روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۵۴۹

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن محبوب عن عبد العزيز العبدي عن ابن ابي يعفور قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :

قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَلْعَبْدَ مِنْ عَبِيدِيَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَيُذْنِبُ اَلذَّنْبَ اَلْعَظِيمَ مِمَّا يَسْتَوْجِبُ‏ بِهِ عُقُوبَتِي فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ فَأَنْظُرُ لَهُ فِيمَا فِيهِ صَلاَحُهُ فِي آخِرَتِهِ فَأُعَجِّلُ لَهُ اَلْعُقُوبَةَ عَلَيْهِ فِي اَلدُّنْيَا لِأُجَازِيَهُ بِذَلِكَ اَلذَّنْبِ وَ أُقَدِّرُ عُقُوبَةَ ذَلِكَ اَلذَّنْبِ وَ أَقْضِيهِ وَ أَتْرُكُهُ عَلَيْهِ مَوْقُوفاً غَيْرَ مُمْضًى وَ لِي فِي إِمْضَائِهِ اَلْمَشِيئَةُ وَ مَا يَعْلَمُ عَبْدِي بِهِ فَأَتَرَدَّدُ فِي ذَلِكَ مِرَاراً عَلَى إِمْضَائِهِ ثُمَّ أُمْسِكُ‏ عَنْهُ فَلاَ أُمْضِيهِ كَرَاهَةً لِمَسَاءَتِهِ وَ حَيْداً عَنْ إِدْخَالِ اَلْمَكْرُوهِ عَلَيْهِ فَأَتَطَوَّلُ عَلَيْهِ بِالْعَفْوِ عَنْهُ وَ اَلصَّفْحِ مَحَبَّةً لِمُكَافَاتِهِ لِكَثِيرِ نَوَافِلِهِ اَلَّتِي يَتَقَرَّبُ بِهَا إِلَيَّ فِي لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ فَأَصْرِفُ ذَلِكَ اَلْبَلاَءَ عَنْهُ وَ قَدْ قَدَّرْتُهُ وَ قَضَيْتُهُ وَ تَرَكْتُهُ مَوْقُوفاً وَ لِي فِي إِمْضَائِهِ اَلْمَشِيئَةُ ثُمَّ أَكْتُبُ لَهُ عَظِيمَ أَجْرِ نُزُولِ ذَلِكَ اَلْبَلاَءِ وَ أَدَّخِرُهُ وَ أُوَفِّرُ لَهُ أَجْرَهُ وَ لَمْ يَشْعُرْ بِهِ‏ وَ لَمْ يَصِلْ إِلَيْهِ أَذَاهُ وَ أَنَا اَللَّهُ اَلْكَرِيمُ اَلرَّءُوفُ‏ اَلرَّحِيمُ‏


الکافی جلد ۲ ش ۱۵۴۸ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۵۵۰
روایت شده از : روايات قدسي
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث روايات قدسي در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ نَادِر
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۵۴۷

از ابن ابى يعفور، گويد: از امام صادق (ع) شنيدم مى‏فرمود: خدا عز و جل فرمايد: راستى بنده‏اى از بنده‏هاى مؤمنِ من گناهى بزرگ كند كه موجب عقوبت در دنيا و آخرت باشد و من‏ مصلحت آخرت او را منظور دارم و در دنيا به عذاب او بشتابم تا او را بدان گناه، كيفر دهم و اندازه كيفر او را معيّن كنم و حكم آن را صادر نمايم و آن را متوقف و بدون اجراء، گزارم، و اجراى آن متوقّف بر خواست من است و بنده من آن را نمى‏داند و بارها در مقام اجراى آن برآيم و دچار ترديد گردم و خوددارى كنم براى آنكه از بد كردن با وى بدم آيد و از وارد كردن مكروه بر او كناره گيرم و در نتيجه به گذشت و صرف نظر از آن گناه به وى بخشش كنم به حساب پاداش دادن به بسيارى از نمازهاى نافله او كه در شب و روزش به قصد تقرّب به من مى‏خواند و من اين بلا را از او بگردانم با اينكه آن را مقدّر كردم و حكم آن را صادر كردم و آن را بى‏اجراء وانهادم و اجراى آن به خواست من وابسته است، سپس اجر نزول همان بلائى را كه از آن معاف شده است براى او بنويسم و ذخيره كنم و اجر فراوان به او دهم با اينكه متوجّه آن نشده است و آزار آن را نديده و منم خداوند كريم و مهربان و رحيم.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۸۵

