روایت:الکافی جلد ۸ ش ۵۲۸
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
عنه عن احمد بن محمد عن ابن فضال عن الحسن بن جهم قال سمعت ابا الحسن ع يقول :
الکافی جلد ۸ ش ۵۲۷ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۵۲۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۷۳
حسن بن جهم گويد: شنيدم از حضرت ابو الحسن عليه السّلام كه ميفرمود: خواب مطابق تعبير واقع مىشود، من عرضكردم: برخى از اصحاب ما روايت كردهاند كه خواب پادشاه (مصر كه خدا داستانش را در سوره يوسف بيان فرموده) از خوابهاى پريشان (و بىتعبير) بوده (و بخاطر تعبيرى كه حضرت يوسف عليه السّلام كرد واقعيت پيدا كرد)؟ حضرت ابو الحسن عليه السّلام فرمود: زنى در زمان رسول خدا (ص) در خواب ديد كه ستون خانهاش شكسته، پس بنزد رسول خدا (ص) آمد و خواب خود را نقل كرد، رسول خدا (ص) فرمود: شوهرت با حال خوشى از سفر مىآيد، و شوهر آن زن بسفر رفته بود، و چنانچه پيغمبر (ص) فرموده بود از سفر بازگشت. بار ديگر شوهرش بسفرى رفت و آن زن دوباره در خواب ديد كه ستون خانهاش شكسته باز نزد پيغمبر (ص) آمد و خوابش را گفت و حضرت بدو فرمود: شوهرت با خوشى از سفر مىآيد و چنان شد كه فرموده بود. براى بار سوم شوهرش بسفر رفت و آن زن (همان طور) در خواب ديد كه ستون خانهاش شكسته اين بار مرد چپ و شومى را ديدار كرد و خوابش را براى او گفت آن مرد بد سرشت باو گفت: شوهرت خواهد مرد، اين خبر بگوش پيغمبر (ص) رسيد فرمود: چرا اين مرد خواب آن زن را خوب تعبير نكرد!
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۳۸۵
حسن بن جهم مىگويد: از ابو الحسن عليه السّلام شنيدم كه فرمود: خواب، همان گونه مىشود كه تعبير شده است. عرض كردم: برخى از اصحاب ما روايت كردهاند كه خواب پادشاه مصر از خوابهاى پريشان بوده [و به سبب تعبير حضرت يوسف عليه السّلام واقعيت يافته]. حضرت عليه السّلام فرمود: در زمان پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم زنى در خواب ديد كه ستون خانهاش شكسته، پس خدمت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رسيد و خواب خود را به پيامبر عرض كرد.پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر سر مىرسد. شوهر او كه در سفر بود همان گونه كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم گفته بود بيامد. بار ديگر شوهر او به سفر رفت و آن زن دوباره به خواب ديد كه ستون خانهاش شكسته است. باز خدمت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رسيد و خوابش را عرض كرد. پيامبر به او فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر سر مىرسد، و شوهر او همان گونه كه پيامبر گفته بود از سفر بيامد. شوهر او براى بار سوم به سفر رفت و آن زن در خواب ديد كه ستون خانهاش شكسته، ولى او اين بار خواب خود را براى مردم شوم بازگفت، و آن مرد بد سرشت به او گفت كه: شوهرت خواهد مرد. اين خبر به گوش پيامبر رسيد و او فرمود: چرا اين مرد، خواب آن زن را تعبيرى نيكو نكرد!