روایت:الکافی جلد ۲ ش ۵۵۴
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي و علي بن ابراهيم عن ابيه جميعا عن الحسن بن محبوب عن ابي ولاد الحناط قال :
الکافی جلد ۲ ش ۵۵۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۵۵۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۴۶۵
از أبى ولّاد حنّاط (گندم فروش)، گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خدا عز و جل (۲۳ سوره اسراء): «و به والدين احسان كنيد» اين احسان چيست؟ فرمود: احسان اين است كه به خوشى با آنها يار باشى و آنها را واندارى كه آنچه را نياز دارند از تو بخواهند و اگر چه توانگر باشند (يعنى حوائج آنها را نگفته فراهم كنى) مگر نيست كه خدا عز و جل مىفرمايد (۹۲ سوره آل عمران): «به احسان كردن نرسيد تا آنكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد» گويد: سپس امام صادق (ع) فرمود: و اما قول خدا عز و جل (۲۳ سوره اسراء): «اگر چنانچه يكى از آنها يا هر دو نزد تو به دوران پيرى رسيدند به آنها اف مگو و با آنها درشتى مكن» فرمود: يعنى اگر تو را به تنگ آوردند به آنها مگو اف و اگر تو را زدند با آنها درشتى مكن، فرمود: «و به آنها با احترام سخن بگو» فرمود: يعنى اگر تو را زدند به آنها بگو: خدا شما را بيامرزاد، اين است گفتار كريمانه و محترمانه، فرمود: «از روى مهربانى در برابر آنها زبونى و فروتنى كن» فرمود: يعنى چشم به آنها خيره مكن و جز با مهر و دلسوزى به آنها نگاه مينداز و آواز خود را بر آواز آنها ميفراز، و دست بالاى دست آنها مدار و بر آنها پيشى مگير.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۲۳۰
ابو ولاد حناط گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم خداى عز و جل كه فرمايد: «و بپدر و مادر احسان كنيد، ۲۳ سوره ۱۷» اين احسان چيست؟ فرمود: احسان اينست كه: با آنها نيكو معاشرت كنى و آنها را مجبور نكنى كه چيزى را كه احتياج دارند از تو بخواهند، اگر چه بينياز باشند (بلكه بايد اظهار نكرده وظيفه خود را انجام دهى) مگر خداى عز و جل نميفرمايد: «هرگز به نيكى نرسيد، مگر از آنچه دوست داريد انفاق كنيد، ۹۲- سوره ۳». سپس امام صادق عليه السّلام فرمود: و اما قول خداى عز و جل: «اگر يكى از ايشان يا هر دو آنها نزد تو به پيرى رسيدند، بآنها اف مگو و تنديشان مكن، ۲۳ سوره ۱۷» يعنى اگر دلتنگت كردند بآنها اف مگو و اگر ترا زدند با آنها تندى مكن، و فرمود: «و بآنها سخنى شريف و بزرگوار بگو» يعنى اگر ترا زدند بگو: خدا شما را بيامرزد اينست سخن شريف تو و فرمود: «و از روى مهربانى براى آنها جنبه افتادگى پيش آور» يعنى ديدگانت را بآنها خيره مكن، بلكه با مهربانى و دلسوزى بآنها بنگر، و صدايت را از صداى آنها بلندتر مكن و دستت را بالاى دست آنها مگير و بر آنها پيشى مگير.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۴۰۱
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى و على بن ابراهيم، از پدرش هر دو روايت كردهاند، از حسن بن محبوب، از ابوولّاد حنّاط كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام را سؤال كردم از قول خداى عز و جل: «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» «۱» و عرض كردم كه: مراد از اين احسان چيست؟ فرمود كه: «احسان، آن است كه صحبت پدر و مادر را نيكو كنى، و آنكه ايشان را تكليف نكنى كه از تو سؤال كنند چيزى را، از آنچه به آن احتياج دارند، و كلفت خواهش را بر ايشان نگذارى؛ بلكه بىخواهش كردن ايشان به ايشان دهى، و اگرچه بىنياز باشند. آيا خداى عز و جل نمىفرمايد كه: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «۲»؛ يعنى: «هرگز نرسيد به حقيقت نيكى، تا آنكه انفاق كنيد از آنچه دوست مىداريد». ابوولّاد مىگويد كه: بعد از آن، حضرت صادق عليه السلام فرمود: «و امّا قول خداى عز و جل: «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما» «۳»» «۴» مىفرمايد كه: اگر تو را گزند رسانند، به ايشان اف مگو، و ايشان را زجر مكن، و بانگ بر ايشان مزن، و هر چه كه تو را بزنند». راوى عرض كرد كه: «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً» «۵» حضرت فرمود: «اگر تو را بزنند، به ايشان بگو كه خدا شما را بيامرزد. و قول كريم و سخن خوب از تو اين است». عرض كرد كه:
«وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ» «۶» فرمود كه: «ميل مده چشمهاى خويش را از نظر كردن
__________________________________________________
(۱). اسرا، ۲۳. (۲). آل عمران، ۹۲. (۳). اسرا، ۲۳. (۴). اگر يكى از آن دو يا هر دوى ايشان نزد تو به كهنسالى رسيدند، به آنان اف (/ واى بر شما) مگو و آنها را مران و بر سرشان فرياد مكش. (۵). اسرا، ۲۳. (۶). اسرا، ۲۴.
به سوى ايشان، يا نگاه طولانى به ايشان مكن، مگر نگاهى كه با رحمت و رأفت و نهايت مهربانى باشد. و آواز خود را بلند مكن در بالاى آواز ايشان (يعنى در وقت سخن گفتن، آواز خود را بلندتر از آواز پدر و مادر مگردان). و دست خويش را بالاى دستهاى ايشان بلند مكن، و در پيشِ روى ايشان مرو» (يعنى در وقت رفتن بر ايشان پيشى مگير. و ترجمه آيه با ماقبل و مابعد آن مذكور شد).