غافر ٧٠
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ |
ترجمه
غافر ٦٩ | آیه ٧٠ | غافر ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْکِتَابِ»: قرآن. کتابهای آسمانی به طور کلّی. «مَآ أَرْسَلْنَا»: مراد سائر کتب آسمانی است با توجّه به این که (الْکِتَابِ) قرآن باشد. یا منظور وحی و شرائع است با توجّه به معنی دوم (الْکِتَابِ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «70»
كسانى كه كتاب خدا و آن چه را كه پيامبرانمان را به آن فرستاديم تكذيب كردهاند، پس به زودى (نتيجهى كار خود را) خواهند دانست.
نکته ها
در اين سوره سه بار سخن از جدال نابجا مطرح شده است:
الف) در آيهى 35، گناهى بزرگ و سبب مُهر خوردن بر دل معرّفى شده است.
ب) در آيهى 56، انگيزهى جدال را تكبّرى مىداند كه در سينهى مجادله كنندگان است.
ج) در اين آيه، انحراف و بى راهه رفتن جدال كنندگان آمده است. «1»
پیام ها
1- آشنايى با تاريخ اقوام لجوج گذشته، وسيلهى عبرت و مايهى آرامش براى اقوام امروز است. «أَ لَمْ تَرَ»
«1». تفسير نمونه.
جلد 8 - صفحه 290
2- جدال در آيات قرآن، بى راهه رفتن است. يُجادِلُونَ ... يُصْرَفُونَ
3- در شيوهى تبليغ، هشدار نيز جايگاه مثبتى دارد. «فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (70)
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ: مجادلان آنانند كه تكذيب كردند به قرآن، وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا: و به آنچه فرستادهايم به آن پيغمبران خود را از كتب آسمانى يا احكام و شرايع را تصديق نكردند، فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ: پس زود باشد كه بدانند عاقبت تكذيب و خاتمه ناگرويدن را.
«1» التوحيد، (چ جامعه مدرسين- قم)، باب 11 روايت 17 ص 147.
جلد 11 - صفحه 334
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جاءَنِي الْبَيِّناتُ مِنْ رَبِّي وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعالَمِينَ (66) هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (67) هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَ يُمِيتُ فَإِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (68) أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ (69) الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالْكِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ (70)
ترجمه
بگو همانا من نهى كرده شدم كه عبادت كنم آنانرا كه ميخوانيد غير از خدا چون آمد مرا دليلها از پروردگارم و امر كرده شدم كه تسليم شوم براى پروردگار جهانيان
او است آنكه آفريد شما را از خاك پس از نطفه پس از خون بسته پس بيرون ميآورد شما را بحال كودكى پس نگهميدارد تا برسيد بكمال قوّتتان پس تا بشويد پير مردانى و بعضى از شما كسى است كه ميميرد پيش از اين و تا برسيد بوقتى نامبرده شده و باشد كه شما بعقل دريابيد
او است آنكه زنده ميكند و ميميراند پس چون حكم كند بامرى جز اين نيست كه ميگويد مر او را بباش پس ميباشد
آيا نديدى آنانرا كه مجادله مينمايند در آيتهاى خدا كه بكجا برگردانده ميشوند
آنانكه تكذيب نمودند كتابرا و آنچه را كه فرستاديم بآن پيغمبرانمان را پس زود باشد كه بدانند.
جلد 4 صفحه 538
تفسير
خداوند متعال امر فرموده است به پيغمبر خاتم كه بمشركين مكه بفرمايد خدا مرا نهى فرموده از عبادت بتها كه معبود شما است چون بحجج و براهين الاهيّه براى من معلوم شده كه معبود بحق خداى يكتا است و جز او معبود باطل است هر چه باشد و مأمور شدم از جانب حق كه تسليم او امر پروردگار جهانيان باشم و بهيچ وجه نميتوانم با عقايد و اعمال شما موافقت نمايم و پس از اين دستور استدلال فرموده بر استحقاق خود براى پرستش و ستايش و نفى استحقاق غير باين تقريب كه او است آنخداوند قادر عليم حكيمى كه خلق فرمود شما را در ابتدا از خاك چون آدم عليه السّلام را كه پدر تمام خلق است از خاك آفريد و بعدا خلق فرمود شما را از نطفه كه آن هم از غذا توليد ميشود و غذا از خاك و بعدا از علقه كه خون بسته است و بعد شما را در احوال و اطوار مختلفه نقل دهد تا بيرون آورد شما را از رحم مادر در حاليكه كودك نوزاد باشيد و گفتهاند طفل در كلام عرب بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اينجا مراد جمع است يعنى بيرون ميآورد شما را اطفالى يك يك پس نشو و نما ميدهد شما را تا برسيد بكمال قوّه و رشد خودتان و كلمه اشدّ يا مفرد است بصورت جمع يا جمع