البقرة ٧٠: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
QRobot edit
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۵#link319 | آيات ۶۳ ۷۴ بقره]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۵#link319 | آيات ۶۳ ۷۴ بقره]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۵#link320 | برداشتن كوه بمنظور اكراه مردم نبوده]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۵#link320 | برداشتن كوه بمنظور اكراه مردم نبوده]] | ||
خط ۴۵: | خط ۴۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۷#link332 | در زندگى اجتماعى ، انسان ناچار از تقليد است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱_بخش۲۷#link332 | در زندگى اجتماعى ، انسان ناچار از تقليد است]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link279 | آيه ۶۷ - ۷۴]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link279 | آيه ۶۷ - ۷۴]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link280 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link280 | آيه و ترجمه]] | ||
خط ۵۵: | خط ۵۸: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link286 | ۳ انگيزه قتل چه بود؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link286 | ۳ انگيزه قتل چه بود؟]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link287 | ۴ نكات آموزنده اين داستان]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱_بخش۷۲#link287 | ۴ نكات آموزنده اين داستان]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«70» قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ | |||
(بار ديگر به موسى) گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه تا بر ما روشن كند چگونه گاوى باشد؟ زيرا اين گاو بر ما مشتبه شده و اگر خداوند بخواهد (با توضيحات تو) حتماً هدايت خواهيم شد. | |||
---- | |||
«1». مائده، 101. | |||
«2». تفسير نمونه، ج 5، ص 96. | |||
«3». شرح ابنابىالحديد، ج 18، ص 102. | |||
جلد 1 - صفحه 137 | |||
===نکته ها=== | |||
اعتدال در هر كارى يك ارزش است. گاهى افراد با ديدن نشانهاى بسيار ساده، يقين پيدا مىكنند، ولى برخى با وجود بيان صريح؛ «أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» وسوسه مىكنند. نبايد در بيانهاى روشن و صريح، دچار وسوسه شد. | |||
پيامبر عليه السلام فرمود: بنىاسرائيل مأمور ذبح يك گاو ساده و معمولى بودند، لكن چون سخت گرفتند و بهانه آوردند، خداوند نيز بر آنان سخت گرفت. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- توجّه به مسائل فرعى، انسان را از تمركز نسبت به مسائل اساسى، باز مىدارد. | |||
«إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا» | |||
2- روحيّهى لجاجت باعث مىشود حقّ بر انسان مشتبه شود. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا» | |||
3- گاهى سؤال براى تحقيق و علم و آگاهى نيست، بلكه نشانهى روح لجاجت و طفره رفتن است. «يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا» | |||
4- رهبران الهى، سعهى صدر دارند و جسارت را به روى خود نمىآورند. (كلمه «رَبَّكَ» بجاى «ربّنا» يك نوع جسارت بود كه بارها تكرار شد، ولى حضرت موسى به روى خود نياورد.) | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (70) | |||
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ: گفتند بخوان و سؤال كن پروردگار خود را، يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ: تا بيان فرمايد براى ما چيست حقيقت آن گاو از جهت تميز. إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا: به درستى كه گاوان متشابه شدهاند بر ما، كه ميانه سال زرد رنگ بسيارند، وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ: و به درستى كه ما اگر خدا خواهد، هر آينه از جمله راه يافتگان و هدايت شدگان باشيم، بدين گاو يا به قاتل عاميل. | |||
از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه اگر قوم موسى ان شاء اللّه نمىگفتند هرگز آن گاو را نمىيافتند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنا ما هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (70) | |||
