روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۸۶
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْوَصِيَّة
و روي محمد بن احمد الاشعري عن السندي بن محمد عن يونس بن يعقوب عن ابي مريم ذكره عن ابيه :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۸۵ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۴۸۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۸
و محمّد بن احمد أشعرى، از سندىّ بن محمّد، از يونس بن يعقوب، از ابو مريم، بنقل از پدرش روايت كرده است كه: أمامه دختر ابو العاص بن ربيع كه مادرش زينب، دختر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بود، پس از رحلت حضرت فاطمه عليها السّلام در حباله نكاح علىّ بن ابى طالب عليه السّلام قرار داشت، و پس از شهادت امير المؤمنين عليه السّلام مغيرة بن نوفل در مقام همسرى أمامه جايگزين آن حضرت شد، پس گفتهاند كه او بدردى سخت مبتلا شد، چندان كه زبانش بند آمد، در اين ميان حسن و حسين پسران علىّ عليه السّلام نزد او آمدند، در حالى كه او قدرت سخن گفتن نداشت، پس آن دو در حالى كه مغيره اكراه ميداشت با أمامه بسخن پرداختند، و گفتند: آيا فلان شخص و خانوادهاش را آزاد كردهاى؟ پس أمامه با اشاره سر جواب مثبت ميداد، و باز گفتند: آيا فلان عمل و فلان اقدام را انجام دادهاى؟ و امامه بار ديگر- با اشاره سر- همچنان جوابى در مقام اثبات يا نفى ميداد، و قدرت آشكارا سخن گفتن را نداشت، و ايشان آن اقرار با اشاره را در جهت خواست او تنفيذ كردند و معتبر دانستند.