روایت:الکافی جلد ۸ ش ۵۰۷
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
محمد بن يحيي عن سلمه بن الخطاب و عده من اصحابنا عن سهل بن زياد جميعا عن علي بن حسان عن علي بن عطيه الزيات عن معلي بن خنيس قال :
الکافی جلد ۸ ش ۵۰۶ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۵۰۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۶۶
معلى بن خنيس گويد: از امام صادق عليه السّلام در باره علم نجوم پرسيدم كه آيا راست است؟ فرمود: آرى، همانا خداى عز و جل مشترى را بصورت مردى بزمين فرستاد و او مردى از عجم را گرفت و علم نجوم را تعليم او كرد تا آنجا كه پنداشت آن را ياد گرفته سپس بدو گفت: اكنون بنگر مشترى در كجاست؟ آن مرد گفت: من آن را در فلك نمىبينم، و نميدانم در كجاست. مشترى او را از خود دور كرد و دست مردى از هنديان را گرفت و باو تعليم كرد تا آنجا كه پنداشت او بپايان آن رسيده در آن وقت بدو گفت: اكنون بنگر مشترى در كجاست؟ آن مرد گفت: حساب من دلالت دارد بر اينكه تو مشترى هستى. مشترى كه اين سخن را شنيد فريادى زده از دنيا رفت، و علم او بخاندان آن مرد بارث رسيد و از اين رو علم مزبور آنجاست.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۳۷۹
معلّى بن خنيس مىگويد: از امام صادق عليه السّلام در باره نجوم پرسيدم كه آيا راست است؟ امام عليه السّلام فرمود: آرى، همانا خداى عزّ و جلّ مشترى را به صورت مردى به زمين فرستاد و او مردى از عجم را گرفت و علم نجوم را به او آموخت تا جايى كه گمان كرد آن را فرا گرفته است و سپس بدو گفت: اكنون بنگر مشترى در كجاست؟ آن مرد گفت: من آن را در فلك نمىيابم و نمىدانم در كجا قرار دارد. مشترى او را از خود دور كرد و دست مردى هندى را گرفت و به او آموزش داد و گمان كرد كه او آن علم را به كمال رسانده. در اين هنگام به او گفت: اكنون بنگر مشترى در كجا قرار گرفته است؟ آن مرد گفت: بر پايه محاسبات من تو همان مشترى هستى. مشترى كه اين سخن را شنيد فريادى زد و از دنيا برفت، و علم او در خاندان آن مرد همچنان به ارث رسيد و از همين رو جايگاه اين دانش در همان جاست.