نوح ١٩
کپی متن آیه |
---|
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِسَاطاً |
ترجمه
نوح ١٨ | آیه ١٩ | نوح ٢٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِسَاطاً»: پهن. گسترده و فراخ.
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۴ سوره نوح
- دعوت نوح «ع»، به اصول سه گانه دين: توحید و نبوت و معاد
- بعضى از گناهانی كه با ايمان آوردن، آمرزيده مى شود
- وسعت آمرزش گناهان، به مقدار وسعت ايمان و عمل صالح است
- مقصود از تأخیر انداختن اجل غیر مسمّی، به اجل معیّن
- شكايت نوح «ع»، از قومش به خداى متعال
- اثر استغفار از گناهان در رفع بلاها و گشودن باب نعمت ها
- معناى آيه: «مَا لَكُم لا تَرجُونَ للّه وَقاراً»
- اثبات «وقار» و «ثبوت» در ربوبيّت، برای خدای تعالی
- وجه اين كه ماه را «نور» در آسمان ها، و خورشيد را «چراغ» ناميد
- مراد از اين كه فرمود: «شما را چون گیاه، از زمين رويانيد»
- شكوه حضرت نوح «ع» از نافرمانى قوم خود و پیروی از توانگران عیاش
- بحث روایی: (روايتى درباره برخی از آیات سوره نوح)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً «13» وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً «14» أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19» لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً «20»
شما را چه شده كه از عظمت خداوند نمىترسيد؟ در حالى كه خداوند شما را در مراحل گوناگون آفريده است. آيا نمىبينيد كه خداوند چگونه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريده است. و ميان آنها ماه را نورى و خورشيد را چراغى قرار داده است. و خداوند شما را همچون گياهى از زمين روياند. سپس شما را در همان زمين باز مىگرداند و شما را بيرون مىآورد. و خداوند زمين را براى شما بسترى گسترده قرار داده است. تا در راههاى وسيع آن رفت و آمد كنيد.
جلد 10 - صفحه 235
نکته ها
كلمه «وقار» به معناى ثبوت و چيزى است كه سبب عظمت مىشود. «اطوار» جمع «طور» به معناى حالت، مرحله يا صنف است.
«بساط» از «بسط» به معناى گسترده و «فجاج» جمع «فج» به معناى جاده وسيع است.
كلمه «رجاء» در مقابل يأس است و هرگاه با حرف نفى بيايد به معناى خوف است، يعنى:
شما را چه شده كه از عظمت خدا نمىترسيد؟ امام باقر عليه السلام مىفرمايند: معناى آيه اين است:
«لا تخافون لله عظمة» «1»
برخى مقصود «رجاء» را اعتقاد دانستهاند، زيرا كسى كه به چيزى اميد دارد قهراً به آن اعتقاد دارد و معناى آيه اين است: چه شد شما را كه براى خدا عظمتى قائل نيستيد. «2»
«طباق» يا به معناى موافق و مطابق است و يا به معناى طبقه طبقه قرار گرفتن روى هم.
انسان در برخاستن از عناصر طبيعت و زمين، در رشد تدريجى، در كهن شدن و خشك شدن، در باثمر بودن و بىثمر بودن، در تغذيه از زمين، در نياز دائمى به مربّى و باغبان، مثل ساير نباتات است. «أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً»
پیام ها
1- هشدار به شكل سؤال، يكى از شيوههاى تربيت است. ما لَكُمْ ...
2- توجه به مراحل آفرينش، انسان را به عظمت خداوند متوجه مىكند. «لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً»
3- حضرت نوح كه هزاران سال قبل از حضرت عيسى و موسى بوده، مردم را به زيستشناسى و كيهانشناسى دعوت كرد. خَلَقَكُمْ أَطْواراً ... سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
4- شناخت طبيعت، راهى براى شناخت خداست. أَ لَمْ تَرَوْا ...
5- تمام هستى، كلاس توحيد است. «خَلَقَكُمْ، خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ، جَعَلَ الْقَمَرَ، جَعَلَ الشَّمْسَ، أَنْبَتَكُمْ، يُعِيدُكُمْ، يُخْرِجُكُمْ»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير راهنما.
