دو چشمت از ايشان با آنكه بخواهى آرايش زندگانى دنيا را و اطاعت مكن كسيرا كه غافل نموديم دل او را از ياد خود و پيروى نمود خواهش دل خويش را و بوده است كارش تجاوز از حق‌
و بگو حق از پروردگار شما است پس هر كه خواهد ايمان آورد و هر كه خواهد كافر شود همانا ما آماده نموديم براى ستمكاران آتشى را كه احاطه كرده بآنها سرا پرده‌اش و اگر فرياد رسى خواهند فرياد رسى شوند بآبى مانند مس گداخته كه بريان ميكند رويها را بد است آنمشروب و بد است آتش كه متّكا باشد.
تفسير
قمّى ره فرموده نازل شده است در باره سلمان فارسى رحمه اللّه و در مجمع أبو ذر و صهيب و خباّب را هم اضافه فرموده وقتى كه جمعى از رؤساء كفّار از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درخواست كردند كه ايشانرا از اطراف خود دور فرما چون ما از بوى لباسشان متأذى ميشويم تا در محضرت حاضر شويم و استفاده نمائيم و آنحضرت مأمور بمجالست بافقراء اهل ايمان و اعراض از اجابت ملتمس رؤساء كفّار گرديد باين تقريب كه فرموده باز دار نفس خود را از ميل باجابت رؤساء كفّار بطمع ايمان آنها و اتباعشان و بساز با مجالست فقراء اهل ايمان كه ميخوانند پروردگارشان را در هر صبح و شام يا در تمام شبانه روز چون ظاهرا ايشان در صدر اسلام كارى جز نماز و دعا نداشتند با آنكه در اعمالشان منظور و مقصودى جز رضا و قرب الهى نبود و بر مگردان دو چشم لطف و رحمت خود را از ايشان بجانب اهل دنيا براى طلب زينت و پيرايه زندگانى چند روزه آن اگر چه ساحت پيغمبر اكرم منزّه از اين غرض است ولى چون اقبال باغنياء و اعراض از فقراء مظنّه اين تهمت است بايد مقام نبوّت مأمون از اين گمان باشد و اجابت منما ملتمس كسيرا كه ما او را بحال غفلت از ياد خودمان واگذار نموديم و پيروى نموده است از هواى نفس خود و دلخواه خويش و بوده است كار و رفتارش تجاوز از حدود الهى و پشت پا زدن بحقّ و حقيقت و در آيه دوم دستور بى‌اعتنائى بايمان آنها را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم داده كه بآنها بفرمايد بيان حقّ و حقيقت از جانب پروردگار شما شد پس هر كس مايل بحقّ باشد ايمان بياورد و هر كس پيرو هواى نفس باشد كافر شود نفع و ضرر ايمان و كفر شما بخودتان‌
----
جلد 3 صفحه 423
ميرسد بحال من تفاوتى ندارد عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين وعيد است از خداوند نسبت بكفّار و ظاهرا اين بيان براى آنستكه كسى از ظاهر آيه استفاده ترخيص كفر را ننمايد چون امر در اينمقام براى تهديد است و مؤيّد اين نكته است آنكه بعدا فرموده ما مهيّا نموديم براى ستمكاران بخويش و خلق آتشى را كه مانند سرا پرده بر آنها احاطه دارد و هر گاه از شدّت عطش فرياد رسى خواهند فرياد رسى شوند بآبى كه مانند مس و ساير فلزّات گداخته است در گرمى يا دردى روغن زيت كه چون نزديك نمايند آنرا بدهانشان براى آشاميدن رويهاشان از شدت حرارت آن بريان گردد و اينكه از آوردن چنين آبى بفرياد رسى تعبير شده براى مشاكله با كلام سابق است كه در صنايع بديعيّه مذكور است بد شربت ناگوارى است مهل و بد تكيه گاه و جاى ناروائى است آتش جهنّم ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ اصبِر نَفسَك‌َ مَع‌َ الَّذِين‌َ يَدعُون‌َ رَبَّهُم‌ بِالغَداةِ وَ العَشِي‌ِّ يُرِيدُون‌َ وَجهَه‌ُ وَ لا تَعدُ عَيناك‌َ عَنهُم‌ تُرِيدُ زِينَةَ الحَياةِ الدُّنيا وَ لا تُطِع‌ مَن‌ أَغفَلنا قَلبَه‌ُ عَن‌ ذِكرِنا وَ اتَّبَع‌َ هَواه‌ُ وَ كان‌َ أَمرُه‌ُ فُرُطاً «28»
