روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۲۱۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الْعِشْرَة
عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن علي بن اسباط عن الحسن بن الجهم قال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۲۰۹ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۲۱۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۵۳۳
از حسن بن جهم گويد: به ابى الحسن (ع) گفتم: مرا از دعا فراموش مكن، فرمود: تو مىدانى كه من فراموشت مىكنم؟ گويد: من انديشه كردم و با خود گفتم كه او براى شيعه خود دعا مىكند و من هم از شيعيان اويم! گفتم: نه مرا فراموش نمىكنى! فرمود: از كجا اين را دانستى؟ گفتم: من شيعه شمايم و محققاً شما براى آنها دعا مىكنيد، پس فرمود: جز اين هم چيزى دانستى؟ گفتم: نه! فرمود: هر گاه خواستى بدانى نزد من چه دارى، بنگر كه من در نزد تو چه دارم.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴۷۰
حسن بن جهم گويد: بحضرت ابى الحسن عليه السلام عرضكردم: مرا از دعا فراموش مكن، فرمود تو ميدانى كه من فراموشت كنم؟ گويد: در فكر فرو رفتم و با خود گفتم: آن حضرت براى شيعيانش دعا كند و من هم از شيعيان او هستم (پس براى من دعا كند) عرضكردم: نه، شما مرا فراموش نميكنى، فرمود: اين را از كجا دانستى؟ عرضكردم: من از شيعيان شما هستم و شما هم كه براى شيعيانت دعا ميكنى (پس مرا هم در ضمن دعا ميكنيد) فرمود: جز اين هم چيزى دانستى؟ گويد: عرضكردم: نه، فرمود: هر گاه خواستى بدانى نزد من چگونه هستى بنگر من نزد تو چگونه هستم.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۷۳۳
چند نفر از اصحاب ما روايت كردهاند، از سهل بن زياد، از على بن اسباط، از حسن بن جهم كه گفت: به امام موسى كاظم عليه السلام عرض كردم كه: مرا از دعا فراموش مفرما. فرمود: «آيا چنان مىدانى كه من تو را فراموش مىكنم؟» حسن گفت كه: من در دل خويش انديشه كردم و گفتم كه: او شيعيانش را دعا مىكند و من از جمله شيعيان اويم. عرض كردم: نه، مرا فراموش نمىفرمايى. فرمود كه: «اين را چگونه دانستى؟» راوى گفت كه: عرض كردم كه: من از شيعيان توام و تو ايشان را دعا مىفرمايى. فرمود كه: «آيا به جهت چيزى غير از اين دانستهاى؟» گفت: عرض كردم: نه. فرمود: «چون خواهى بدانى كه در نزد من از برايت چيست، بنگر كه در نزد تو چيست از براى من».