جلد 10 - صفحه 236
6- كارهاى الهى، هدفمند است. «جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً لِتَسْلُكُوا»
7- توجه به نقش خورشيد و ماه در زندگى بشر، راهى براى خداشناسى است.
جَعَلَ الْقَمَرَ ... نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً
8- بشر به سير و سفر و راههاى وسيع نياز دارد. «لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19»
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ: و خداى تعالى قرار داد براى شما، الْأَرْضَ بِساطاً: زمين را مانند فرش گسترده كه آرام در آن توان يافت و بر آن منقلب توان شد، مانند تقلب شما بر بساط.
جلد 13 - صفحه 333
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19»
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً «20» قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23» وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24»
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25» وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27» رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً «28»
ترجمه
آيا نمىبينيد چگونه آفريد خدا هفت آسمان را طبقه بر طبقه فوق يكديگر
و قرار داد ماه را در آنها روشنى و قرار داد خورشيد را چراغ
و خدا
جلد 5 صفحه 280
رويانيد شما را از زمين روئيدنى
پس باز ميگرداند شما را در آن و بيرون ميآورد شما را بيرون آوردنى
و خدا قرار داد براى شما زمين را فرشى گسترده
تا راه قرار دهيد از آن راههائى گشاده
گفت نوح پروردگارا همانا آنها نافرمانى كردند مرا و پيروى كردند كسى را كه نيفزود او را مالش و فرزندش مگر زيان
و مكر نمودند مكرى در نهايت بزرگى
و گفتند وا نگذاريد البتّه خدايان خود را و وا نگذاريد البتّه ودّ را و نه سواع را و نه يغوث و يعوق و نسر را
و بتحقيق گمراه كردند بسيارى را و زياد مفرما براى ستمكاران مگر هلاكت را
بسبب گناهانشان غرق شدند پس داخل كرده شدند در آتش پس نيافتند براى خود غير از خدا ياورانى
و گفت نوح پروردگارا مگذار بر زمين از كافران احدى را
همانا تو اگر وا گذارى آنها را گمراه ميكنند بندگان تو را و تولّد ننمايند مگر مرتكب معاصى و بسيار ناسپاس را
پروردگارا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و هر كه داخل خانه من شد با ايمان و مردان گرونده و زنان گرونده را و زياد منما براى ستمكاران مگر زيان را.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات استدلال بر عظمت و توحيد خود فرموده باين تقريب كه آيا نمىبينيد و نميدانيد كه خداوند چگونه هفت آسمان با اين عظمت را طبقه بر طبقه بالاى سر شما و بالاى يكديگر بدون ستون و تكيه گاهى خلق فرموده و نگهدارى ميكند و در آسمان اوّل كه مشهود شما است و جزء آسمان- هاى هفت گانه است ماه را كه نورانى و روشن است قرار داده تا از تابش نور و جمال منظر آن بهرهمند شويد و در آسمان چهارم خورشيد را قرار داده كه چراغ جهانيان باشد و با وجود آن از روشن نمودن چراغ بىنياز گردند و از فوائد بيشمار آن بهرهمند شوند و خداوند چنانچه گياه و اشجار را از زمين رويانيد نهال وجود حضرت آدم ابو البشر را هم از خاك زمين آفريد و مردم از او بوجود آمدند و مبدء خلق بنى آدم را هم كه نطفه است از ارزاق مولّده از خاك زمين توليد ميفرمايد پس همه از خاك بيرون شده و بايد در خاك پنهان شوند و روزى معيّن بعلم بارى بتوسط بارانيكه طبع منى در آن موجود است باز مانند نبات از
جلد 5 صفحه 281