است و مفرد ندارد يا مفرد آن شدّت بكسر است در هر حال در همين معنى استعمال ميشود كه از هجده تا سى سال باشد پس نگهدارى ميفرمايد شما را تا پير مردان سالخورده شويد و عمر طبيعى كنيد و بعضى هم قبل از رسيدن بحدّ رشد يا پير مردى مىميريد چون هر كس اجل مقدّر نامبرده معيّنى دارد در علم خدا كه بايد شما بندگان بآن برسيد و دار فانى را وداع نمائيد و اينها همه براى آنستكه شما تعقّل كنيد و خداشناس شويد و بوظيفه بندگى خود قيام نمائيد با علم و معرفت و از ثواب آن بهرهمند گرديد در آخرت كه دار باقى و مقرّ ابدى شما است و او همين طور كه شما را حيات داد از خاك مىميراند و باز خاك ميكند و باز زنده مينمايد در قيامت و بيرون ميآورد از خاك خلاصه آنكه اين كارها براى او زحمتى ندارد او وقتى بخواهد امرى واقع شود فورا واقع ميشود مانند آنكه بگويد موجود شو پس ميشود و گر نه معدوم كه قابل خطاب نيست كلام خدا فعل او است و تعجب در اين است كه با اين ادلّه دالّه بر توحيد خدا و رسالت تو كه قرآن مبين است مىبينى كفار مكه كه مجادله و مشاجره و اشكال تراشى ميكنند در آيات خدا و دلائل صدق
جلد 4 صفحه 539
تو چگونه منقلب و منصرف از حق بباطل ميشوند ولى مطمئن باش كه خدا آنانرا كه تكذيب قرآن تو را كه اكمل كتب آسمانى است نمودند و كسانى را كه تكذيب كردند ساير كتب سماوى را كه پيغمبران ما آوردند به مجازات كامل خواهد رسانيد و بعد از اين مىدانند كه چه عمل ناروائى از آنها صادر شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالكِتابِ وَ بِما أَرسَلنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوفَ يَعلَمُونَ (70)
اينکه هايي که مجادله ميكنند كساني هستند که تكذيب كردند كتاب را و بآنچه ما ارسال كرديم به او رسولان خود را پس زود باشد که معلوم شود بر آنها.
الَّذِينَ كَذَّبُوا بِالكِتابِ جنس كتاب را، نه تورية و نه زبور و نه انجيل و نه قرآن تمام را دروغ و افتراء و باطل و مزخرف ميشمارند که امروز اينکه نوع بشر بسيار هستند.
وَ بِما أَرسَلنا بِهِ رُسُلَنا تمام دستورات انبياء را منكر ميشوند و تكذيب ميكنند
جلد 15 - صفحه 399
فَسَوفَ يَعلَمُونَ که در قيامة حق روشن ميشود و باطل از بين ميرود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 70)- سپس به توضیح بیشتر در باره آنها پرداخته، میافزاید: «همان کسانی که کتاب (آسمانی) و آنچه رسولان خود را بدان فرستادهایم تکذیب کردند» (الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا).
و در پایان آیه آنها را با این سخن تهدید میکند: «آنان به زودی (نتیجه شوم کار خود را) میفهمند» (فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
نکات آیه
۱ - تکذیب کتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى، برخاسته از روح ستیزه جویى و حق ناپذیرى است. (ألم تر إلى الذین یجدلون ... الذین کذّبوا بالکتب و بما أرسلنا به رسلنا) جمله «الذین کذّبوا بالکتاب ...» بدل براى «الذین یجادلون...» مى باشد. در واقع تکذیب کنندگان همان مجادله گران اند که از سر لجاجت به تکذیب آیات الهى مى پردازند.
۲ - روح لجاجت و ستیزه جویى، از عوامل دین ستیزى و حق ناپذیرى (الذین یجدلون فى ءایت اللّه ... الذین کذّبوا بالکتب و بما أرسلنا به رسلنا)
۳ - فرستادگان الهى، علاوه بر داشتن کتاب آسمانى، داراى رهنمودها و دریافت کننده الهام هاى خاصى از جانب خداوند بودند. (بالکتب و بما أرسلنا به رسلنا) در صورتى که مقصود از «کتاب» جنس کتاب و مجموعه کتاب هاى آسمانى باشد; مراد از «بما أرسلنا به رسلنا» رهنمودهاى پیامبران و یا الهام هاى الهى به آنان - جدا از کتاب آسمانى - خواهد بود.
۴ - تهدید کافران لجوج و ستیزه جو، به عذاب الهى (الذین کذّبوا بالکتب ... فسوف یعلمون) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که جمله «فسوف یعلمون» - به قرینه آیه بعد (إذ الأغلال فى أعناقهم ...) - در مقام تهدید مى باشد.
۵ - قیامت، روز کشف حقایق (فسوف یعلمون)
موضوعات مرتبط
- حق: آثار حق ستیزى ۲; آثار حق ناپذیرى ۱; عوامل حق ناپذیرى ۲
- خدا: تهدیدهاى خدا ۴
- دین: آسیب شناسى دینى ۲
- دین ستیزى: عوامل دین ستیزى ۲
- رسولان خدا: تعالیم رسولان خدا ۳; منشأ تکذیب رسولان خدا ۱; وحى به رسولان خدا ۳
- عذاب: تهدید به عذاب ۴
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۵; ویژگیهاى قیامت ۵
- کافران: تهدید کافران ۴
- کتب آسمانى: ۳ منشأ تکذیب کتب آسمانى ۱
- لجاجت: آثار لجاجت ۲
منابع