ابن ابى يعفور گويد: شنيدم از حضرت صادق عليه السلام كه مى‏فرمود: خداى عز و جل فرمايد: همانا بنده‏اى از بندگان مؤمن من گناهى بزرگ كند كه مستوجب كيفر و عقوبت من در دنيا و يا در آخرت شود و من آنچه صلاح آخرت او در آنست برايش منظور كنم پس در عقوبت دنيايش شتاب كنم تا او را بدين گناه كيفر دهم، و يا اينكه اندازه كيفر او را معين كنم و بدان حكم كنم و آن را بدون اجرا موقوف گذارم و اجراى آن را بمشيت خود واگذارم و بنده من آن را نميداند، و بارها در باره اجراى آن مردد گردم سپس خود دارى كنم و اجرا نكنم زيرا بدآمدن او را خوش ندارم و از بدحال كردن او كناره‏گيرى كنم، و بگذشت و نديده گرفتن آن گناه بر او منت نهم (و بالاخره آن را ببخشم) زيرا دوست دارم نمازهاى نافله بسيارى كه بسبب آنها در شب و روز بمن تقرب مى‏جست پاداش دهم، پس اين بلا را از او بگردانم با اينكه آن را مقدر كرده و بدان حكم كرده بودم و موقوف گذارده بودم و اجراى آن بستگى بمشيت من داشت، سپس (باين هم اكتفا نكنم) و اجر بزرگ نزول اين بلائى كه از آن معاف شده است برايش بنويسم و ذخيره كنم، و مزدش را وافر كنم با اينكه خود او بدان آگاه نيست (زيرا آزار آن بلا باو نرسيده است، و منم خداوند كريم مهربان و رحيم.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۲۵۵

محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از حسن بن محبوب، از عبد العزيز عبدى، از ابن ابى يعفور روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام كه مى‏فرمود: «خداى عز و جل فرموده است كه: به درستى كه بنده‏اى از بندگان مؤمن من گناه بزرگى را مرتكب مى‏شود، از آنچه به سبب آن در دنيا و آخرت مستوجب عقوبت من مى‏گردد؛ پس از براى او نظر مى‏كنم در آنچه صلاح او در امر آخرتش در آن است، و از برايش عقوبت را بر آن گناه تعجيل مى‏كنم در دنيا، تا او را به آن گناه جزا دهم، و عقوبت آن گناه را مقدّر مى‏كنم و به آن حكم مى‏فرمايم، وليكن آن را بر او موقوف مى‏دارم، و امضا و اجراى آن نمى‏دهم، و مرا در امضاى آن مشيّت و خواست است، كه اگر خواهم، امضاى آن مى‏دهم، و بنده من آن را نمى‏داند و به آن علم ندارد؛ پس چندين مرتبه در اين باب، بر امضاى آن تردّد مى‏كنم و از آن باز مى‏ايستم، و آن را ممضى نمى‏كنم و جارى نمى‏گردانم، به جهت آنكه بد آمدِ او را ناخوش دارم، و به جهت ميل كردن از اينكه بر او داخل گردانم چيزى را كه مكروه طبع او باشد؛ پس تفضّل مى‏كنم بر او به عفو كردن از او، و به اعراض كردن از روى محبّت و دوستى، به جهت سزا دادن و مكافات او براى بسيارى از نوافل و مستحبّات او، كه به واسطه آنها در شب و روز خويش به سوى من تقرّب مى‏جويد؛ پس آن بلا و زحمت را از او مى‏گردانم، و حال آنكه آن را مقدّر كرده‏ام و به آن حكم فرموده‏ام، و آن را موقوف وا گذاشته‏ام، و مرا در امضا و اجراى آن، مشيّت و خواست هست. بعد از آن، مُزد بزرگى را كه در فرود آمدن آن بلاء و زحمت است از برايش مى‏نويسم، و آن را ذخيره مى‏گردانم، و اجر او را از برايش فراوان و بسيار مى‏گردانم، و او به آن دانا نشده، و رنج و آزار آن بلا به او نرسيده، و منم خداى كريم، كه رؤف و مهربان و رحيم».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)