ترجمه | |||
گفتند بخوان براى ما پروردگارت را بيان كند براى ما چيست آن همانا آن گاو مشتبه شد بر ما و همانا ما اگر بخواهد خدا هر آينه هدايت شدگانيم.. | |||
تفسير | |||
باز بنى اسرائيل قانع باوصاف مذكور نشدند و طالب مزيد توضيح و تبيين در اوصاف آن گاو شدند و مدعى حيرت و شبهه در مصداق و فرد مأمور به گشتند و اگر كلمه مباركه انشاء اللّه را نگفته بودند هرگز بيان نشده بود براى آنها اوصاف آتيه و اين كلمه اذعان است از بنده كه تمام اختيار در دست او نيست و اراده خدا فوق اراده مخلوق است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذ قالَ مُوسي لِقَومِهِ إِنَّ اللّهَ يَأمُرُكُم أَن تَذبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَن أَكُونَ مِنَ الجاهِلِينَ (67) قالُوا ادعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّن لَنا ما هِيَ قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِكرٌ عَوانٌ بَينَ ذلِكَ فَافعَلُوا ما تُؤمَرُونَ (68) قالُوا ادعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّن لَنا ما لَونُها قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفراءُ فاقِعٌ لَونُها تَسُرُّ النّاظِرِينَ (69) قالُوا ادعُ لَنا رَبَّكَ يُبَيِّن لَنا ما هِيَ إِنَّ البَقَرَ تَشابَهَ عَلَينا وَ إِنّا إِن شاءَ اللّهُ لَمُهتَدُونَ (70) قالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرضَ وَ لا تَسقِي الحَرثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها قالُوا الآنَ جِئتَ بِالحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما كادُوا يَفعَلُونَ (71) | |||
(و ياد كن زماني را که موسي بقومش گفت خداوند شما را امر ميكند که گاوي بكشيد، قومش گفتند آيا ما را استهزاء ميكني! فرمود بخدا پناه ميبرم از اينكه از نادانان باشم، گفتند پروردگار ترا بخوان براي ما تا بيان كند که آن گاو چيست! گفت پروردگار من ميفرمايد که آن گاوي است که نه پير باشد و نه جوان جوان بلكه ميان اينکه دو باشد پس آنچه مأموريد بجاي آوريد، گفتند پروردگارت را بخوان که براي ما بيان كند که اينکه گاو چه رنگ است! موسي گفت پروردگار من ميفرمايد که آن گاو زرد سير است رنگ او بينندگان را بسرور ميآورد، گفتند پروردگارت را بخوان که براي ما بيان كند که اينکه چگونه گاوي است! زيرا که اينکه گاو بر ما مشتبه است و بدرستي که ما اگر خدا بخواهد هر آينه هدايت شدگانيم موسي گفت پروردگار من | |||
جلد 2 - صفحه 56 | |||
ميگويد آن گاوي که از او زياد كار نگرفتهاند به اينكه او را بخيش بسته و زمين را شيار نموده باشند و نه با او كشت را آب داده باشند، و آن گاو بيعيب است و رنگ مخالف رنگ تنش در او نيست، گفتند اكنون حق را آوردي، پس از آن گاو را ذبح نمودند و حال آنكه نزديك بود بجا نياورند). | |||
شرح الفاظ آيات | |||
تَذبَحُوا از ذبح است و اصل آن بمعني شقّ و شكافتن باشد و بمعني بريدن حلقوم آيد و ذبح شرعي آنست که شرايطي که در شريعت اسلام براي آن مقرر شده رعايت شود که مسلمان بودن ذبح كننده و نام خدا بردن، و رو بقبله بودن، و قطع اوداج اربعه با آهن نمودن است، و بَقَرَةً گاو ماده باشد و گاو نر را ثور گويند و تاء آن تاء وحدت است نه تاء تأنيث مانند تمر و تمرة و اصل بقر بمعني شكافتن باشد و گاو را براي آن بقر گفتند که براي شخم زمين را ميشكافد و هُزُواً بمعني سخريه و استهزاء باشد و در آن سه لغت است هزو (بضم زاء با واو) و هزء (بسكون زاء با همزه) و هزء (بضم زاء با همزه) ولي چنانچه در مقدّمه اينکه كتاب متعرض شديم معتبر همان قرائت سياهي است که بتواتر از زمان نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم تا اينکه زمان بما رسيده است و قرائت سياهي هُزُواً بضمّ زاء و با واو است و همين گفتار در كفوا جاريست. | |||
الجاهِلِينَ جهل در اينجا مقابل عقل است که آن را حمق گويند نه مقابل علم و از اينکه جمله استفاده ميشود که استهزاء و سخره نمودن عمل احمقانه است و از ساحت قدس انبياء دور است. | |||
