روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۷۳۹
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْفَرَائِضِ وَ الْمَوَارِيث
و روي صفوان بن يحيي عن عبد الله بن جندب عن هشام بن سالم قال سال حفص الاعور ابا عبد الله ع و انا حاضر فقال :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۷۳۸ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۷۴۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۴۴
و صفوان بن يحيى، از عبد اللَّه بن جندب، از هشام بن سالم، روايت كرده است كه گفت: حفص أعور با حضور من به امام صادق عليه السّلام معروض داشت كه پدرم أجيرى داشت، و آن أجير سپردهاى نزد پدرم داشت، پس اجير در گذشت، در حالى كه نه وارثى بجاى گذاشت، و نه خويشاوندى، و من اكنون در تنگنا قرار گرفتهام كه چگونه عمل كنم؟ پس امام فرمود: آن بينوايان تو را بسرگردانى شكّ و ترديد كشيدهاند. [آن بينوايان تو را بسرگردانى شك و ترديد كشيدهاند] پس گفتم: فدايت شوم، من از اين جهت در تنگنا افتادهام كه با آن چه كنم؟ فرمود: راه بر- خورد تو با آن مال همان راه برخورد تو با مال خود تو است، كه آن را حفظ ميكنى تا چون طالبى فراز آمد آن را به او بدهى.