روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۵۷۷

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن بعض اصحابه عن الحسن بن علي بن ابي عثمان عن واصل عن عبد الله بن سنان عن ابي عبد الله ع قال :

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى‏ أَبِي ذَرٍّ فَقَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ مَا لَنَا نَكْرَهُ اَلْمَوْتَ فَقَالَ لِأَنَّكُمْ عَمَرْتُمُ اَلدُّنْيَا وَ أَخْرَبْتُمُ اَلْآخِرَةَ فَتَكْرَهُونَ أَنْ تُنْقَلُوا مِنْ عُمْرَانٍ‏ إِلَى خَرَابٍ فَقَالَ لَهُ فَكَيْفَ تَرَى قُدُومَنَا عَلَى اَللَّهِ فَقَالَ أَمَّا اَلْمُحْسِنُ مِنْكُمْ فَكَالْغَائِبِ يَقْدَمُ عَلَى أَهْلِهِ وَ أَمَّا اَلْمُسِي‏ءُ مِنْكُمْ فَكَالْآبِقِ يَرِدُ عَلَى مَوْلاَهُ قَالَ فَكَيْفَ تَرَى حَالَنَا عِنْدَ اَللَّهِ قَالَ اِعْرِضُوا أَعْمَالَكُمْ عَلَى اَلْكِتَابِ إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ إِنَّ اَلْأَبْرََارَ لَفِي نَعِيمٍ `وَ إِنَّ اَلْفُجََّارَ لَفِي جَحِيمٍ‏ قَالَ فَقَالَ اَلرَّجُلُ فَأَيْنَ رَحْمَةُ اَللَّهِ قَالَ رَحْمَةُ اَللَّهِ‏ قَرِيبٌ مِنَ اَلْمُحْسِنِينَ‏ قَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ وَ كَتَبَ رَجُلٌ إِلَى‏ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ يَا أَبَا ذَرٍّ أَطْرِفْنِي‏ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ اَلْعِلْمِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ اَلْعِلْمَ كَثِيرٌ وَ لَكِنْ إِنْ قَدَرْتَ أَنْ لاَ تُسِي‏ءَ إِلَى مَنْ تُحِبُّهُ فَافْعَلْ قَالَ فَقَالَ لَهُ اَلرَّجُلُ وَ هَلْ رَأَيْتَ أَحَداً يُسِي‏ءُ إِلَى مَنْ يُحِبُّهُ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ نَفْسُكَ أَحَبُّ اَلْأَنْفُسِ إِلَيْكَ فَإِذَا أَنْتَ عَصَيْتَ اَللَّهَ فَقَدْ أَسَأْتَ إِلَيْهَا


الکافی جلد ۲ ش ۱۵۷۶ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۵۷۸
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ مُحَاسَبَةِ الْعَمَل‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۵۷۱

از عبد اللَّه بن سنان، از امام صادق (ع) فرمود: مردى نزد ابى ذر آمد و گفت: اى ابى ذر! چرا مرگ را ناخوش داريم؟ در پاسخ گفت: براى آنكه شماها دنيا را آباد كرديد و ديگر سراى را ويران نموديد، و ناخوش داريد كه از آبادانى به ويرانى بكوچيد، از او پرسش شد كه ورود ما را به درگاه خدا چگونه بينى؟ در پاسخ گفت: اما آنها كه از شماها نيكوكارند چون مسافرى باشد كه به خاندان خود وارد شود و أما آنها كه از شماها بد كردارند، چون بنده گريخته‏اى باشد كه او را نزد آقايش برگردانند، گفت: شما حال ما را نزد خدا چگونه بينى؟ در پاسخ گفت: كردار خود را بر قرآن عرضه كنيد و با آن بسنجيد، راستى خدا مى‏فرمايد (۱۴ سوره انفطار): «راستى نيك روان در نعمتند (۱۵) و راستى بدكاران در دوزخند» فرمود كه: آن مرد گفت: پس رحمت خدا در كجا است؟ در پاسخ گفت: رحمت خدا نزديك است به نيكوكاران- نيكروان. امام صادق (ع) فرمود: و مردى به ابى ذر (رضي الله عنه) نوشت: اى ابا ذر! چيزى از دانش به من شيرينى بده، در پاسخ او نوشت: راستى دانش بسيار است ولى اگر بتوانى به آنكه دوستش دارى بدى نكنى، آن را بكن، فرمود: آن مرد به او گفت: آيا كسى را ديدى كه به دوست خود بدى كند؟ فرمود: آرى تو خود را از همه دوست‏تر دارى و چون نافرمانى خدا كنى، هر آينه بدو بدى كرده‏اى.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۹۷

حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مردى پيش أبى ذر آمد و گفت: اى ابا ذر چگونه است كه ما مرگ را بد (و ناخوش) داريم؟ گفت: زيرا شما دنيا را آباد كرده‏ايد و آخرت را ويران ساخته‏ايد و خوش نداريد كه از (خانه) آبادان بمنزل ويران رويد (آن مرد) از او پرسيد: ورود ما را بر خداوند چگونه بينى؟ گفت: اما نيكوكاران شما مانند مسافرى است كه بخاندان خود وارد شود، و اما بدكرداران (و گنهكاران) شما چون بنده گريخته ايست كه نزد آقايش بازگردانند، گفت: حال ما را نزد خداوند چگونه بينى؟ گفت: كردارتان را بر قرآن عرضه كنيد (و بوسيله آن سنجش كنيد) خداوند (در قرآن) فرمايد: «همانا نيكان در نعمتها هستند، و همانا گنهكاران در دوزخند» (سوره انفطار آيه ۱۳- ۱۴) حضرت فرمود: پس آن مرد گفت: پس رحمت خدا كجاست؟ فرمود در رحمت خدا به نيكوكاران نزديك‏ است (يعنى بايد مستحق رحمت باشد تا باو برسد). و نيز امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى بابى ذر نوشت: اى ابا ذر چيزى از علم بمن تحفه بده، در جوابش نوشت: همانا علم بسيار است ولى اگر بتوانى بآن كه دوستش دارى بدى نكنى، آن را بكن، آن مرد گفت: آيا تاكنون كسى را ديده‏اى كه بآن كه دوستش دارد بدى كند؟ گفت: آرى تو خود را از همه كس بيشتر دوست دارى، و چون نافرمانى خدا كنى بداى بدى كرده‏اى.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۲۷۵

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از بعضى از اصحاب خويش، از حسن بن على بن ابى عثمان، از واصل، از عبد اللَّه بن سنان، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «مردى به نزد ابوذر- رحمة اللَّه عليه- آمد و گفت كه: اى ابوذر! ما را چه مى‏شود كه مرگ را ناخوش داريم؟ ابوذر گفت: از براى آنكه شما دنيا را آبادان كرده‏ايد، و آخرت را ويران ساخته‏ايد پس ناخوش داريد كه از آبادى به سوى ويرانه منتقل شويد؛ پس به ابوذر گفت كه: آمدن و ورود ما را بر خداى عز و جل چگونه مى‏بينى؟ ابوذر گفت: امّا نيكوكار، چون غائب و مسافرى است كه از سفر باز آيد، و بر كسان خود وارد شود. و امّا بدكار، چون غلام گريخته است كه بر آقاى خود وارد گردد. آن مرد گفت كه: حالِ ما را در نزد خداى- تعالى- چگونه مى‏بينى؟ ابوذر گفت كه: عمل‏هاى خود را بر كتاب خدا عرضه داريد. به درستى كه خداى- تعالى- مى‏فرمايد كه: «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ* وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ»». «۱» حضرت فرمود كه: «آن مرد گفت: پس رحمت خدا در كجا است؟ ابوذر گفت كه: رحمت خدا نزديك است‏ بر نيكوكاران». و حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «مردى به سوى ابوذر رضى الله عنه نوشت كه: اى ابوذر! چيزى از علم را به من عطا كن كه طرفه و تازه باشد. ابوذر به سوى او نوشت كه: علم بسيار است، وليكن اگر توانى كه بدى نكنى با كسى كه او را دوست مى‏دارى، چنان كن؛ پس آن مرد به ابوذر گفت كه: آيا كسى را ديده‏اى كه با كسى كه او را دوست مى‏دارد، بد كند؟ ابوذر به او گفت: آرى، نفس تو در نزد تو از همه نفس‏ها دوست‏تر است. پس چون تو خداى- تعالى- را معصيت كنى، به حقيقت كه با آن بد كرده‏اى».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)