گمنام

المائدة ١٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
۲۳٬۶۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶
QRobot edit
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۹#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۹#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۴#link249 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۴۴#link249 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‌ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «13»
پس (بنى‌اسرائيل را) به خاطر شكستن پيمانشان لعنت كرديم (و از رحمت خويش دور ساختيم) و دل‌هايشان را سخت گردانيديم. آنان كلمات (الهى) را از جايگاه‌هاى خود تحريف مى‌كنند و بخشى از آنچه را به آنان تذكّر داده شده بود فراموش كردند، و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى‌شوى (هر روز توطئه و خيانتى تازه دارند) مگر اندكى از ايشان (كه سنگدل و تحريف‌گر و خائن نيستند). پس، از آنان درگذر و از لغزش‌هايشان چشم بپوش. همانا خداوند نيكوكاران را دوست مى‌دارد.
===نکته ها===
در اوّلين آيه‌ى اين سوره، وفاى به پيمان‌ها و در آيه‌ى قبل، پيمان خداوند با بنى‌اسرائيل آمده است. اين آيه آثار خلف وعده و پيمان‌شكنى را مطرح مى‌كند.
نسيان گاهى به معناى فراموشى غير اختيارى است كه انتقادى بر آن نيست؛ ولى گاهى به معناى بى‌اعتنايى وبى‌توجّهى است كه قابل انتقاد است. مانند؛ موردى كه در اين آيه آمده است. «نَسُوا حَظًّا»
===پیام ها===
1- از پيمان‌شكنى بنى‌اسرائيل و عواقب آن عبرت بگيريم. فَبِما نَقْضِهِمْ‌ ... لَعَنَّاهُمْ‌
2- پيمان‌شكنى با خدا، عامل محروميّت از لطف الهى و زمينه‌ى پيدايش سنگدلى است. لَعَنَّاهُمْ‌ ... جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً در آيه‌ى 77 سوره‌ى توبه نيز پيمان‌شكنى با خدا، سبب پيدايش نفاق است. «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ»
جلد 2 - صفحه 257
3- گروهى از بنى‌اسرائيل، همواره اهل خيانت بودند. «لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‌ خائِنَةٍ مِنْهُمْ»
4- پيامبر صلى الله عليه و آله دائماً بر اعمال ورفتار يهود ناظر بودند. «لا تَزالُ تَطَّلِعُ»
5- در برخورد با دشمن، انصاف را فراموش نكنيم. ( «إِلَّا قَلِيلًا» يعنى همه‌ى بنى‌اسرائيل توطئه‌گر نبودند.)
6- عفو و صفح، از مصاديق احسان است. فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ‌ ... الْمُحْسِنِينَ‌
7- عفو و گذشت كردن از كافر نيز احسان ونيكى است. فَاعْفُ عَنْهُمْ‌ ... إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ‌
8- نيكوكار، محبوب خداست. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‌ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «13»
----
«1» نهج البلاغه، خطبه 16.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 41
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ‌: پس بسبب شكستن ايشان عهدى را كه از ايشان گرفته بوديم كه از جمله نقض عهد، تكذيب رسل و كشتن انبيا و اعتنا ننمودن به كتاب و ضايع ساختن احكام و واجبات آن، و كتمان صفات حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله‌ لَعَنَّاهُمْ‌: رانديم و طرد نموديم ايشان را از رحمت خود، يا مسخ گردانيديم آنها را به خوك و ميمون، يا خوارى جزيه را بر آنها وضع كرديم. در مجمع‌ «1» گويد: آيه شريفه، تسليه خاطر عاطر رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله است كه: تعجب منما از يهود و آنانكه اذيت به تو و اصحاب تو نمايند و نقض عهد و عذرخواهى كنند، بدرستى كه اين دأب و عادت اسلاف ايشان است كه: اخذ ميثاق بر طاعت خود نمودم در زمان موسى عليه السّلام، و مبعوث ساختم دوازده نفر نقيب را، پس شكستند ميثاق را؛ لذا دور كردم ايشان را از رحمت خود. وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً: و قرار داديم دل‌هاى ايشان را بسيار سخت بر سبيل عقوبت.
