روایت:الکافی جلد ۱ ش ۸۰۵

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

علي بن محمد عن سهل او غيره عن محمد بن الوليد عن يونس عن داود بن زربي عن ابي ايوب النحوي قال :

بَعَثَ إِلَيَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورُ فِي جَوْفِ اَللَّيْلِ فَأَتَيْتُهُ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى كُرْسِيٍّ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ شَمْعَةٌ وَ فِي يَدِهِ كِتَابٌ قَالَ فَلَمَّا سَلَّمْتُ عَلَيْهِ رَمَى بِالْكِتَابِ إِلَيَّ وَ هُوَ يَبْكِي فَقَالَ لِي هَذَا كِتَابُ‏ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ‏ يُخْبِرُنَا أَنَ‏ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ قَدْ مَاتَ فَ إِنََّا لِلََّهِ وَ إِنََّا إِلَيْهِ رََاجِعُونَ‏ ثَلاَثاً وَ أَيْنَ مِثْلُ‏ جَعْفَرٍ ثُمَّ قَالَ لِيَ اُكْتُبْ قَالَ فَكَتَبْتُ صَدْرَ اَلْكِتَابِ ثُمَّ قَالَ اُكْتُبْ إِنْ كَانَ أَوْصَى إِلَى رَجُلٍ وَاحِدٍ بِعَيْنِهِ فَقَدِّمْهُ وَ اِضْرِبْ عُنُقَهُ قَالَ فَرَجَعَ إِلَيْهِ اَلْجَوَابُ أَنَّهُ قَدْ أَوْصَى إِلَى خَمْسَةٍ وَاحِدُهُمْ‏ أَبُو جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ‏ وَ عَبْدُ اَللَّهِ‏ وَ مُوسَى‏ وَ حَمِيدَةُ


الکافی جلد ۱ ش ۸۰۴ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۸۰۶
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۴۷۱

ابو أيوب نحوى گويد: ابو جعفر منصور نيمه شبى مرا خواست و نزد او رفتم، بر تخت خود نشسته بود و جلو او شمعى بود و در دست او نامه‏اى، گويد: من چون سلام دادم آن نامه را پيش من انداخت و مى‏گريست، گفت: اين نامه از محمد بن سليمان است كه به ما گزارش داده، جعفر بن محمد وفات كرده است، إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ- تا سه بار- و كجا است مانند جعفر؟ سپس به من گفت: بنويس، من ديباچه نامه را نوشتم و سپس گفت: بنويس، اگر به شخص معينى وصيت كرده او را پيش دار و گردنش را بزن، گويد: به او جواب رسيد كه به پنج نفر وصيت كرده يكى خود را ابو جعفر منصور و ديگر محمد بن سليمان و عبد الله و موسى و حميده.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۸۶

ابو ايوب نحوى گويد: نيمه شبى ابو جعفر منصور دنبال من فرستاد، من نزدش رفتم، او روى كرسى نشسته بود و شمعى در برابر و نامه‏اى در دست داشت، چون سلامش گفتم، نامه را بطرف من انداخت و ميگريست، سپس گفت: اين نامه از محمد بن سليمان است كه گزارش ميدهد، جعفر بن محمد وفات يافته است،- و سه مرتبه گفت-: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، كجا مانند جعفر يافت شود؟. سپس بمن گفت بنويس، من مقدمه نامه را نوشتم، آنگاه گفت: بنويس، اگر او بشخص معينى وصيت كرده است او را پيش آر و گردنش را بزن، جواب آمد كه او به پنج نفر وصيت كرده است كه يكى از آنها ابو جعفر منصور است و ديگران محمد بن سليمان و عبد اللَّه و موسى و حميد ماند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۸۹

على بن محمد، از سهل يا غير او، از محمد بن وليد، از يونس، از داود بن زُرْبى، از ابو ايّوب نحوى روايت كرده است كه گفت: ابوجعفر منصور (يعنى: دوانيقى) در دل شب به طلب من فرستاد، بعد از آن‏كه رفتم و بر او داخل شدم، ديدم او را كه بر كرسى نشسته و در پيش روى او شمعى گذاشته و نامه‏اى در دست گرفته است. ابو ايّوب مى‏گويد كه: چون بر او سلام كردم، نامه را به جانب من انداخت و مى‏گريست، پس به من گفت كه: اين نامه محمد بن سليمان است كه ما را خبر مى‏دهد كه جعفر بن محمد عليه السلام مرده است. پس سه مرتبه گفت كه:

«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» «۱»، يعنى: «به درستى كه ما از آن خداوند (و به كمند بندگى او

__________________________________________________

(۱). بقره، ۱۵۷.

در بنديم. پس هر چه از مولى به بنده رسد، جز رضا و تسليم چه چاره توان نمود)، و به درستى كه ما به سوى او و جزا و پاداش او باز گردندگانيم و بازگشت ما جز به حضرت آن جناب نخواهد بود». و گفت كه: در كجا مثل جعفر به هم مى‏رسد؟ بعد از آن به من گفت كه: بنويس. ابو ايّوب مى‏گويد كه: چون عنوان نامه را نوشتم، گفت: بنويس كه: اگر يك مرد بخصوصى را وصىّ خود كرده، او را بطلب و گردنش را بزن. ابو ايّوب مى‏گويد كه: بعد از آن، جواب نامه به او رسيد كه پنج كس را وصىّ خود كرده كه يكى از ايشان، ابو جعفر منصور است، و ساير محمد بن سليمان كه والى مدينه بود و عبداللَّه و موسى و حميده.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)