روایت:الکافی جلد ۸ ش ۳۳۱
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
سهل بن زياد عن داود بن مهران عن علي بن اسماعيل الميثمي عن رجل عن جويريه بن مسهر قال :
الکافی جلد ۸ ش ۳۳۰ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۳۳۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۵۰
جويرية بن مسهر گويد: من پشت سر امير مؤمنان عليه السّلام دويدم حضرت بمن فرمود: اى جويرية براستى كه اين احمقان هلاك نشدند جز بصداى كفشها در پشت سرشان، اكنون (بگو) براى چه آمدهاى؟ عرضكردم: آمدهام تا سه چيز را از تو بپرسم: از شرافت، و از مروت، و از عقل؟ فرمود: اما شرافت پس هر كه را سلطان شرافت بخشد شرافتمند گردد، و اما مروت (و مردانگى همان) سر و سامان دادن بمعيشت و زندگانى است، و اما عقل پس هر كه از خدا ترسيد عاقل و خردمند است.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۲۸۵
جويرية بن مسهر مىگويد: من پشت سر امير المؤمنين عليه السّلام دويدم، حضرت به من فرمود: اى جويرية! براستى كه اين نادانان از ميان نرفتند مگر به صداى كفشها در پشت سرشان، اكنون بگو براى چه آمدهاى؟ عرض كردم: آمدهام تا سه چيز را از تو پرسش كنم:از شرافت و از مروت و از عقل. حضرت فرمود: اما شرافت، پس هر كه را سلطان شرافت بخشد، شرافتمند گردد؛ و مروت، سر و سامان دادن به معيشت و زندگانى است؛ و اما عقل، هر كه از خدا ترسد از آن برخوردار است.