روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۴۵۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن موسي بن بكر عن زراره عن ابي جعفر ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۱۴۵۸ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۴۶۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۴۷۱
از زراره، گويد: از امام باقر (ع) پرسيدم از تفسير قول خدا عز و جل (۱۱ سوره حج): «و برخى مردمند كه خدا را به حرف مىپرستند» فرمود: آنان مردمى بودند كه خدا را يگانه مىدانستند و از پرستش معبودان ديگر دست برداشتند و از شرك بدر آمدند و نفهميدند كه محمد (ص) رسول خدا است و آنها خدا را مىپرستيدند با شك در باره نبوّت محمد (ص) و آنچه آورده بود و نزد رسول خدا (ص) آمدند و گفتند كه: ما ملاحظه مىكنيم، اگر اموال ما بسيار شد و تن ما سالم ماند و فرزندان ما سالم ماندند، مىدانيم كه او راست مىگويد و راستى كه رسول خدا است و اگر جز اين باشد تأمل مىكنيم. خدا عز و جل فرمود: «اگر به او خوبى رسد بدان مطمئن شود» يعنى عافيت در دنيا «و اگر به او فتنهاى رسد» يعنى بلائى در جان و مالش «رو بر گرداند» يعنى به شك و شرك برگردد «زيان كار باشد در دنيا و آخرت و اين خود زيان آشكارى است** در برابر خدا بخواند كسى را كه زيان و سودى به او ندارد» فرموده كه: به شرك بر گردد و جز خدا را بخواند و جز خدا را بپرستد، پس برخى از آنهايند كه بفهمند و ايمان در دل آنها نشيند و بگروند و باور كنند و از مقام شك برآيند و به ايمان گرايند و برخى به حال شك بپايند و برخى هم به شرك برگردند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۴۰
و نيز زراره از آن حضرت حديث كند كه در تفسير اين آيه فرمود: ايشان مردمى بودند كه خدا را يگانه دانستند، و از پرستش آنچه جز خداوند پرستش شود دست برداشتند، پس (بدين جهت) از شرك بيرون جستند، ولى ندانستند كه محمد (ص) رسول خداست، و اينها خدا را پرستيدند با شك در باره محمد (ص) و آنچه آورده است، پس اينان نزد رسول خدا (ص) آمدند و گفتند: ما نظر ميكنيم اگر ديديم اموال ما بسيار شد و از جهت تن خودمان و فرزندانمان بعافيت و صحت مانديم ميدانيم كه او راستگو است و پيامبر خدا است، و اگر جز اين شد تأمل ميكنيم، خداى عز و جل فرمود: «پس اگر باو خوبى رسد بدان آسوده خاطر گردد» يعنى عافيت در دنيا «و اگر فتنهاى باو رسد» يعنى بلائى در جان و مالش «روباز گرداند» (يعنى) بشك خود بسوى شرك باز گردد «زيانكار است در دنيا و آخرت اينست آن زيان آشكار، ميخواند جز خدا آنچه را نه زيانش رساند و نه سودش دهد» (سوره حج آيه ۱۲) فرمود: بشرك برگردد و جز خدا را بخواند و جز او را پرستش كند، پس برخى از آنها كسانى هستند كه ميفهمند و ايمان در دلشان وارد گردد، پس ايمان آورد و باور كند و از سر منزل شك بمقام ايمان در آيد، (دسته ديگر) آنهايند كه بر شك خود پابرجايند و (دسته سوم) آنهايند كه بشرك برگردند. و على بن ابراهيم نيز مانند اين خبر را از زراره حديث كرده است.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۱۸۹
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن حكم، از موسى بن بكر، از زراره، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه گفت: آن حضرت را سؤال كردم از قول خداى عز و جل: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ». فرمود كه: «ايشان، گروهىاند كه به يگانگى خداى عز و جل اقرار كردند، و از عبادت هر كه پرستيده مىشود از غير خدا، دورى نمودند؛ پس از شرك بيرون رفتند، وليكن نشناختند كه محمد، رسول خدا صلى الله عليه و آله است؛ پس ايشان، خدا را مىپرستيدند، با شك در باب محمد و آنچه آن حضرت، آن را آورده بود. بعد از آن، به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: نظر مىكنيم؛ پس اگر مالهاى ما بسيار شود، و در نفسهاى خويش عافيت يابيم، و فرزندان ما نيز سالم باشند، بدانيم كه آن حضرت راستگو است، و يقين كنيم كه او رسول خدا صلى الله عليه و آله است، و اگر غير از اين باشد، فكر كنيم. خداى عز و جل فرمود كه: «فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ»؛ يعنى: عافيتى در دنيا به او برسد، «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ»؛ يعنى: بلاء و زحمتى در جان و مالش به او برسد، «انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ»؛ يعنى: برگردد بر شك خود، به سوى شرك، «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ* يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُ وَ ما لا يَنْفَعُهُ» «۱»؛ يعنى: مىخواند و مىپرستد از غير خدا، آن چيزى را كه زيان نرساند او را، و آنچه را كه سود ندهد او را» (يعنى چيزى را عبادت مىكند كه قادر بر نفع و ضرر او، هيچيك، نيست). و حضرت فرمود كه: «مشرك مىگردد، كه غير خدا را مىخواند، و غير او را مىپرستد. پس از جمله ايشان، كسى است كه عارف مىشود؛ پس ايمان در دلش داخل مىشود، و ايمان مىآورد و تصديق مىكند، و منزلهاش از او برطرف مىشود «۲» (و از شك به سوى ايمان مىرود)، و از جمله ايشان، كسى است كه بر شكّ خود ثابت مىباشد، و از ايشان، كسى است كه به سوى شرك برمىگردد». على بن ابراهيم، از محمد بن عيسى، از يونس، از مردى، از زراره، مثل اين را روايت كرده است. __________________________________________________
(۱). حج، ۱۱ و ۱۲. (۲). يعنى از پله شك به درجه ايمان مىرود.