روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۹۵۳
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ دُعَاءِ قُنُوتِ الْوَتْر
و روي عن ابي حمزه الثمالي قال :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۹۵۲ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۹۵۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۹۰
و از ابى حمزه ثمالى روايت كردهاند كه گفت: امام زين العابدين علىّ بن الحسين عليهما السّلام در ركعت آخر وتر در حالى كه ايستاده بود اين دعا را ميخواند: «ربّ أسأت و ظلمت نفسى و بئس ما صنعت، و هذه يداى جزاي بما صنعتا» يعنى: پروردگارا من بد كردهام و بر خويشتن ستم روا داشتهام، و بدرفتارى كرده ام يا آنچه كردهام بسيار بد بوده است، اينك اين دستهاى من در برابر تو بكيفر آن بديها كه كرده است (با آنها هر چه خواهى كن، يا اين دستهاى گنهكار من كه بخاطر بديها كه كرده اكنون بدرگاه تو برداشته است) راوى گويد: آنگاه آن حضرت دستهايش را با هم برابر روى خود مىگشود يا جلو صورت خود بلند ميفرمود و اين دعا را ميخواند: «و هذه رقبتى خاضعة لك لما اتت» يعنى: و اينك اين گردن من كه بخاطر آنچه كرده با خضوع در برابر تو است) راوى گويد: آنگاه سر خود را بزير ميانداخت و گردنش را فرو ميگرفت و بعد ميخواند: «و ها انا ذا بين يديك فخذ لنفسك الرّضا من نفسى حتّى ترضى لك العتبى، لا اعود، لا اعود لا اعود» يعنى: اكنون من در پيشگاه تو ايستادهام هر چه مىخواهى با من انجام ده تا خشنود شوى، كه من از گناهان توبه كرده و بازگشتهام تا تو راضى شوى و بدان بازنخواهم گشت و بازنخواهم گشت، و بازنخواهم گشت. راوى گويد: بخدا قسم هر گاه ميفرمود: بازنخواهم گشت واقعا بازنمىگشت.