روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن عبد العظيم بن عبد الله الحسني عن ابي جعفر الثاني ع عن ابيه عن جده صلوات الله عليهم قال قال امير المومنين ع قال رسول الله ص :
الکافی جلد ۲ ش ۸۸ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۹۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۱۵۱
رسول خدا (ص) فرمود: خدا اسلام را آفريد و براى آن ميدانى ساخت و چراغى افراخت و دژى بر آورد و ياورى مقرر كرد، ميدانش قرآن است و چراغ فروزانش حكمت و دژ نگهدارش كار خوب و اما ياورانش منم و خاندانم و شيعيان ما، پس دوست بداريد خاندانم را و شيعه آنها را و ياوران آنها را زيرا چون مرا به نزديكتر آسمان شب هنگام بالا بردند و جبرئيل مرا به اهل آسمان به نسب معرفى كرد خدا دوستى من و دوستى خاندانم و شيعيان آنها را در دل فرشتهها سپرد و آن در نزد آنان تا روز قيامت سپرده است سپس مرا نزد اهل زمين فرود آورد و بر اهل زمين به نسب معرفى كرد خدا عز و جل دوستى من و دوستى خاندانم و شيعه آنها را در دلهاى مؤمنان امتم سپرد و مؤمنان امتم تا روز قيامت، سپرده مرا در باره خاندانم نگه مىدارند، هلا اگر مردى از امتم تا دنيا است عمر كند و خدا را بپرستد و عبادت كند و سپس با خدا برخورد كند دشمن خاندان و شيعه من، خدا دلش را نگشايد جز به نفاق (دوروئى و بىايمانى).
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۷۷
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: همانا خدا اسلام را آفريد، پس براى او ميدانى ساخت و نورى قرار داد و حصارى نهاد و ياورى نيز برايش مقرر كرد. اما ميدان اسلام قرآن است و اما نورش حكمت و حصارش نيكى و ياورانش من و اهل بيت و شيعيانم ميباشيم، پس اهل بيتم و شيعيان و يارانشان را دوست داريد، زيرا چون مرا به آسمان دنيا عروج دادند و جبرئيل نسب و وصف مرا براى اهل آسمان بيان كرد، خدا دوستى من و دوستى خاندان و شيعيانم را در دل ملائكه سپرد و آن دوستى تا روز قيامت نزد آنها سپرده است، سپس جبرئيل مرا بسوى اهل زمين فرود آورد و نسب و وصفم را براى اهل زمين بيان كرد و خداى عز و جل دوستى من و دوستى اهل بيتم و شيعيانشان را در دلهاى مؤمنين امت سپرد، پس مؤمنين امتم تا روز قيامت سپرده مرا نسبت به اهل بيتم حفظ كنند. همانا اگر مردى از امتم در تمام دوران عمرش عبادت خداى عز و جل كند ولى با حالت بغض و دشمنى اهل بيت و شيعيانم خدا را ملاقات كند خدا دلش را جز بانفاق نگشايد (يعنى چون باطن و حقيقتش را خدا آشكار كند، مردم او را منافق يعنى بىايمان و دو رو بينند).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۱۴۷
چند نفر از اصحاب ما، از احمد بن محمد، از عبدالعظيم بن عبداللَّه حسنى، از امام محمدتقىّ عليه السلام، از پدرش، از جدّش (صلوات اللَّه عليهم) روايت كردهاند كه فرمود:
«اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خدا اسلام را آفريد و از براى آن عرصهاى «۱» قرار داد، و از براى آن نورى قرار داد، و او را حصارى مقرّر فرمود، و ياورى از براى آن قرارداد نمود. امّا عرصه آن قرآن است، و امّا نور آن، حكمت و راستگفتارى و درستكردارى است، و امّا حصار آن، معروف و نيكى است، و امّا ياوران آن، من و اهل بيت منايم با شيعيان ما؛ پس اهل بيت من و شيعيان ايشان و ياوران ايشان را دوست داريد؛ چرا كه، چون در آن شبى كه مرا به آسمان بردند و جبرئيل عليه السلام نسب مرا از براى اهل آسمان ذكر و بيان نمود، خدا دوستى من و دوستى اهل بيت من و شيعيان ايشان را در دلهاى فرشتگان به وديعت سپرد؛ پس آن دوستى در نزد ايشان به وديعت و امانت است تا روز قيامت. بعد از آن، مرا به زمين فرود آورد و نسب مرا از براى اهل زمين بيان فرمود؛ پس خدا دوستى من و دوستى اهل بيت من و شيعيان ايشان را در دلهاى مؤمنان امّت من به امانت سپرد؛ پس مؤمنان امّت من امانت مرا نگاهدارى مىكنند تا روز قيامت. و بدانيد و آگاه باشيد كه اگر مردى از امّت من در مدّت عمر خويش كه جميع عمر دنيا باشد، خداى عز و جل را عبادت كند، بعد از آن خداى عز و جل را ملاقات كند، و دشمن اهل بيت و شيعيان من باشد، خدا سينه او را نگشايد، مگر از نفاق، و نفاق او را زياد گرداند». __________________________________________________ (۱). و عرصه، ميانِ سراست، و مكانى كه در آن بنا مىگذارند و عمارت مىسازند. (مترجم)