زمين بايد روئيده و بيرون آيند براى رسيدگى بحسابشان و كلمه نباتا بجاى انباتا استعمال شده براى نزديك بودن آن بمعناى تشبيه يعنى خلق فرمود شما را از زمين مانند گياه كه ميرويد روئيدنى و خداوند زمين را مانند فرش در زير پاى بندگان گسترانيد تا بگيرند از آن براى خودشان راههاى گشاده وسيع و براى تضمّن سلوك بمعناى اخذ متعدّى بمن شده و پس از بيان اين نعم براى تنبيه بر وجوب اداء شكر آن رجوع بكلام حضرت نوح فرموده ميفرمايد نوح عرضه داشت پروردگارا قوم اطاعت مرا ننمودند و رعب مال و جاه و اولاد و احفاد اغنياء و رؤساء آنها كه ميگفتند اگر نوح مقرّب درگاه خدا بود ثروتمند ميشد آنها را گرفت و متابعت از اشراف نمودند با آنكه از مال و اولاد آنها ابدا بهرهاى به اواسط مردم نميرسيد بلكه از قبل آنها متضرّر هم ميشدند و مكر و حيله بسيار بزرگى كردند كه گفتهاند توطئه بر قتل آنحضرت بود و گفتند خدايان خود را از دست ندهيد خصوصا ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را كه اسامى بتهاى معروف عربستان است و بالنّسبه اهمّ از بتهاى ديگرند و بعضى گفتهاند اينها نامهاى مردمان صالحى كه در بين آدم و نوح بودند بوده است و چون آنها از دنيا رفتند جمعى براى تبرّك بآنان مجسّمه آنها را ساخته و نگهدارى كردند و پس از چندى عبادت نمودند آنها را و از آن جماعت منتقل بعرب شده و قمّى ره نقل فرموده كه قبل از حضرت نوح مردمان با ايمانى بودند كه از دنيا رفتند و فوت آنها موجب اندوه سايرين شد پس شيطان آمد و مجسمه آنها را ساخت تا مردم بآنها مأنوس شوند و چون مردم بآنها انس گرفتند و زمستان شد بردند آنها را در اطاقهاشان جاى دادند و چون چندى بر اين گذشت و مردم ديگرى بوجود آمدند باز شيطان نزد آنها آمد و گفت اينها خدايان پدران شمايند كه آنان اينها را عبادت ميكردند پس مردم عبادت كردند آنها را و گمراه شدند از آنها خلق بسيارى پس حضرت نوح نفرين كرد آنها را و خدا هلاكشان فرمود و در علل قريب به اين معنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز قمى ره نقل فرموده كه ودّ بت قبيله كلب و سواع از آن هذيل و يغوث از آن مراد و يعوق از آن همدان و نسر از آن حصين است و
جلد 5 صفحه 282
اينها قبائلى از عربند خلاصه آنكه رؤساء قوم بكمك شيطان مردم بسيارى را گمراه كردند و حضرت نوح از خدا خواست كه به آنها توفيق طاعت ندهد و در ضلالت باقى بدارد تا هلاك شوند چون قمّى ره ضلالا را بهلاكا و تدميرا از امام عليه السّلام ترجمه و تفسير فرموده و براى آنكه كسى تصوّر نكند هلاكت آنها براى سلب توفيق الهى از آنها بوده نه اعمال خودشان ميفرمايد بسبب گناهانشان غرق شدند و پس از آن داخل در آتش قبر و جهنّم شده و خواهند شد چون سلب توفيق هم در اثر اصرارشان بر كفر بوده و بتها نتوانستند با آنها كمكى نمايند و كلمه ما در ممّا خطيئاتهم زائده براى تأكيد است و در خاتمه حضرت نوح عرضه داشت پروردگارا احدى از اين كفّار را در روى زمين باقى مگذار چون اگر باقى بمانند اين جمع قليل از اهل ايمانرا هم گمراه ميكنند و بعد از اين جز فاسق فاجر مصرّ بكفر از اينها بوجود نخواهد آمد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند نوح از كجا ميدانست كه اولاد آنمردم مؤمن نميشوند فرمود از آنجا كه خدا باو فرمود همانا ايمان نميآورد بتو از قومت مگر كسانيكه تاكنون ايمان آوردهاند و بعد از آن طلب مغفرت فرمود براى خود و پدر و مادرش و كسانيكه داخل در بيت نبوّت شدند بدخول در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دخول در بيت من دخول در ولايت است چون كسيكه داخل در ولايت شود داخل در