تنبيه- اين مطلب محقق گرديده كه ذات اقدس الهى از قبايح منزه و مبرى باشد، لذا اينگونه آيات به يكى از وجوه تفسير شود: 1- قرار داديم دلهاى ايشان را سخت بر سبيل عقوبت، به اين وجه كه الطاف خاصه لين القلب را از آنها برداشتيم. 2- آنكه بسبب فرط عناد و انكار، تخليه نموديم و بعد از اتمام حجت، آنها را واگذاشتيم و آثار قسى القلب ظاهر و هويدا شد. 3- به جهت عدم تدبر و تأمل در آيات بينه و حجج ظاهره، سلب توفيق آنها فرموديم و قسى القلب گرديدند و از شنيدن تهديدات و مشاهده آيات اصلا متأثر نشدند.
----
«1» مجمع البيان ج 2 صفحه 172.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 42
4- بواسطه انهماك در طغيان و عصيان، حكم فرموديم به قساوت قلب آنان؛ بنابر اين مواعظ و نصايح در آنها تأثير نيافت كه الطاف خاصه لين القلب را از آنها باز داشتيم، يعنى به جهت فرط عناد و جحود و عدم تدبر در آيات واضحه هاديه، تخليه نموديم و آنها را در وادى ضلالت بگذاشتيم و سلب توفيق و لطف نموديم، تا آنكه قلوب آنها قساوت تامه يافته از استماع تخويفات و مشاهده آيات اصلا متأثر نشد، يا آنكه بسبب عدم قبول آنها حق را، حكم فرموديم به قساوت قلوب آنها كه متأثر نشود در آنها موعظه.
يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ‌: تغيير و تبديل مى‌دهند كلمات تورات را از جاهاى آن، يعنى حكم تورات را مأوّل مى‌گردانند به تأويلات فاسده و تغيير مى‌دهند صفات پيغمبر صلى اللّه عليه و آله را. وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ‌: و ترك كردند بهره و نصيب وافر را از آنچه پند داده شده بودند در تورات از متابعت پيغمبر آخر الزمان، مانند كسى كه چيزى را فراموش و بدين جهت ترك آن نمايد و بجا نياورد. يا معنى آنكه بنى اسرائيل تحريف تورات كردند و بسبب شآمت اين فعل شنيع، احكام غير محرفه از خاطر ايشان محو شد؛ چنانچه از ابن مسعود مروى است كه: قد ينسى المرء بعض العلم بالمعصية يعنى گاهى فراموش مى‌كند مرد بعضى از علوم را بسبب شآمت معصيت، و بعد اين آيه تلاوت نمود. نعم ما قيل:
شكوت الى حبيب سوء حفظى‌
فار شدنى الى ترك المعاصى‌
و علّله بانّ العلم فضل‌
و فضل اللّه لا يعطى لعاصى‌
وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‌ خائِنَةٍ مِنْهُمْ‌: و هميشه هستى تو كه مطلع مى‌شوى بر خيانتى از يهود. حاصل آنكه خيانت و غدر از عادت يهود و اسلاف ايشان است، هميشه آن را از آنها مى‌يابى. إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ‌: مگر عده قليلى از آنها كه خائن نيستند مانند ابن سلام و اصحاب او كه ايمان آرند. فَاعْفُ عَنْهُمْ‌: پس عفو كن از ايشان اگر توبه كنند و ايمان آورند. وَ اصْفَحْ‌: و رو بگردان از ايذاى ايشان اگر ملتزم جزيه شوند. يا عفو و صفح بر سبيل اطلاق است و آن منسوخ باشد به‌
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 43
آيه‌ «قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ» «1». إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ‌: بدرستى كه خداوند دوست مى‌دارد نيكوكاران را، يعنى لازمه دوستى كه جزاى احسان باشد نسبت به محسنين، مرعى دارد. اين تعليل امر است به صفح و ترغيب به آن و تنبيه بر آنكه عفو از كافر خائن احسان است، چه جاى آنكه مؤمن باشد.
