روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۳۱۷
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم
عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن يعقوب بن يزيد عن علي بن جعفر عن عبد الملك بن قدامه عن ابيه عن علي بن الحسين ع قال قال رسول الله ص يوما لجلسايه :
الکافی جلد ۲ ش ۲۳۱۶ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۳۱۸ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۵۹۱
از على بن الحسين (ع) كه: رسول خدا (ص) يك روز به همنشينهاى خود فرمود: مىدانيد عجز كدام است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، فرمود: عجز و درماندگى سه چيز است: الف- يكى از شماها بشتابد و خوراكى براى رفيق خود آماده سازد و او نيايد از آن بخورد و خلف وعده كند. ب- اينكه مردى از شماها با ديگرى رفيق و همصحبت شود يا همنشين گردد و دوست دارد كه بداند او كيست و از كجا است و پيش از آنكه اين را بداند از او جدا شود. ج- در باره كار زنها است، يكى از شماها به زنِ خود در آيد و حاجتش برآيد (يعنى انزال كند و از عمل فارغ گردد) با اينكه آن زن هنوز كامياب نشده و آتش شهوتش فرو ننشسته است؛ عبد اللَّه بن عمرو بن عاص عرض كرد: اين مطلب چگونه است؟ فرمود: خوددارى كند و بپايد تا آب از هر دو آيد. فرمود: در حديث ديگر است كه رسول خدا (ص) فرموده است: از بدترين درماندگى است كه مردى با مردى برخورد كند و از او خوشش آيد و او را بپسندد و از نام و نسب او نپرسد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴۹۶
حضرت زين العابدين عليه السلام از رسول خدا (ص) حديث كند كه روزى به همنشينهاى خود فرمود: آيا ميدانيد كه ناتوانى چيست؟ عرضكردند: خدا و رسولش داناترند، فرمود: ناتوانى سه چيز است: يكى اينكه كسى اقدام كند و خوراكى براى رفيقش آماده كند و آن رفيق خلف وعده كند و براى صرف آن خوراك پيش او نيايد، دوم اينكه كسى از شما با ديگرى رفاقت كند يا همنشين شود و دوست دارد بداند كه او كيست و از كجا است و پيش از اينكه داناى بآن گردد از او جدا شود، سوم در باره كار زنها است، كه يكى از شما بزن خود نزديك شود و كام خود را بگيرد (و از آن زن لذت برد) با اينكه آن زن كامش را نگرفته، عبد اللَّه پسر عمرو عاص عرضكرد: اى رسول خدا آن چگونه است؟ فرمود خوددارى و درنگ كند تا از هر دو انزال شود. فرمود: و در حديث ديگرى است كه رسول خدا (ص) فرموده: ناتوانترين ناتوانها مردى است كه بمردى ديگر برخورد كند و از رفتار او خوشش آيد، و از نام و نسب و جاى او نپرسد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۷۷۷
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از احمد بن محمد بن خالد، از يعقوب بن يزيد، از على بن جعفر، از عبد الملك بن قدامه، از پدرش، از حضرت على بن الحسين عليهما السلام كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله روزى به همنشينان خود فرمود: مىدانيد كه عجز و ناتوانى چيست؟ عرض كردند كه: خدا و رسولش داناترند. فرمود كه: عجز سه چيز است: اوّل آنكه يكى از شما مبادرت كند به طعامى كه آن را از براى صاحبش بسازد، پس با او خُلف كند و در نزدش نيايد، و دويم آنكه مردى از شما با مردى رفاقت كند يا با او همنشينى نمايد، واجب است كه بداند كه آن كيست و از كجا است. پس از او جدا مىشود، پيش از آنكه اين را بداند، و سيم امر زنان است. يكى از شما به اهلش نزديك مىشود و حاجت خود را برمىآورد، و آن زن حاجت خود را هنوز برنياورده [است]. پس عبداللَّه، پسر عمرو بن عاص، عرض كرد كه: يا رسول اللَّه! اين امر چگونه است؟ فرمود كه: سخت مىآميزد و درنگ مىكند تا آنكه آن، از ايشان، هر دو بيايد» (يعنى آب منى).و گفته است كه: در حديث ديگر است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: «از عاجزترين عاجزها مردى است كه مردى را ملاقات كند، و طورش [/ روش و اخلاقش] او را خوش آيد، و او را از نام و نسب و جايش سؤال نكند».