و صبر بده‌ نفس‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌با‌ مؤمنيني‌ ‌که‌ ميخوانند خداي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌هر‌ صبح‌ و شام‌ و قصد و اراده ‌آنها‌ فقط قربة ‌الي‌ اللّه‌ خالصا لوجه‌ اللّه‌ ‌است‌ و چشم‌هاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آنها‌ برنگردان‌ و توجّه‌ باشراف‌ و اعيان‌ كني‌، اراده‌ كني‌ زينت‌هاي‌ زندگاني‌ دنيوي‌
جلد 12 - صفحه 347
‌را‌ و اطاعت‌ مكن‌ كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌ما ‌او‌ ‌را‌ غافل‌ ‌از‌ ياد ‌خود‌ كرده‌ايم‌ و قلبش‌ متوجه‌ ‌بما‌ نيست‌ و متابعت‌ مي‌كند هواي‌ نفس‌ ‌خود‌ ‌را‌ و كارهاي‌ ‌او‌ افراط و اسراف‌ و تجاوز ‌از‌ حدّ ‌است‌، مفسرين‌ گفتند ‌که‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ ‌با‌ اشراف‌ و اعيان‌ و بزرگان‌ كفار و مشركين‌ مجالسة داشت‌ ‌براي‌ تأليف‌ قلوب‌ ‌آنها‌ و اتباع‌ ‌آنها‌ ‌که‌ تمايل‌ بايمان‌ پيدا كنند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ نازل‌ شد ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ مجالست‌ نكند و ‌با‌ فقراء ‌از‌ مؤمنين‌ مجالست‌ نمايد لكن‌ ‌اينکه‌ غلط صرف‌ ‌است‌ بلكه‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ ‌با‌ فقراء كمال‌ رأفت‌ ‌را‌ داشت‌ ‌حتي‌ فرمود:
(انا فقير احب‌ّ الفقراء)
‌حتي‌ دارد
(عرض‌ ‌عليه‌ مفاتيح‌ الدنيا فلم‌ يقبلها)
و فرمود دوست‌ دارم‌ يك‌ روز داشته‌ باشم‌ شكر كنم‌ و يك‌ روز نداشته‌ باشم‌ صبر كنم‌ و تمام‌ مطابق‌ دستور الهي‌ ‌بود‌ لذا ميفرمايد وَ اصبِر نَفسَك‌َ عادت‌ بده‌ نفس‌ ‌خود‌ ‌را‌ بصبر مَع‌َ الَّذِين‌َ يَدعُون‌َ رَبَّهُم‌ بِالغَداةِ وَ العَشِي‌ِّ ‌با‌ مؤمنين‌ ‌که‌ هميشه‌ اشتغال‌ بعبادت‌ دارند و خداي‌ ‌خود‌ ‌را‌ مي‌خوانند ‌که‌ فقراء مؤمنين‌ هستند ‌که‌ اشتغالي‌ جز بعبادت‌ ندارند بِالغَداةِ وَ العَشِي‌ِّ صبح‌ و شام‌ كنايه‌ ‌از‌ دوام‌ ‌است‌ روز و شب‌ مشغول‌ بنماز و دعا و ذكر و بياد ‌خدا‌ هستند يُرِيدُون‌َ وَجهَه‌ُ.
‌در‌ باب‌ عبادت‌ علاوه‌ ‌از‌ آنكه‌ قصد قربت‌ معتبر ‌است‌ قصد خلوص‌ ‌هم‌ لازم‌ ‌است‌ ‌که‌ عمل‌ قربة ‌الي‌ اللّه‌ خالصا لوجه‌ اللّه‌ ‌باشد‌ اينها قصد رياء و سمعه‌ و خودنمايي‌ ندارند فقط محضا للّه‌ عبادت‌ مي‌كنند وَ لا تَعدُ عَيناك‌َ عَنهُم‌ چشم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نپوش‌ كناره‌گيري‌ نكن‌ ترك‌ معاشرت‌ و مجالست‌ ‌با‌ ‌آنها‌ نفرما تُرِيدُ زِينَةَ الحَياةِ الدُّنيا دنيا ‌با‌ جميع‌ زخارف‌ ‌او‌ و زينت‌هاي‌ ‌او‌ بقدر پر كاه‌ ارزش‌ ندارد وَ ما هذِه‌ِ الحَياةُ‌-‌ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَ لَعِب‌ٌ عنكبوت‌ ‌آيه‌ 64.
