روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۱۳۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الْحُدُود
و روي حماد عن الحلبي عن ابي عبد الله ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۱۳۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۱۳۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۵ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۹۹
و عبيد اللَّه حلبى گويد: در باره مرديكه نزد شخصى آمده گفت: مرا دوستت فلانى فرستاده و گفته است كه فلان چيز و فلان مال را بمن بدهى تا براى او ببرم مرد او را تصديق كرده آنچه خواسته بود بوى تسليم كرد، بعد مرد آن دوست را ديد و گفت: فرستادهات آمد و آنچه خواسته بودى برايت فرستادم آن مرد گفت: من كسى را نزد تو نفرستادم و كسى براى من چيزى نياورده است، در حالى كه فرستاده مدّعى بود كه فرستاده اوست و نيز مال را باو تحويل داده است، امام صادق عليه السّلام فرمود: اگر آن شخص دليلى دارد كه او را نفرستاده است دست فرستاده را ميبرند، و اگر دليلى ندارد بايد سوگند خورد بخدا كه او را نفرستاده است و آن دهنده مال هر چه داده است از آن واسطه ميستاند. عرضكردم اگر واسطه گويد: بدبختى و نياز مرا بدين كار واداشت و چاره نداشتم چه؟ فرمود: دست او را قطع مىكنند چون مال ديگرى را بسرقت برده است