روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۹۸۲
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن محمد بن ابي حمزه عن ابيه قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۹۸۱ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۹۸۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۳۲۹
از محمد بن أبى حمزه، از پدرش، گويد: على بن الحسين (ع) را در سايه انداز خانه كعبه ديدم كه شب هنگام نماز مىخواند و قيام را طول مىداد تا آنجا كه يك بار بر پاى راست تكيه مىزد و يك بار بر پاى چپ، سپس شنيدم با آواز گريه آلودهاى مىگفت: «اى آقايم! مرا عذاب مىكنى با اينكه دوستيت را در دل دارم، هلا به عزّتت سوگند اگر چنين كنى، ميان من و مردمى انجمنى كردى كه دورانى دراز با آنها به خاطرت دشمنى كردهام».
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۷۱
محمد بن أبى حمزه از پدرش نقل كند كه گويد: شبى حضرت على بن الحسين عليهما السلام را در كنار خانه كعبه ديدم كه نماز ميخواند و قيام آن را طول داد تا بحدى كه گاهى بر پاى راستش تكيه ميداد، و گاهى بر پاى چپ، سپس شنيدم با صدائى مانند شخص گريان ميگفت: «يا سيدى تعذبنى و حبك في قلبى،؟ اما و عزتك لئن فعلت لتجمعن بينى و بين قوم طال ما عاديتهم فيك». (يعنى اى آقاى من آيا مرا عذاب كنى با اينكه دوستى تو را در دل دارم؟ هر آينه بعزتت سوگند اگر چنين كنى ميان من و مردمى جمع كنى- و مرا با مردمى گرد آورى- كه دير زمانى بخاطر تو با آنان دشمنى ورزيدهام).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۵۵۵
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عمير، از محمد بن ابى حمزه، از پدرش روايت كرده است كه گفت: حضرت على بن الحسين عليهما السلام را ديدم در حريم خانه كعبه، در شب، و آن حضرت نماز مىكرد. پس قيام را طول داد، تا آنكه شروع فرمود كه يكبار بر پاى راستش تكيه مىنمود، و بار ديگر بر پاى چپش. بعد از آن، از او شنيدم كه به آوازى مىگفت- كه گويا گريان بود- كه: «يَا سَيِّدِي، تُعَذِّبُنِي وَ حُبُّكَ فِي قَلْبِي؟! أَمَا وَ عِزَّتِكَ، لَئِنْ فَعَلْتَ لَتَجْمَعَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ قَوْمٍ طَالَ مَا عَادَيْتُهُمْ فِيكَ؛ اى آقاى من! عذاب مىكنى مرا، و دوستى تو در دل من [است]. آگاه باش! و به عزّتت قسم كه اگر چنين كنى، هر آينه جمع كردهاى ميان من و ميان گروهى، كه زمان درازى است كه دشمنى كردهام با ايشان در راه تو».