شُعَيْب
ریشه کلمه
قاموس قرآن
يكى از پيامبران نامى كه اسم مباركش يازده بار در قرآن مجيد آمده است. او به مردم مدين مبعوث شده بود [اعراف:85]. پس از تبليغات طاقت فرسا عدهاى به شعيب ايمان آوردند و ديگران او را تكذيب كردند سر انجام او و مؤمنان از عذاب نجات بافته و ديگران بسخط خدا گرفتار گريدند [هود:94]. در اين هست كه آنهارا صيحه گرفت در سوره عنكبوت هست [عنكبوت:37] و در جاى ديگر آمده [شعراء:189]. از مجموع اين سه آيه به دست مىآيد، ابر عذاب در آسمان ظاهر شده سپس رعد و برقى مهيب برخاسته به طوريكه از شدّت صداى رعد همه به لرزه افتاده و بيجان شدهاند و شايد صاعقه هم آنها را گرفته است. شعيب همان است كه دختر خويش را به موسى تزويج كرد چنانكه مشروحاً در سوره قصص آمده است. گرچه در آن سوره نام شعيب ذكر نشده ولى مسلّم گرفتهاند كه مراد از«شيخ كبير» شعيب است و موسى از مصر به مدين آمده بود كه فرموده [قصص:23]. وگفتيم كه آن حضرت به اهل مدين مبعوث شده بود. نام مبارك شعيب در قرآن به دين قرار است: اعراف: 85،88،90،91،92. هود:84،87،91،94. شعراء:177. عنكبوت:36. نام اين پيامبر بزرگ در تورات فعلى رعوئيل است كه دختر خويش را به موسى داد (سفر خروج باب دوم بند18) در روايات اسلامى هست كه شعيب عليه السلام از شوق خدا آن قدر گريست تا چشمانش نابيناگرديد. شايد مراد آزرده شدن و كم نور شدن چشمانش باشد.