در معراج السعاده- از حضرت سيد الساجدين عليه السّلام مروى است: حق تعالى روز قيامت، اولين و آخرين را جمع مى‌فرمايد. پس منادى ندا كند كدامند اهل فضل. طايفه‌اى قيام نمايند. ملائكه گويند: چه چيز است فضل شما؟ گويند: صله مى‌نموديم به هر كه از ما قطع مى‌كرد، و عطا مى‌نموديم به هر كه ما را محروم مى‌ساخت، و عفو مى‌نموديم از هر كه به ما ظلم مى‌كرد.
ملائكه گويند: راست گفتيد، اهل فضليد، داخل بهشت شويد. «2» و حضرت باقر عليه السّلام فرمود: پشيمانى بر عفو بهتر و آسانتر است از پشيمانى بر انتقام و عقوبت. «3» و همينقدر در فضل عفو و احسان كافيست كه از صفات ذات اقدس الهى است.
بدى را بدى سهل باشد جزا
اگر مردى، أحسن الى من أسا
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى‌ خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ «13»
----
جلد 2 صفحه 186
ترجمه‌
پس براى شكستن آنها پيمانشان را لعنت نموديم آنها را و گردانديم دلهاى آنانرا سخت تغيير ميدهند سخنان را از جايهاى خود و فراموش كردند قسمتى را از آنچه پند داده شده بودند بآن و هميشه مطلع ميشوى بر خيانتى از آنها مگر اندكى از آنها پس در گذر از ايشان و صرف نظر كن همانا خدا دوست دارد نيكى كنندگانرا
تفسير
لعنت خداوند مكرر بيان شده است كه طرد از درگاه رحمت الهى است و قساوت قلب بآنستكه از آيات الهى متأثر نشود و خوف و رجائى در او روى ندهد و اين اثر وضعى نقض عهد با خدا استكه بواسطه اضافه عهد بخداوند صحت استناد بحق دارد و تحريف كلم همان تغييراتى استكه در اوصاف حضرت ختمى مرتبت كه در تورية ذكر شده است ميدادند و نسيان امر الهى عبارت از پشت گوش انداختن مواعظ و ارشادهاى انبيا استكه قسمت مهمى از آنها را كه مخالف با هواى نفسشان بود در طاق نسيان گذاردند و هر روز پيغمبر اكرم (ص) بخيانتى از خيانتهاى آنها مطلع ميشد يا دسته از آنها را مشاهده مى‌فرمود كه با آنحضرت خيانت مينمودند و عموما آنها اين قبيل مردم بودند بلى چند نفر هم از قبيل عبد اللّه سلام مردمان سليم النفس كه كتمان از حق نمينمودند بين آنها پيدا ميشد و خداوند باحترام اين قبيل صلحا پيغمبر اكرم را امر بعفو و اغماض از جرائم همه آنها فرمود بلكه اشاره فرمود بآنكه اگر علاوه بآنها احسان هم بنمائى نزد خداوند محبوب خواهى بود تا وقتى كه جرأت و جسارت آنها از حد گذشت كه اين آيه منسوخ گرديد و پيغمبر اكرم (ص) مأمور بقتال با آنها شد چنانچه قمى ره فرموده است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَبِما نَقضِهِم‌ مِيثاقَهُم‌ لَعَنّاهُم‌ وَ جَعَلنا قُلُوبَهُم‌ قاسِيَةً يُحَرِّفُون‌َ الكَلِم‌َ عَن‌ مَواضِعِه‌ِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمّا ذُكِّرُوا بِه‌ِ وَ لا تَزال‌ُ تَطَّلِع‌ُ عَلي‌ خائِنَةٍ مِنهُم‌ إِلاّ قَلِيلاً مِنهُم‌ فَاعف‌ُ عَنهُم‌ وَ اصفَح‌ إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ المُحسِنِين‌َ «13»
