روایت:الکافی جلد ۱ ش ۹۸۹
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن سيف عن بعض اصحابنا عن ابي جعفر الثاني ع قال :
الکافی جلد ۱ ش ۹۸۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۹۹۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۶۵
يكى از اصحاب ما گويد: به ابى جعفر (امام محمد تقى ع) گفتم: مردم در باره كمى سن شما اعتراض دارند، فرمود: خدا به داود (ع) وحى كرد كه سليمان را خليفه خود سازد با اين كه سليمان كودكى بود و گوسفند مىچرانيد و علماء و عُبّاد بنى اسرائيل منكر آن شدند و اعتراض كردند، خدا به داود (ع) وحى كرد عصاهاى معترضين را بگير و عصاى سليمان را هم بگير و همه را در خانهاى بنه و در آن را با مهر همه مردم مهر و موم كن و چون فردا شود عصاى هر كس سبز شد و برگ و بار داد او خليفه است و داود به آنها خبر داد و گفتند ما راضى هستيم و قبول كرديم.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۲۲
مردى گويد: بامام محمد تقى عليه السلام عرض كردم: مردم در باره خردسالى شما سخن مىگويند (نق ميزنند) فرمود: همانا خداى تعالى بداود وحى كرد كه سليمان را جانشين كند و او كودكى بود كه گوسفند ميچرانيد، عابدان و دانشمندان بنى اسرائيل او را نپذيرفتند، خدا بداود عليه السلام وحى كرد كه عصاهاى معترضين و عصاى سليمان را بگير و در خانهاى بگذار و با خاتمهاى مردم مهرش كن فردا عصاى هر كس (مانند درخت سبزى) برگدار و ميوه دار شد، او جانشين است. داود عليه السلام اين خبر را بآنها گفت (و چون فردا عصاى سليمان را سبز ديدند) گفتند: راضى شديم و پذيرفتيم.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۳۲۱
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن سيف، از بعضى از اصحاب ما، از امام محمد تقى عليه السلام روايت كرده است كه گفت: به آن حضرت عرض كردم كه: مردم در تازه سالى و كم سنّى تو حرف مىزنند. فرمود: «به درستى كه خداى تبارك و تعالى به سوى داود عليه السلام وحى فرمود كه: سليمان را خليفه خود گرداند، و آن حضرت كودكى بود كه گوسفند مىچرانيد. پس عُبّاد بنىاسرائيل و علماى ايشان اين مطلب را انكار كردند. خدا به سوى داود عليه السلام وحى فرمود كه: چوب دست آنان كه در باب خلافت حرف دارند و چوب دست سليمان را بگير و آنها را در حجره قرار ده، و بر آن مهر بزن به مهرهاى آن گروه. چون فردا شود، هر كه چوب دستى او، برگ بيرون كرده و ميوه آورده، همان خليفه تو است. پس داود عليه السلام ايشان را به اين امر خبر داد. گفتند كه: راضى شديم و تسليم كرديم».