روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۹۵۶
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء
حميد بن زياد عن الحسن بن محمد عن غير واحد عن ابان عن ابن المنذر قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۹۵۵ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۹۵۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۲۹۹
ابن منذر گويد: از هراسيدن نزد امام صادق (ع) ياد آور شدم، فرمود: به شما چيزى را خبر ندهم كه هر گاه آن را بگوئيد نه در شب و نه در روز نهراسيد: بسم اللَّه و باللَّه و توكلت على اللَّه و انّه مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً، اللَّهم اجعلني في كنفك و في جوارك و اجعلني في امانك و في منعك. پس فرمود: به ما رسيده كه مردى سى سال به اين دعا ملازم بود و يك شب آن را ترك كرد و همان شب عقرب او را گزيد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۳۵۷
ابن منذر گويد: خدمت حضرت صادق عليه السلام از وحشت (ترس و اندوه از تنهائى) ياد آور شدم فرمود: آيا شما را آگاه نكنم بچيزى كه هر گاه آن را بگوئيد نه در شب و نه در روز از تنهائى نترسيد؟ (و آل اينست): «بسم اللَّه و باللَّه و توكلت على اللَّه و انه مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً، اللهم اجعلنى في كنفك و في جوارك و اجعلنى في أمامك و في منعك» پس فرمود: بما رسيده كه مردى سى سال اين دعا را ميخواند و يك شب آن را ترك كرد و همان شب او را عقرب گزيد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۵۳۱
حميد بن زياد، از حسن بن محمد، از چند نفر، از ابان، از ابنمنذر روايت كرده است كه گفت: در نزد امام جعفر صادق عليه السلام وحشت را ذكر كردم. فرمود: «آيا نمىخواهيد كه شما را خبر دهم به چيزى كه چون آن را گفتيد، وحشت به هم نرسانيد و نترسيد، نه در شب و نه در روز. و آن، اين است: بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ ... وَاجْعَلْنِي فِي أَمَانِكَ وَفِي مَنْعِكَ؛ به نام خدا و به خدا. توكلّ كردم بر خدا؛ پس به درستى كه هر كه توكّل كند بر خدا، پس او بس است او را. به درستى كه خدا رسنده كار خود است. به حقيقت كه قرار داده است هر چيزى را اندازهاى. خداوندا! بگردان مرا در حفظ خود، و در همسايگى و پناه خود، و بگردان مرا در ايمنى خود، و در بازداشتن خود». پس فرمود كه: خبر به ما رسيد كه مردى در سى سال اين را گفت، و يك شب اين را ترك كرد، و عقربى او را گزيد.