ما هِيَ از جواب حضرت موسي استفاده ميشود که اينکه سؤال از سنّ بقره بوده است و در اخبار دارد که اگر بني اسرائيل اينکه سؤالات را ننموده و يك بقره ذبح كرده بودند امتثال امر شده بود ولي هر چه بيشتر سؤال شد حكم | |||
جلد 2 - صفحه 57 | |||
سختتر شد، و توهم نشود که احكام ثانويه و ثالثيه و رابعيه ناسخ حكم اولي باشند تا اشكال شود که نسخ قبل از عمل جايز نيست بلكه اينها تقييداتي است نسبت باطلاق حكم اول، و تأخر بيان از وقت حاجت هم نيست زيرا که وقت عمل موسع بوده و ممكن است حكمت اينکه تقييدات عقوبت آنها در كثرت سؤال و مسامحه در عمل باشد چنانچه در روايات وارده از نبي اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت رضا «ع» است که « | |||
و لكن شدّدوا فشدّد اللّه عليهم | |||
» (و فارض) بمعني مسنّ و سالدار است و (بكر) بمعني جوان است که هنوز زايش ننموده و فحل نديده است و فارض و بكر چون از صفات مختصه اناث است از اينجهت احتياج بعلامت تأنيث ندارد با اينكه بقره علامت تأنيث دارد نه از جهت تاء زيرا گذشت که تاء وحدت است بلكه از جهت لفظ بقره مقابل ثور (و عوان) بمعني هر چيزي است که در نيمه سنّ باشد، و از كلمه فَافعَلُوا ما تُؤمَرُونَ ممكن است استفاده شود که ديگر سؤال نكنيد و بر خود كار را مشكل ننمائيد ولي باز آنها از رنگ بقره سؤال نمودند جواب آمد صَفراءُ فاقِعٌ لَونُها تَسُرُّ النّاظِرِينَ صفراء بمعني زرد و فاقع بمعني شديد الصفرة و زرد سير است و تأكيد صفراء است (و لونها) فاعل است براي فاقع، و ضمير (تسر) راجع ببقره است يعني صفاء آن بقره ناظران را خرّم كند. | |||
باز بني اسرائيل سؤال را ادامه داده و از كار كرده بودن يا نبودن آن پرسيدند جواب آمد لا ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرضَ وَ لا تَسقِي الحَرثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِيَةَ فِيها اصل (ذلول) بمعني سهل الانقياد و رام است و مراد اينست که بواسطه كار گرفتن و بار كشيدن از او رام و كار شكسته نشده باشد (و تثير الارض) بيان (لا ذلول) است و اثارة الارض بمعني شيار كردن زمين است و گاو نر را از اينجهت ثور گويند که زمين را با او شيار كنند، وَ لا تَسقِي الحَرثَ كشت را آب نداده باشد يعني بوسيله او | |||
جلد 2 - صفحه 58 | |||
آب كشي براي زراعت نشده باشد و مُسَلَّمَةٌ بمعني سالم و بيعيب است و شية از و شيء و بمعني هر رنگي است که مخالف رنگ عمده چيزي باشد مانند خالهاي سفيد که در گاو سياه رنگ باشد و نحو آن. | |||
جِئتَ بِالحَقِّ يعني حق صفات گاو را بيان فرمودي بطوري که ديگر اشتباهي روي ندهد وَ ما كادُوا يَفعَلُونَ بمعني كادوا ان لا يفعلون است يعني نزديك بود که اينکه كار را نكنند. | |||
و اينکه قضيه تمهيد و مقدمه است براي قصه که در آيه بعد ذكر ميفرمايد و آن قصه ملخص آن بطوري که قمي ره از حضرت صادق عليه السّلام و صدوق ره از حضرت رضا عليه السّلام روايت كردهاند اينست که مردي در بني اسرائيل پسر عموي خود را براي امتناع از دادن دخترش را باو از روي خدعه كشت و بني اسرائيل را بقتل او متهم نمود و خود قاتل مقتول را نزد موسي آورد و مطالبه خون او را نمود و اينکه امر در ميان آنها سخت بزرگ شد و هر كدام از خود آن را دفع مينمودند پس در كار خود بحضرت موسي مراجعه نمودند و خداوند خواست که حقيقت امر را مكشوف سازد پس دستور فرمود گاوي را باين اوصاف كشتند و بعض از آن گاو را به مقتول زدند تا زنده شد و خبر داد که همان مدعي خون (پسر عمش) قاتل اوست. | |||
و سرّ تقديم اينکه قسمت اينکه قصّه بر قسمت اول آن که در آيه بعد ذكر ميشود اينست که مقدمه تمهيديه باشد براي خطابي که در آن آيه بني اسرائيل را مخاطب قرار ميدهد تا مقصود از جمله فقلنا اضربوه ببعضها مفهوم شود. | |||
59 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
(آیه 70)- باز «گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما روشن کند این چگونه گاوی باید باشد»؟ از نظر نوع کار کردن (قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ). | |||
«چرا که این گاو برای ما مبهم شده» (إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا). | |||
«و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد»! (وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||