روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۰۰۰
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ الصَّيْدِ وَ الذَّبَائِح
روي محمد بن عذافر عن ابيه عن ابي جعفر ع قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۹۹۹ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱۰۰۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۴۷۳
محمّد بن عذافر گويد: پدرم نقل كرد كه به امام باقر عليه السّلام عرض كردم چرا خداوند خمر (باده)، و ميته، و خون، و گوشت خوك را حرام فرموده است؟ فرمود: خداوند متعال اين طور نبوده كه اينها را بر بندگانش حرام كند و غير اينها را حلال از جهت رغبتى كه به حلالها داشته و يا بىرغبتى كه به حرامهائى كه بر ايشان حرام فرموده داشته باشد، نه اين طور نبوده بلكه او عزّ و جلّ خود مردم را آفريده و مىداند چه چيز بدن آنها را مقاوم مىكند و صلاح حال ايشانست پس آنها را بر ايشان حلال كرده و استفاده بردن از آن را مباح و جايز شمرده است، و نيز دانسته است چه چيز براى آنها مضرّ است و زيان مىرساند و پس آنان را از خوردن يا ارتكاب آن نهى فرموده، و سپس همان منهيّات را بر شخص مضطرّ حلال كرده البتّه در هنگامى كه بدنش ياراى ماندن ندارد جز به خوردن آن، پس او را امر فرموده كه به آن مقدار كه از مرگ نجاتش دهد بخورد نه بيشتر، آنگاه امام فرمود: امّا مردار براستى كه كسى از آن نخورد مگر اينكه بدنش نحيف و زار شود، و توانائيش به سستى گرايد، و نسلش قطع (يعنى قدرت تناسل را از دست بدهد) و نميرد مگر بمرگ ناگهانى. و أمّا خوردن خون: (از آن جهت حرام است كه) بيمارى استسقاء كه باعث عطش و تشنگى دائمى است آورد، و شخص را مبتلا به مرض صفرا كند (اين اثر جسمانى) و موجب قساوت قلب و كم مهرى و بىرحم شدن مىشود به قسمى كه به او اميدى نيست كه به نزديكترين دوستانش رحم كند و يا به همنشينانش دلسوز باشد (اين اثر روانى). و امّا گوشت خوك: (از اين رو حرام است كه) خداوند تبارك تعالى جماعت و مردمى را بصورتهاى (حيوانات) مختلف مسخ نمود مانند خنزير و ميمون و خرس، سپس از خوردن آن حيوانات نهى فرمود تا از آنها استفاده نشود و اين عقوبت مسخ، كوچك شمرده نگردد. و امّا باده: پس آن را براى عمل و تباهيش حرام فرمود، سپس فرمود: هر كس ميگسار شد چون بت پرست باشد و رعشه دائمى بر اندامش افتد، و مردانگى و غيرتش زائل شود و چنان شود كه بر محارم خويش كه به زنا و ريختن خونشان همّت گمارد تا حدّى كه چون مست شود اطمينان نباشد كه بر محارم خويش روى نياورد و برنجهد در حالى كه عقل از او رفته است و نمىفهمد چه مىكند و خورندهاش از خوردن آن جز شرّ و تباهى چيزى براى خود نيفزايد.