بيت انبياء شده و بعد دعا فرمود براى عموم اهل ايمان از امم سابقه و لا حقه و نفرين فرمود بر ستمكاران عموما بهلاكت اموالشان چون قمّى ره از امام باقر عليه السّلام تبارا را به خسارا تفسير فرموده كه بمعناى زيان و ضرر است با آنكه در لغت بمعناى هلاكت است و حقير باين نحو جمع نمودم و اللّه اعلم و شرح اين قصه و طوفان نوح در سور سابقه گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه ايمان بخدا داشته باشد قرائت سوره نوح را ترك نميكند و كسيكه آن سوره را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداوند او را در منازل خوبان و بهشت كرامت خود جاى خواهد داد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 283
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اللّهُ جَعَلَ لَكُمُ الأَرضَ بِساطاً «19» لِتَسلُكُوا مِنها سُبُلاً فِجاجاً «20»
و خداي متعال جعل فرمود از براي شما بني آدم زمين را پهن و وسيع براي اينكه سلوك كنيد و سير كنيد راههاي بسيار وسيع را. يكي از قدرت نمايي خداي متعال اينکه است که چون كره زمين اينکه ربعي که از آب بيرون است و محل سكونت بشر و ساير حيوانات بري است پست و بلندي بسيار دارد كوهها و درياچهها و رودخانهها و نهرها در آن بسيار است، و بشر مدني بالطبع است احتياج بيكديگر دارند چه بسيار يك مملكت نميتواند رفع احتياجات سكنه خود كند احتياج بممالك ديگر دارند خداوند زمين را پست و وسيع قرار داد و جادههاي بسيار وسيع در آن مقرر فرمود که از محلي بمحلي و شهري بشهري و مملكتي بمملكتي با وسائلي که در دست دارند سير كنند و مقاصد خود را انجام دهند حتي از درياها عبور كنند بتوسط كشتيها و امروز بتوسط هواپيماها بلكه وسائل امروزه بقدري توسعه پيدا كرده که با هم تكلم ميكنند و يكديگر را مشاهده ميكنند و باسرع وقت راههاي بعيد را طي ميكنند لذا ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 19)- بار دیگر به آیات آفاقی و نشانههای توحید در عالم بزرگ باز میگردد و از نعمت وجود زمین سخن میگوید، میفرماید: «و خداوند زمین را برای شما فرش گستردهای قرار داد» (و الله جعل لکم الارض بساطا).
نه آن چنان خشن است که نتوانید بر آن استراحت و رفت و آمد کنید، و نه آن چنان نرم است که در آن فرو روید و قدرت حرکت نداشته باشید.
به علاوه بساطی است گسترده و آماده و دارای همه نیازمندیهای زندگی شما.
نکات آیه
۱ - خداوند، زمین را گسترده و پهناور قرار داد. (و اللّه جعل لکم الأرض بساطًا) «بساط» (مانند «فراش» به معناى «مفروش») به معناى «مبسوط» (گسترده و پهناور) است.
۲ - زمین گسترده و پهناور، جلوه قدرت و عظمت خداوند (و اللّه جعل لکم الأرض بساطًا)
۳ - گستردگى و پهناورى زمین، براى انسان و در جهت مصالح و منافع او است. (و اللّه جعل لکم الأرض بساطًا) مطلب یاد شده، از تعبیر «لکم» (براى شما) استفاده مى شود.
۴ - گستردگى و پهناورى زمین براى بهرهورى، از نعمت هاى الهى براى بشر (و اللّه جعل لکم الأرض بساطًا)
۵ - گستردگى و پهناورى کنونى زمین، پس از گذشتن چندى از آفرینش نخستین آن بوده است. (و اللّه جعل لکم الأرض بساطًا) «جعل» در چند معنا به کار مى رود; از جمله آنها، تغییر دادن از صورت و حالتى به صورت و حالتى دیگر است (مفردات راغب). برداشت یاد شده مبتنى بر این معنا است.
موضوعات مرتبط
- انسان: مصالح انسان ۳; منافع انسان ۳
- خدا: افعال خدا ۱; نشانه هاى قدرت خدا ۲; نعمتهاى خدا ۴
- زمین: تاریخ زمین ۵; خلقت زمین ۵; فلسفه گسترش زمین ۳; گسترش زمین ۱، ۲، ۵
- نعمت: نعمت گسترش زمین ۴
منابع