روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۶۷

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ الْمَعِيشَة

روي ابراهيم بن عبد الحميد عن ابي الحسن موسي بن جعفر ع قال :

وَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى‏ اَلنَّبِيِّ ص‏ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ قَدْ عَلَّمْتُ اِبْنِي هَذَا اَلْكِتَابَ‏ فَفِي أَيِّ شَيْ‏ءٍ أُسْلِمُهُ فَقَالَ أَسْلِمْهُ لِلَّهِ أَبُوكَ وَ لاَ تُسْلِمْهُ فِي خَمْسٍ لاَ تُسْلِمْهُ سَيَّاءً وَ لاَ صَائِغاً وَ لاَ قَصَّاباً وَ لاَ حَنَّاطاً وَ لاَ نَخَّاساً فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ وَ مَا اَلسَّيَّاءُ قَالَ اَلَّذِي يَبِيعُ اَلْأَكْفَانَ وَ يَتَمَنَّى مَوْتَ أُمَّتِي وَ لَلْمَوْلُودُ مِنْ أُمَّتِي أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ اَلشَّمْسُ وَ أَمَّا اَلصَّائِغُ فَإِنَّهُ يُعَالِجُ‏ غَبْنَ أُمَّتِي وَ أَمَّا اَلْقَصَّابُ‏ فَإِنَّهُ يَذْبَحُ حَتَّى تَذْهَبَ اَلرَّحْمَةُ مِنْ قَلْبِهِ وَ أَمَّا اَلْحَنَّاطُ فَإِنَّهُ يَحْتَكِرُ اَلطَّعَامَ عَلَى أُمَّتِي وَ لَأَنْ يَلْقَى اَللَّهَ اَلْعَبْدُ سَارِقاً أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ يَلْقَاهُ قَدِ اِحْتَكَرَ طَعَاماً أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ أَمَّا اَلنَّخَّاسُ فَإِنَّهُ أَتَانِي‏ جَبْرَئِيلُ ع‏ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ شَرَّ أُمَّتِكَ اَلَّذِينَ يَبِيعُونَ اَلنَّاسَ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۶۶ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۳۶۸
روایت شده از : حضرت محمد صلی الله علیه و آله
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۳
بخش : كتاب المعيشة
عنوان : حدیث حضرت محمد (ص) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۳ كِتَابُ الْمَعِيشَة‏‏ بَابُ الْمَعَايِشِ وَ الْمَكَاسِبِ وَ الْفَوَائِدِ وَ الصِّنَاعَات‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۰۸

ابراهيم بن عبد الحميد از موسى بن جعفر عليهما السّلام روايت كرد كه فرمود: مردى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمده عرض كرد: يا رسول اللَّه من فرزندم را خواندن و نوشتن و يا قرآن آموختم اكنون به كدام شغلش بگمارم. فرمود: رحمت خدا بر پدرت، او را به كار بگمار امّا مواظب باش كه همكار اين پنج كس نشود: سيّاء، صائغ، قصّاب، حنّاط، نحّاس. پرسيدم: سياء كيست؟ فرمود: آنكه كار او كفن فروشى است، چون همواره انتظار مردن امّت مرا دارد، و من يك طفل نوزاد امّتم را از آنچه آفتاب بر آن مى‏تابد بيشتر دوست دارم. و امّا صائغ (يعنى زرگر)، كه كارش مغبون كردن امّت من است، (زيرا هنگام خريد، مزد ساخت كم مى‏كند و هنگام فروش مى‏افزايد)، و امّا قصّاب، آنقدر حيوان مى‏كشد كه بكلّى رحمت از دلش بيرون مى‏رود، و امّا حنّاط (يعنى گندم فروش)، ارزاق مردم را احتكار مى‏كند و نزد من اگر بنده‏اى خداوند را ملاقات كند (مرگش فرا رسد) در حالى كه دزد باشد بهتر است از اينكه بميرد و چهل روز ارزاق عمومى را احتكار كرده باشد. و امّا نخّاس (يعنى برده فروش)، از اين جهت است كه جبرئيل عليه السّلام نزد من آمد و گفت: اى محمّد براستى كه شريرترين و فسادكننده‏ترين مردم از امّت تو، كسانى هستند كه انسان خريد و فروش مى‏كنند.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)