‌پس‌ بواسطه‌ نقض‌ (شكستن‌) ‌آنها‌ عهد و ميثاق‌ ‌خود‌ ‌را‌ لعن‌ كرديم‌ (دور نموديم‌ ‌از‌ رحمت‌ ‌خود‌) ‌آنها‌ ‌را‌ و قلوب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ قسي‌ّ نموديم‌ و بسبب‌ قساوت‌ قلب‌ و دوري‌ ‌از‌ رحمت‌ كلمات‌ الهي‌ ‌را‌ تحريف‌ نمودند ‌از‌ موضع‌ ‌خود‌ جابجا كردند
جلد 6 - صفحه 322
جاي‌ ‌هر‌ كلمه‌ كلمه‌ ديگري‌ گذاردند و فراموش‌ كردند ‌آن‌ حظّ و نصيبي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ متذكر نموديم‌ ‌که‌ مغفرت‌ و دخول‌ جنّت‌ ‌باشد‌ و ‌لا‌ يزال‌ مطلع‌ ميشوي‌ بخيانتهاي‌ ‌آنها‌ مگر قليلي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ بميثاق‌ ‌خود‌ وفا كردند ‌پس‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مورد عفو ‌خود‌ قرار ده‌ و ‌از‌ تقصيرات‌ ‌آنها‌ صرفنظر نما محققا ‌خدا‌ دوست‌ ميدارد احسان‌ كنندگان‌ ‌را‌ فَبِما نَقضِهِم‌ مِيثاقَهُم‌ بعض‌ مفسرين‌ گفتند ‌ما ‌در‌ ‌بما‌ زائد ‌است‌ و مكرر گفته‌ايم‌ كلمه‌ زائده‌ ‌در‌ قرآن‌ نيست‌ و توهّم‌ كردند ‌که‌ مراد ‌از‌ نقض‌ ميثاق‌ معاهده‌ ‌بود‌ ‌که‌ پيغمبر ‌با‌ ‌آنها‌ نمود ‌که‌ همراهي‌ ‌با‌ مشركين‌ نكنند و تخلف‌ نمودند، و بعضي‌ گفتند قرارداد جزيه‌ بوده‌ لكن‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ همان‌ عهد و ميثاقي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ مذكور شد ‌از‌ اقامه‌ نماز و ايتاء زكاة و ايمان‌ برسل‌ و اعزاز ‌آنها‌ و صرف‌ مال‌ ‌در‌ سبيل‌ و راه‌ خداوند ‌که‌ احكام‌ الهي‌ ‌را‌ پشت‌ پا زدند و انبياء ‌را‌ كشتند و ‌در‌ شرط غوطه‌ور گشتند و ‌از‌ تورات‌ موسي‌ و زبور داود و انجيل‌ عيسي‌ هيچ‌ نام‌ و نشاني‌ نگذاشتند.
لَعَنّاهُم‌ ‌در‌ دنيا گرفتار قتل‌ و غارت‌ و اسيري‌ شدند و بعضي‌ مسخ‌ شدند بقرده‌ و ‌در‌ آخرت‌ معذّب‌ بسخت‌ترين‌ عذاب‌ گرفتار.
وَ جَعَلنا قُلُوبَهُم‌ قاسِيَةً ‌که‌ الان‌ ‌هم‌ مشاهده‌ ميشود ‌که‌ هيچ‌ طائفه‌ ‌حتي‌ طبيعي‌ قساوت‌ قلب‌ ‌آنها‌ بمقدار يهود نيست‌ بالاخص‌ ‌با‌ مسلمين‌ خصوصا ‌اگر‌ اولاد پيغمبر باشند ‌ يا ‌ نام‌ پيغمبر ‌را‌ داشته‌ باشند ‌حتي‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ نسبت‌ بيكديگر ‌از‌ زن‌ و فرزند فقط دوستي‌ ‌آنها‌ ‌با‌ مال‌ و زخارف‌ دنيوي‌ ‌است‌.
يُحَرِّفُون‌َ الكَلِم‌َ عَن‌ مَواضِعِه‌ِ تحريف‌ عبارت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ كلمه‌ ‌را‌ ‌بر‌ دارند و جاي‌ ‌او‌ كلمه‌ ديگر گذارند و ‌اينکه‌ معمول‌ يهود و نصاري‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصر و زماني‌ بوده‌ و هست‌ ‌اگر‌ طبع‌ عهد قديم‌ و جديد ‌را‌ مشاهده‌ كني‌ ‌با‌ طبع‌ سابق‌ ‌آن‌ بسيار مخالفت‌ دارد بخصوص‌ جملاتي‌ ‌که‌ بشارت‌ بوجود مقدّس‌ نبي‌ اسلام‌ و اسم‌ شريف‌ ‌او‌ ‌است‌
جلد 6 - صفحه 323
تغييرات‌ كلّي‌ داده‌اند خذلهم‌ اللّه‌ ‌تعالي‌ و لعنهم‌ لعنا كثيرا.
