روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۸۶
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-صَلَاةٌ أُخْرَى لِلْحَاجَة
روي موسي بن القاسم البجلي عن صفوان بن يحيي و محمد بن سهل عن اشياخهما عن ابي عبد الله ع قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۸۵ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۸۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۷۸
موسى بن قاسم بجلّى از صفوان بن يحيى و او از محمّد بن سهل و ايشان هر دو از جمعى از استادان و مشايخ خود و آنان از امام صادق عليه السّلام روايت كردهاند كه آن حضرت فرمود: هر گاه برايت حاجت مهمّى بدرگاه خداوند عزّ و جلّ پيش آمد پس سه روز متوالى روزه بگير يعنى روزهاى چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه، و چون روز جمعه فرا رسيد غسل كن و لباس تازه گردان و به بالاترين نقطه پشت بام در خانهات برو و آنجا (يعنى زير آسمان) دو ركعت نماز كن و دست بسوى آسمان بردار و سپس اين دعا را بخوان: «اللّهمّ إنّي حللت بساحتك لمعرفتي بوحدانيّتك و صمدانيّتك و أنّه لا قادر على حاجتي غيرك، و قد علمت يا ربّ أنّه كلّما تظاهرت نعمتك عليّ اشتدّت فاقتى إليك، و قد طرقني همّ- كذا و كذا-، و أنت بكشفه عالم غير معلّم، واسع غير متكلّف، فأسألك باسمك الّذي وضعته علىالجبال فنسفت، و وضعته على السّماء فانشقّت، و على النّجوم فانتثرت، و على الأرض فسطحت، و أسألك بالحقّ الّذي جعلته عند محمّد و الأئمّة عليهم السّلام- نام همه آنان را بر ميشمارى- أن تصلّي على محمّد و أهل بيته و أن تقضي حاجتى و أن تيسر لي عسيرها، و تكفيني مهمّها، فإن فعلت فلك الحمد، و إن لم تفعل فلك الحمد، غير جائر في حكمك و لا متّهم في قضائك و لا حائف في عدلك».
(يعنى: بار خدايا براستى من بر آستانت وارد شدهام بسبب شناختى كه به يگانگيت و بىنيازيت دارم و ميدانم كه خداوندى مخصوص ذات واجب الوجود تو است و ديگران همه نيازمند تواند، و نيك ميدانم كه جز تو هيچ كس توانائى برآوردن حاجتم را ندارد، و بخوبى دانستهام اى پروردگار من كه هر چه نعمت و احسان تو بر من دمادم فرو بارد نياز من نيز بتو شديدتر مىشود، و اكنون مرا گرفتارى چنين و چنان رخ داده است (البته بجاى كلمات چنين و چنان شخص بايد گرفتارى و اندوه خود را ذكر كند) و تو خود به برطرف ساختن آن بدون معلم و از كسى نياموخته عالم و آگاهى و بدون تحمّل زحمت توانائى، پس از تو خواهش و درخواست مىكنم بنام مقدّست كه چون بر كوهها بنهى از هم گسسته و فرو پاشند، و چون بر آسمانها گذارى بتركند و تكّه تكّه شوند، و چون بر ستارگان گذارى فرو ريزند، و بر زمين گذارى پس هموار شود، و از تو درخواست ميكنم بدان حقّى كه آن را نزد محمد و امامان- صلوات و سلام بر آنان باد- قرار دادى (و در اينجا نام امامان را يكايك بر شمار) كه درود و رحمت فرستى بر محمد و اهل بيت او، و نيز حاجت مرا برايم برآورده سازى، و دشواريش را برايم آسان سازى و مهمّ آن را برايم كفايت كنى، و اگر چنين كنى حمد و ستايش مخصوص توست، و اگر برآورده نسازى هم حمد و ستايش مخصوص توست، كه تو در حكم خود جائر نيستى و در قضائى كه راندهاى (گمان)اتهامى بر تو نيست و عدول از حقّ ننمودهاى) آنگاه گونه و رخسار خود را بر خاك ميگذارى و چنين ميخوانى «اللّهمّ إنّ يونس بن متى عبدك دعاك في بطن الحوت و هو عبدك فاستجبت له و أنا عبدك أدعوك فاستجب لي» (يعنى: بار خدايا يونس ابن متى بنده تو در شكم ماهى بدرگاهت دعا كرد در حالى كه بنده تو بود و تو دعايش را اجابت كردى، اكنون من نيز بنده توام كه تو را ميخوانم پس دعاى مرا استجابت فرما).
آنگاه امام صادق عليه السّلام فرمود: چه بسا براى خود من حاجتى پيش مىآيد و با همين نماز و دعا خدا را ميخوانم و چون (از دشت و يا نقطه بلند زير آسمان) بخانه بازمىگردم حاجتم برآورده شده است.