روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، أَبْوَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام-بَابُ الصُّلْح
روي عن صباح المزني رفعه قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۶۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۴۸
صباح مزنى بسند مرفوع نقل كرده كه دو تن نزد امير المؤمنين عليه السّلام آمده يكى از ايشان گفت: يا امير المؤمنين، با اين مرد در صبحانه هم غذا شدم من سه گرده نان آوردم و او پنج گرده و با هم مشغول خوردن بوديم كه مردى بر ما گذشت، او را به صحابه دعوت كرديم اجابت نموده با ما مشغول خوردن شد چون فارغ شديم وى هشت درهم در سفره نهاد و رفت. من برفيقم گفتم با هم نصف مىكنيم او نپذيرفت و گفت: مطابق سهميه نانها كه داشتيم تقسيم مىكنيم، حضرت فرمود: برويد و با يك ديگر صلح كنيد (يعنى مسأله قابلى نيست). مرد گفت: اين مرد حاضر نيست بيش از سه درهم بمن بدهد و مىخواهد پنج درهم از آن را براى خود بردارد، شما ميان ما حكم بفرمائيد. حضرت فرمود: اى بنده خدا آيا مىدانى سه گرده نان اگر هر يك سه قسمت شود نه قسمت خواهد شد؟ گفت: آرى، حضرت فرمود: مىدانى پنج گرده نان را هر يك سه قسمت كنيم پانزده قسمت مىشود گفت: آرى، فرمود پس (رويهم ۲۴ سهم مىشود كه هر يك هشت سهم خوردهايد) و تو از نه قسمت خود هشت سهم خوردهاى و يك سهم بميهمان دادهاى و رفيقت از پانزده سهمش هشت سهم را خود خورده و هفت سهم به ميهمان داده است، پس يك درهم سهم توست و هفت درهم سهم رفيقت. يكدرهم تو برادر و هفت درهم به رفيقت ده.