روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۴۵۸
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن عمر بن اذينه عن الفضيل و زراره عن ابي جعفر ع :
الکافی جلد ۲ ش ۱۴۵۷ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۴۵۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۴۶۹
از فضيل و زراره، از امام باقر (ع) در تفسير قول خدا عز و جل (۱۱ سوره حج): «برخى مردمند كه خدا را به محض حرف مىپرستند و اگر خوبى ديد آسوده خاطر است و اگر گرفتهاى به او رسيد روى برگرداند، در دنيا و آخرت زيان كار است» زراره گويد: از امام باقر (ع) تفسير آن را پرسيدم، در پاسخ فرمود: اينان مردمى هستند كه خدا را مىپرستيدند و از پرستش هر كه جز خدا بر كنار شده بودند و در باره محمد (ص) و آنچه آورده بود شك داشتند و زبانى مسلمان شدند و گفتند: أشهد أن لا اله الّا اللَّه و ان محمداً رسول اللَّه و به قرآن هم اعتراف كردند و آنها با اين حال در باره محمد و آنچه آورده بود شك داشتند و در باره خدا شك نداشتند، خدا عز و جل فرمايد: «برخى مردمند كه مىپرستند خدا را به حرف» يعنى با شك در باره محمد (ص) و آنچه آورده است «و اگر به او خوبى رسد» يعنى عافيت در خود و مال و فرزندش بيند «بدان آسوده خاطر و دل بسته شود» و بدان خشنود گردد «و اگر فتنهاى به او رسد» يعنى بلائى در تنش يا مالش به فال بد گيرد و از ادامه اقرار بر پيغمبر (ص) بدش آيد و به توقف و شك بر گردد و به دشمنى خدا و رسول و انكار به پيغمبر و آنچه آورده است برخيزد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۳۹
زراره گويد: از حضرت باقر عليه السّلام از گفتار خداى عز و جل: «و برخى از مردم خدا را بر حرف پرستش كنند. پس اگر خوبى و خوشى بدو رسيد بدان آسوده خاطر است، و اگر آزمايش و فتنه بدو رسد روى برتابد در دنيا و آخرت زيانكار است» (سوره حج آيه ۱۱) پرسيدم؟ فرمود: اينان مردمى بودند كه خدا را پرستش كردند، و دست از پرستش آنچه جز خدا پرستش ميشد كشيدند، ولى در باره محمد (ص) و آنچه آورده بود شبهه كردند، و در شك بودند، پس اسلام را بزبان جارى كردند و گواهى دادند كه معبودى جز خداى يگانه نيست و اين كه محمد (ص) رسول خدا است، و بقرآن نيز اعتراف كردند، ولى با اين حال آنها در باره محمد (ص) و آنچه آورده بود در شك بودند، اگر چه در باره خدا شك نداشتند، خداى عز و جل فرمايد: «و برخى از مردمند كه خدا را بر حرف پرستش كنند» يعنى بر شك در باره محمد (ص) و آنچه آورده است «پس اگر باو خوبى رسد» يعنى عافيت در خود و مال و فرزندش «بآن آسوده گردد» و خوشنود گردد «و اگر فتنهاى باو رسد» يعنى بلائى در تن و يا مالش، آن را بفال بد گيرد و از پا برجا بودن بر اقرار پيغمبر (ص) بدش آيد و بتوقف و شك برگردد، و بدشمنى خدا و رسولش و انكار بپيغمبر و آنچه آورده است برخيزد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۱۸۷
على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عمير، از عمر بن اذينه، از فضيل و زراره، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است در قول خداى عز و جل: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ» «۱» يعنى: «و از جمله مردمان، كسى است كه مىپرستد خدا را بر طرف و كنارهاى «۲»، پس اگر برسد او را نيكويى (چون صحّت و توانگرى)، آرام گيرد به آن، يا به سبب آن، و اگر برسد او را ابتلا و آزمايشى، چون فقر و بيمارى، برگردد بر روى خود (يعنى از آن وجه كه متوجّه شده باشد به اسلام، كه عبارت است از كفر، باز بر آن عود كند؛ يعنى مرتد گردد، و دين اسلام را از دست دهد). زيان كرد در دنيا كه به مراد نرسيد، و زيان كرد در آخرت كه معذّب گرديد، و اين زيان هر دو جهان، همان زيانى است پيدا، و نقصانى است هويدا». زراره مىگويد كه: حضرت باقر عليه السلام را از اين آيه سؤال كردم. فرمود كه: «اين گروه، گروهىاند كه خداى عز و جل را عبادت كردند، و از عبادت كسى كه پرستيده مىشود از غير خدا، دورى كردند، و در حقّ محمد صلى الله عليه و آله و آنچه آن حضرت آن را آورده بود، شك كردند؛ پس به ظاهرِ اسلام تكلّم نمودند، و شهادت دادند به اينكه غير از خدا، خدايى نيست، و به اينكه محمد، رسول خدا است، و به قرآن اقرار كردند، و حال آنكه ايشان در آن يا با وجود آن، صاحبان شك بودند در باب محمد صلى الله عليه و آله، و در آنچه آن حضرت آن را آورده بود، و در باب خداى- تعالى- شك نداشتند. خداى عز و جل فرمود كه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ»؛ يعنى: بر شك و با عدم يقين در باب محمد صلى الله عليه و آله، و آنچه آن را آورده. «فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ»؛ يعنى: عافيتى به او برسد در جان و مال و فرزندانش، «اطْمَأَنَّ بِهِ»؛ يعنى: مطمئن گردد، و به آن راضى شود، و «إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ»؛ يعنى: بلاء و زحمتى در تن يا مالش به او برسد، فال بد زند، و ايستادگى بر اقرار به حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله را ناخوش دارد؛ پس به سوى وقوف و شك برگردد، و دشمنى خدا و رسول او صلى الله عليه و آله را بر پا كند، و پيغمبر صلى الله عليه و آله و آنچه را كه آن حضرت آورده، انكار كند». __________________________________________________
(۱). حج، ۱۱. (۲). و اين كنايه است از عدم ثبات در دين، و بىآرامى و سكون در آن، همچنان كه كسى بر كنارهى لشكرى ايستاده، مىنگرد. اگر فتح و ظفر، ايشان را دريابد، آرام گرفته، در ميان ايشان در آيد، و با ايشان در غنيمت شركت كند، و اگر شكست خورند، قرار بر فرار دهد، و از ايشان بگريزد. (مترجم)