روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۴
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، أَبْوَابُ الزَّكَاة-بَابُ عِلَّةِ وُجُوبِ الزَّكَاة
و روي حريز عن زراره و محمد بن مسلم :
من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۳ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۰۲
و حريز از زراره، و محمّد بن مسلم روايت كرده است كه ايشان به امام صادق عليه السّلام معروض داشتند: كه در باره قول خداى عزّ و جلّ كه فرمود:همانا كه اموال زكات، مخصوص فقرا و مساكين و تحصيل داران زكات و تأليف قلوب وآزاد كردن بردگان، و انفاق در راه خدا و درماندگان در راه سفر، فريضهاى از جانب خداست، آيا نظر شما اين است كه به همگى نامبردگان، اگر چه عارف به حق شما نباشند، داده مىشود؟ فرمود: امام به همگى ايشان عطا مىكند، زيرا كه ايشان به طاعت او معترفند. زراره گويد، گفتم: پس اگر عارف به حق شما نبوده باشند؟ امام فرمود: اى زراره اگر زكات را به كسانى ميدادند كه عارف بودند، و از غير ايشان بازمىداشتند، موردى براى اعطاى زكات يافت نميشد، و همانا كه زكات به افراد غير عارف داده مىشود، تا به دين راغب شوند، و در آن استوار بمانند. و اما امروز تو و يارانت آن را جز به افراد عارف ندهيد، و هر كه را از مسلمين يافتيد كه عارف بود به او عطا كنيد و به ساير افراد مردم عطا مكنيد. سپس فرمود: سهم مربوط به «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» و سهم مخصوص آزاد كردن بردگان عام است، يعنى هم اصناف كفّار را شامل مىشود، و هم اصناف مسلمين را و بقيّه سهام، خاصّ است- يعنى به مردم عارف اختصاص دارد-. (يعنى امامى مذهبان). راوى گويد: گفتم: اگر افراد عارف يافت نشوند؟ امام فرمود: خداى عزّ و جلّ فريضهاى را فرض نميكند كه اهل آن يافت نشوند گفتم: اگر اموال زكات براى ايشان كفايت نكند؟ فرمود: خداى عزّ و جلّ به آن اندازهكه براى فقرا كافى باشد در اموال اغنيا مقرر داشته است، و اگر ميدانست كه اين اندازه براى ايشان كفايت نميكند، هر آينه آن را افزايش ميداد، سختيها و تنگدستيهائى كه به فقرا ميرسد ارتباطى به فريضه خداى عزّ و جلّ ندارد، بلكه اين مشكلات از طرف كسانى به ايشان ميرسد كه از پرداختن حقّشان امتناع كردهاند، و اگر مردم حقوق فقرا را مىپرداختند، هر آينه ايشان به خوبى و خوشى زندگى ميكردند. و اما فقرا (كه از مستحقّين زكات بشمار مىآيند) اهل زمانت «۱» و نيازمندانند. و مساكين نيازمندانى از غير اهل زمانند. و عاملين بر زكات، تحصيل داران زكاتند. و سهم «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» بعد از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ساقط است، و سهم متعلق به «الرِّقابِ» در راه كمك به بردگانى صرف مىشود كه توانائى پرداختن مال المكاتبه را نداشته باشند، و «غارمين» كه در آيه آمده وامدارانى هستند كه وام دريافتى خود را در راه حق و صحيح صرف كرده باشند، ولى كارشان به ورشكستگى كشيده باشد. و مقصود از «سَبِيلِ اللَّهِ» يا راه خدا جهاد است، و «ابْنِ السَّبِيلِ» كه در آيه آمده كسى است كه مأوى و مسكن ندارد، بمانند شخص مسافر و راهگذرى كه ناتوان باشد. __________________________________________________
(۱) زمانت، به فتح اول، در لغت بمعنى بيماريهاى با واگير، يا نقص عضو، يا از كار افتادن نيروهاى بدن است.
و صاحب زكات، در صورتى كه همگى اقسام مستحقّين زكات وجود نداشته باشند، ميتواند آن را بقسمى دون قسمى صرف كند.