روایت:الکافی جلد ۲ ش ۹۹۴
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن محمد بن حبيب عن عبد الله بن عبد الرحمن الاصم عن عبد الله بن مسكان عن ابي عبد الله ع قال قال امير المومنين ص :
الکافی جلد ۲ ش ۹۹۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۹۹۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۱۳۹
از امام صادق (ع) كه امير المؤمنين (ع) فرمود: هيچ بنده نيست جز آنكه چهل پرده بر او كشيده است تا آنكه چهل گناه كبيره كند و هر گاه چهل گناه كبيره كند، همه پردهها از او كنار روند و خدا به آنان (يعنى فرشتهها) وحى كند با پرهاى خود بنده مرا بپوشانيد (و آبروى او را حفظ كنيد) و فرشتهها با پرهاى خود از او پرده پوشى كنند، فرمود: آن بنده هيچ كار زشتى را واننهد مگر در آن فرو رود و بدان آلوده گردد تا كارش بدان جا كشد كه از مردم در برابر كارِ زشت مدح و ثنا جويد، پس فرشتهها گويند: پروردگارا! اين بنده هيچ چيز به جا نگذاشت و مرتكب همه بديها شد و ما از آنچه او مىكند خجالت مىكشيم و حيا مىكنيم، پس خدا عز و جل بدانها وحى كند كه شما هم پرهاى خود را از روى كردار زشتش برداريد و چون چنين كند و كارش بدين جا كشد آغاز دشمنى با ما خاندان كند، در اين جا است كه پرده او در آسمان دريده شود و پرده او در زمين پاره شود، پس فرشتهها مىگويند: پروردگارا! اين بندهات پرده دريده و بىآبرو مانده است؟ خدا عز و جل به آنها وحى كند: اگر خدا را بدو نيازى بود، به شما فرمان نمىداد كه پرهاى خود را از او برگيريد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۸۱
امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه فرمود: بر هر بندهئى چهل پرده كشيده شده تا وقتى چهل گناه كبيره مرتكب شود، چون مرتكب چهل كبيره شد، پردهها از او برداشته شود، آنگاه خدا بآن (فرشته) ها وحى فرمايد: كه بندهام را با بالهاى خود بپوشانيد، فرشتگان او را با بالهاى خود بپوشانند. سپس آن بنده كار زشتى را نگذارد جز آنكه مرتكب شود تا آنجا كه با ارتكاب زشتكارى ميان مردم ببالد آنگاه فرشتگان گويند: پروردگارا اين بنده تو هر عملى را مرتكب مىشود و ما از كردار او خجالت ميكشيم، خداى عز و جل بآنها وحى فرمايد: بالهاى خود را از او برداريد، و چون كارش بدينجا كشد آغاز دشمنى با ما خانواده گذارد، و آنگاه است كه پرده او در آسمان و نيز پرده او در زمين دريده شود، سپس فرشتگان گويند: پروردگارا اين بنده تو پرده دريده مانده است، خداى عز و جل بآنها وحى فرمايد اگر خدا باو نياز و توجهى ميداشت بشما دستور نميداد بالهاى خود را از او برداريد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۶۷۱
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد بن خالد، از محمد بن حبيب، از عبداللَّه بن عبدالرحمان اصم، از عبداللَّه بن مسكان، از امام جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود كه: هيچ بندهاى نيست، مگر آنكه چهل سپر يا پرده بر بالاى او كشيده، تا آنكه چهل گناه كبيره را به عمل آورد، و چون چهل گناه كبيره را به عمل آورد، آن سپرها يا پردهها از او زائل شود و بىحجاب بماند. بعد از آن، خداى- تعالى- به سوى فرشتگان وحى فرمايد كه: بندهى مرا به بالهاى خويش بپوشيد. پس فرشتگان او را به بالهاى خويش بپوشند». حضرت فرمود: «پس وا نمىگذارد چيزى را از آنچه زشت باشد، مگر آنكه آن را بىباكانه به عمل مىآورد، تا آنكه در نزد مردم، خود را به كردار زشت خود مدح مىكند و ثنا مىگويد. بعد از آن، فرشتگان عرض مىكنند كه: اى پروردگار ما، اينك بنده تو است كه هيچ چيز بدى را وا نمىگذارد، مگر آنكه مرتكب آن مىگردد. وبه درستى كه ما از آنچه او مىكند، شرم مىكنيم؛ پس خداى عز و جل به سوى ايشان وحى مىفرمايد كه: بالهاى خويش را از او برداريد؛ پس هرگاه چنين كند، شروع كند در دشمنى ما اهل بيت، و در آن هنگام پردهاش در آسمان و زمين دريده شود. پس فرشتگان عرض مىكنند كه: اى پروردگار ما! اينك بنده تو است كه پرده دريده و رسوا باقى مانده. خداى عز و جل به سوى ايشان وحى فرمايد كه: اگر خدا را در آن حاجتى مىبود، شما را امر نمىفرمود كه بالهاى خود را از او برداريد».