وَ نَسُوا حَظًّا مِمّا ذُكِّرُوا بِه‌ِ ‌که‌ تغفير سيئات‌ و دخول‌ جناني‌ ‌که‌ تجري‌ ‌من‌ تحتها الانهار ‌باشد‌.
وَ لا تَزال‌ُ تَطَّلِع‌ُ عَلي‌ خائِنَةٍ مِنهُم‌ ‌اگر‌ مراجعه‌ كنيد باحوال‌ يهود و نصاري‌ ‌از‌ عهد موسي‌ و عيسي‌ ‌تا‌ عصر حاضر خيانت‌هاي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ حدّ و حصر خارج‌ چنانچه‌ كتب‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ شاهد ‌است‌.
إِلّا قَلِيلًا مِنهُم‌ بعضي‌ توهّم‌ كردند ‌که‌ ‌اينکه‌ استثناء ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ ‌با‌ پيغمبر ‌صلي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ معاهده‌ جزيه‌ ‌ يا ‌ ترك‌ مساعده‌ ‌با‌ مشركين‌ و ترك‌ جنگ‌ ‌با‌ مسلمين‌ ‌است‌ ‌که‌ قليلي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ باين‌ معاهدات‌ ثابت‌ بودند لكن‌ ظاهر ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ استثناء راجع‌ بجملات‌ همين‌ ‌آيه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ قليل‌ بمعاهدات‌ و ميثاقي‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌خدا‌ بسته‌ بودند باقي‌ و ثابت‌ بودند و دستور آمد ‌از‌ جانب‌ حق‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ دسته‌ قليل‌ مساعدت‌ فرما زيرا اينها قابل‌ هدايت‌ هستند و قساوت‌ قلب‌ اينها ‌را‌ نگرفته‌ و مورد لعن‌ الهي‌ نشدند و خيانتي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ سر نزده‌ و تحريف‌ كلمات‌ ‌را‌ نكرده‌اند و آخرت‌ ‌را‌ فراموش‌ نكرده‌ و ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ حق‌ و حقيقت‌ هستند فَاعف‌ُ عَنهُم‌ ‌اگر‌ تقصيري‌ ‌در‌ مورد ‌شما‌ كرده‌اند ‌آنها‌ ‌را‌ عفو فرما (و اصفح‌) ‌از‌ تقصيرات‌ ‌آنها‌ ‌در‌ گذر چنانچه‌ وظيفه‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ نسبت‌ بكفار همين‌ بوده‌ ‌با‌ كمال‌ ملايمت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دعوت‌ باسلام‌ ميكرد و ‌براي‌ ‌آنها‌ اقامه‌ معجزه‌ مينمود و ‌آنها‌ بشرف‌ اسلام‌ مشرف‌ ميشدند و ‌اگر‌ لجاج‌ و بهانه‌گيري‌ و عناد و عصبيت‌ ‌در‌ ‌آنها‌ مشاهده‌ مينمود ‌با‌ ‌آنها‌ جهاد ميكرد.
إِن‌َّ اللّه‌َ يُحِب‌ُّ المُحسِنِين‌َ چه‌ احساني‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ تيه‌ ضلالت‌ و كفر نجات‌ دهد و بشاه‌ راه‌ هدايت‌ بياورد و ‌از‌ شقاوت‌ و عذاب‌ جهنم‌ بسعادت‌ و بهشت‌ سوق‌ دهد كُنتُم‌ عَلي‌ شَفا حُفرَةٍ مِن‌َ النّارِ فَأَنقَذَكُم‌ مِنها آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 103، و ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ معلوم‌ ميشود ‌که‌ ‌اينکه‌ جمله‌ منافي‌ ‌با‌ آيات‌ جهاد نيست‌ ‌که‌ بعضي‌ توهم‌ كردند ‌که‌ ‌اينکه‌ حكم‌ نسخ‌ ‌شده‌ بآيات‌ جهات‌، و اللّه‌ العالم‌.
324
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


کاربر ناشناس