قُل‌ مَتاع‌ُ الدُّنيا قَلِيل‌ٌ
دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة
بقاء و ثباتي‌ ندارد فاني‌ و زائل‌ ميشود مؤمن‌ دلبستگي‌ بدنيا ندارد چه‌ رسد بانبياء و اولياء بالأخص‌ حضرت‌ رسالت‌ و اوصياء ‌آن‌ حضرت‌ و اهل‌ بيت‌ طاهرين‌ ‌او‌ وَ لا تُطِع‌ مَن‌ أَغفَلنا قَلبَه‌ُ عَن‌ ذِكرِنا البته‌ حضرت‌ اطاعت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نمي‌كند ‌اينکه‌ جمله‌ ‌براي‌ رفع‌ طمع‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ مي‌
جلد 12 - صفحه 348
آمدند و اصرار بليغ‌ داشتند ‌که‌ حضرت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ موافقت‌ كند و ‌او‌ ‌را‌ بزرگ‌ و امير ‌خود‌ قرار دهند و ‌از‌ اموال‌ و زينت‌هاي‌ دنيا باو بدهند خداوند ميفرمايد اينها ‌از‌ ‌خدا‌ غافل‌ شدند و ‌از‌ ذكر ‌او‌ دور شدند و توجّه‌ ببتهاي‌ ‌خود‌ كردند نبايد اطاعت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نمود و ‌با‌ ‌آنها‌ موافقت‌ كرد وَ اتَّبَع‌َ هَواه‌ُ.
و همچنين‌ كساني‌ ‌که‌ هوا پرستند نبايد اطاعت‌ كرد أَ فَرَأَيت‌َ مَن‌ِ اتَّخَذَ إِلهَه‌ُ هَواه‌ُ جاثيه‌ ‌آيه‌ 22 وَ كان‌َ أَمرُه‌ُ فُرُطاً.
فرط ‌از‌ افراط ‌است‌ بمعني‌ زياده‌روي‌ و اسراف‌ و تجاوز ‌يعني‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر و معاصي‌ زياده‌روي‌ مي‌كنند و ‌از‌ حد گذرانيده‌اند ‌با‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ نبايد معاشرت‌ و مجالست‌ نمود و اطاعت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كرد و ‌اينکه‌ يك‌ تكليف‌ بزرگي‌ ‌است‌ ‌که‌ مؤمن‌ بداند ‌با‌ ‌که‌ مجالست‌ كند و ‌با‌ ‌که‌ ترك‌ مراوده‌ كند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
اشاره
(آیه 28)
شأن نزول:
جمعی از ثروتمندان مستکبر و اشراف از خود راضی عرب به حضور پیامبر صلّی اللّه علیه و آله رسیدند، و در حالی که اشاره به مردان با ایمانی همچون سلمان، ابو ذر، صهیب، و خباب و مانند آنها می‌کردند، گفتند: ای محمّد! اگر تو در صدر مجلس بنشینی، و این گونه افراد را از خود دور سازی (و خلاصه مجلس تو مجلسی در خور اشراف و شخصیتها! بشود) ما نزد تو خواهیم آمد ولی چه کنیم که با وجود این گروه جای ما نیست! در این هنگام آیه نازل شد و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور داد که هرگز تسلیم این سخنان فریبنده تو خالی نشود و همواره با افراد با ایمان و پاکدلی چون سلمانها و أبو ذرها باشد.
به آنان فرمود: حمد خدا را که نمردم تا این که او چنین دستوری به من داد که با امثال شما باشم، «آری! زندگی با شما، و مرگ هم با شما خوش است»!
ج3، ص39
تفسیر:
پاکدلان پا برهنه! از جمله درسهایی که داستان اصحاب کهف به ما آموخت این بود که معیار ارزش انسانها پست و مقام ظاهری و ثروتشان نیست. این آیه در حقیقت همین مسأله مهم را تعقیب می‌کند و به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین دستور می‌دهد: «با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند و تنها رضای او را می‌طلبند» (وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ).
سپس به عنوان تأکید ادامه می‌دهد: «و هرگز به خاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها بر مگیر!» (وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا).
باز برای تأکید افزونتر اضافه می‌کند: «و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن» (وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا).
«همانها که از هوای نفس پیروی کردند» (وَ اتَّبَعَ هَواهُ).
«و (همانها که همه) کارهایشان افراطی است» و خارج از رویّه و توأم با اسرافکاری (و کان امره فرطا). از آنجا که طبع آدمی در لذتهای مادی همیشه رو به افزون طلبی است، در همه شاخه‌های هوی و هوس، دائما رو به افراط گام بر می‌دارد تا خود را هلاک و نابود سازد.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس